ارسالها: 3119
#251
Posted: 14 Feb 2018 13:24
Priestess: تسلیم
گر دوست بنده را بکشد یا بپرورد
تسلیم از آن بنده و فرمان از آن دوست
گر آستین دوست بیفتد به دست من
چندان که زندهام سر من و آستان دوست
آستان
مقصر منم که خیال کردم هیچکس باز عاشق نمیشه
حواسم نبود شاه توی دست آخر یا ماته یا کیشه
ارسالها: 3119
#253
Posted: 24 Feb 2018 12:46
Priestess: تردستی
یارب چه بلا بودکه تردستی ساقی
بر خرمن مخمور فشاند آتش تر را
از اشک مجوبید نشان بر مژة من
کاین رشته ز سستی نکشیدهستگهر را
اشک
مقصر منم که خیال کردم هیچکس باز عاشق نمیشه
حواسم نبود شاه توی دست آخر یا ماته یا کیشه
ارسالها: 21
#254
Posted: 24 Feb 2018 12:50
فریاد که جز اشک شب و آه سحرگاه
اندر سفر عشق، مرا همسفری نیست
باده
من پسرم ۳۵ساله هم هستم
اونم سراطونه نه سارا
والاااااااااا با این نوناتون
ارسالها: 3119
#255
Posted: 24 Feb 2018 12:58
saratun: باده
چون بلبل مست راه در بستان یافت
روی گل و جام باده را خندان یافت
مست
مقصر منم که خیال کردم هیچکس باز عاشق نمیشه
حواسم نبود شاه توی دست آخر یا ماته یا کیشه
ارسالها: 21
#256
Posted: 24 Feb 2018 13:00
خسته از هرچی که بود
خسته از هرچی گه هست
راه می افتم که برم
مثل هر شب مست مست
جام
من پسرم ۳۵ساله هم هستم
اونم سراطونه نه سارا
والاااااااااا با این نوناتون
ارسالها: 3119
#257
Posted: 24 Feb 2018 13:05
saratun: جام
لذت انعام خود را وامگیر
نقل و باده و جام خود را وا مگیر
باده
مقصر منم که خیال کردم هیچکس باز عاشق نمیشه
حواسم نبود شاه توی دست آخر یا ماته یا کیشه
ارسالها: 21
#258
Posted: 24 Feb 2018 13:09
من بی می ناب زیستن نتوانم
بی باده کشید بار تن نتوانم
بهشت
من پسرم ۳۵ساله هم هستم
اونم سراطونه نه سارا
والاااااااااا با این نوناتون
ارسالها: 3119
#259
Posted: 26 Feb 2018 18:42
saratun: بهشت
همسایه که میل طبع بینی سویش
فردوس برین بود سرا در کویش
وآن را که نخواهی که ببینی رویش
دوزخ باشد بهشت در پهلویش
فردوس
مقصر منم که خیال کردم هیچکس باز عاشق نمیشه
حواسم نبود شاه توی دست آخر یا ماته یا کیشه