صفحه 19 از 43: « پیشین 1 ... 18 19 20 ... 42 43 پسین »

مشاعره مشروط

javan

کاربر

ارسالها: 3119

#181 Posted: 3 Oct 2017 16:02

LouisDeFunes: خیس
LouisDeFunes: مجبور شدم از کارای خودم بزارم:
مگه شعرم میگی؟

قلمم می لرزد
وعصایی
که به اندازه باران خیس است
آسمان
سخت ترک می خور ازچتر ترک خوردۀ من..
سهم من شانۀ خیس و
غم این پنجره هاست.

اکرم بهرامچی

چتر

مقصر منم که خیال کردم هیچکس باز عاشق نمیشه
حواسم نبود شاه توی دست آخر یا ماته یا کیشه

keita

کاربر

ارسالها: 2

#182 Posted: 8 Oct 2017 14:49

شنیدم دست باران قصد موهای تو را کرده
برایت چتر آوردم که باران را بسوزانم

تاوان

LouisDeFunes

کاربر

ارسالها: 2134

#183 Posted: 8 Oct 2017 14:57

javan: مگه شعرم میگی؟
شعر نه، ولی خواننده‌ش من بودم

ﺍﮔﺮ ﺧﺪﺍﯾﯽ هم ﺑﺎﺷﺪ، ﻻﯾﻖ ﻣﺤﺎﮐﻤﻪ ﺷﺪﻥ ﺍﺳﺖ، ﻧﻪ ﻣﺤﺎﮐﻤﻪ ﮐﺮﺩﻥ!

javan

کاربر

ارسالها: 3119

#184 Posted: 9 Oct 2017 17:35

LouisDeFunes: تاوان
گرت فضل بوده است رتبت دهند
ورت جرم بوده است تاوان کنند
گرت گله گرگ است و گر گوسفند
ترا بر همان گله چوپان کنند

گرگ

مقصر منم که خیال کردم هیچکس باز عاشق نمیشه
حواسم نبود شاه توی دست آخر یا ماته یا کیشه

mahdi75

کاربر

ارسالها: 12859

#185 Posted: 17 Oct 2017 20:13

javan: گرگ

عاقبت، گرگ زاده گرگ شود
گرچه با آدمی بزرگ شود

بزرگ

Make the REST of your life, the BEST of your life

ویرایش شده توسط: mahdi75

javan

کاربر

ارسالها: 3119

#186 Posted: 18 Oct 2017 20:07

mahdi75: بزرگ
یکی پهلوان بود دهقان نژاد
دلیر و بزرگ و خردمند و راد

پژوهندهٔ روزگار نخست
گذشته سخنها همه باز جست

پهلوان

مقصر منم که خیال کردم هیچکس باز عاشق نمیشه
حواسم نبود شاه توی دست آخر یا ماته یا کیشه

rouzbehh

کاربر

ارسالها: 35

#187 Posted: 25 Oct 2017 15:44

چو برگشت ازان جایگه پهلوان

بیامد بر پور خسته روان

بزرگان برفتند با او بهم

چو طوس و چو گودرز و چون گستهم[ javan: پهلوان
خسته

ویرایش شده توسط: rouzbehh

javan

کاربر

ارسالها: 3119

#188 Posted: 25 Oct 2017 16:10

rouzbehh: خسته
نی نی ای باد مرو حال من خسته مگوی
تا غباری ننشیند به دل خرم دوست
هر کسی را غم خویشست و دل سعدی را
همه وقتی غم آن تا چه کند با غم دوست

دوست

مقصر منم که خیال کردم هیچکس باز عاشق نمیشه
حواسم نبود شاه توی دست آخر یا ماته یا کیشه

rouzbehh

کاربر

ارسالها: 35

#189 Posted: 26 Oct 2017 19:07

دوست[/quote]

هم دانه امید به خرمن ماند

هم باغ و سرای بی تو و من ماند

سیم و زر خویش از درمی تا بجوی

با دوست بخور گر نه بدشمن ماند

زر

nnasrin

کاربر

ارسالها: 1264

#190 Posted: 26 Oct 2017 20:29

آنکه یک عمر ز ایزد طلب زر میکرد
بی خبر بود که خواهان مصیبت شده بود

طلب

نه بسته ام به کس دل نه بسته کس به من دل
چو تخته پاره بر موج رها رها رها من

صفحه 19 از 43: « پیشین 1 ... 18 19 20 ... 42 43 پسین »

شعر و ادبیات /

مشاعره مشروط

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

↑ بالا