ارسالها: 3606
#131
Posted: 13 Aug 2017 13:39
eliyar2000: ندامت
گردید ز دندان تو دندانه لب جام
یک بار لب خود ز ندامت نگزیدی
ایام خزان چون شوی ای دانه برومند؟
از خاک چو در فصل بهاران ندمیدی
دندانه
در رفتن جان ازبدن , گویندهرنوعی سخن
من خود به چشم خویشتن , دیدم که جانم می رود
ارسالها: 1436
#132
Posted: 13 Aug 2017 14:42
aliazad77: دندانه
شرح فتحنا و اشارات آن
قفل بگوید سر دندانه را
شاه بگوید شنود پیش من
ترک کنم گفت غلامانه را
شاه
فـصــــــــل ســـرمـســـــــــــتی رســــــــید و مــــا همــــــان ســـــــرگشــــته ایـــم
ارسالها: 24568
#133
Posted: 13 Aug 2017 15:17
eliyar2000: شاه
به تخت می نشانی ام، مرا تو شاه می کنی
به چشم نیمه مست خود به من نگاه می کنی
شرقی
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 3606
#134
Posted: 13 Aug 2017 18:21
andishmand: شرقی
ای شرقی غمگین ، وقتی آفتاب تو رو دید
تو شهر بارونی بوی عطر تو پیچید
شب راهشو گم کرد ، تو گیسوی تو گم شد
آفتاب آزادی از تو چشم تو خندید
آفتاب
در رفتن جان ازبدن , گویندهرنوعی سخن
من خود به چشم خویشتن , دیدم که جانم می رود
ارسالها: 1436
#135
Posted: 13 Aug 2017 18:28
aliazad77: آفتاب
از آفتاب دیدی بر خاک بوسه دادن
کو بوسه کآخر ار من خاک تو آفتابی
دانم که دردت آید از شهد لب گزیدن
باری کم از مزیدن چو گاز بر نتابی
بوسه
فـصــــــــل ســـرمـســـــــــــتی رســــــــید و مــــا همــــــان ســـــــرگشــــته ایـــم
ارسالها: 3606
#136
Posted: 14 Aug 2017 23:13
eliyar2000: بوسه
شود غزاله خورشید صید لاغر من
گر آهویی چو تو یک دم شکار من باشی
سه بوسه کز دو لبت کرده‌ای وظیفه من
اگر ادا نکنی قرض دار من باشی
خورشید
در رفتن جان ازبدن , گویندهرنوعی سخن
من خود به چشم خویشتن , دیدم که جانم می رود
ارسالها: 3119
#137
Posted: 16 Aug 2017 14:00
aliazad77: خورشید
در آن موضع که تابد نور خورشید
نه موجود و نه معدوم است ذرات
چه می‌گویی تو ای عطار آخر
که داند این رموز و این اشارات
مقصر منم که خیال کردم هیچکس باز عاشق نمیشه
حواسم نبود شاه توی دست آخر یا ماته یا کیشه
ارسالها: 24568
#138
Posted: 16 Aug 2017 14:03
javan
کلمه ؟
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 3119
#139
Posted: 16 Aug 2017 14:05
andishmand: javan
کلمه ؟
معدوم
مقصر منم که خیال کردم هیچکس باز عاشق نمیشه
حواسم نبود شاه توی دست آخر یا ماته یا کیشه
ارسالها: 24568
#140
Posted: 16 Aug 2017 14:10
javan: معدوم
در جستجوی انصاف
تا پشت کوه قاف
سفر کردم
معدوم بود
آنچه گمان کردم
معجزه
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
صفحه 14 از 43