صفحه 12 از 44: « پیشین 1 ... 11 12 13 ... 43 44 پسین »

شعرهای کوتاه برای امضای شما

banoo

کاربر

ارسالها: 1683

#111 Posted: 8 Jun 2012 05:59

تو رفتی رد پایت در دلم ماند
شکوه خنده هایت در دلم ماند
دلم را با سحر خوش کرده بودم
غروب ماجرایت در دلم ماند
شریک دردهایت بودم اما
در آغوش تو خفتن در دلم ماند

banoo

کاربر

ارسالها: 1683

#112 Posted: 8 Jun 2012 06:00

میل باز کردن پنجره حتی لحظه ای در سر انگشتانم نمی لغزد.

نگاهم حتی به اندازه یک پلک زدن خیره نمی ماند.

لبهایم حتی به اندازه یک بوسه بر هم نمینشینند.

دلم،

دلم به اندازه یک دلتنگی خالی ست......

"تو"، هستی....

و همین همهء مرا بس

banoo

کاربر

ارسالها: 1683

#113 Posted: 8 Jun 2012 06:00

دل زتن بردی و در جانی هنوز
دردها را دادی و درمانی هنوز

آشکارا سینه را بشکافتی
هم چنان در سینه پنهانی هنوز

ملک دل کردی خراب از تیغ ناز
اندر آن ویرانه سلطانی هنوز

هر دو عالم قیمت خود گفته ایی
نرخ بالا کن که ارزانی هنوز

پیری و شاهد پرستی نا خوش است
خسروا تا کی پرشیانی هنوز

banoo

کاربر

ارسالها: 1683

#114 Posted: 8 Jun 2012 06:02

زنـدگی گفت که آخر چه بود حاصـل مــن
عـشق فــرمــود تـا چـه بـگـویـد دل مــن
عقل نالید کجا حل شود این مشکل مـن
مـرگ خـنــدیــد در ایـن خانه ویــرانه من

banoo

کاربر

ارسالها: 1683

#115 Posted: 8 Jun 2012 06:02

می سوزم از این دورویی و نیرنگ
یک رنگی کودکانه می خواهم

ای مرگ از آن لبان خاموشت
یک بوسه جاودانه می خواهم

banoo

کاربر

ارسالها: 1683

#116 Posted: 8 Jun 2012 06:03

صبح است ساقيا قدحی پرشراب کن
دور فلک درنگ ندارد شتاب کن

زان پيشتر که عالم فانی شود خراب
ما را ز جام باده گلگون خراب کن

خورشيد می ز مشرق ساغر طلوع کرد
گر برگ عيش می‌طلبی ترک خواب کن

روزی که چرخ از گل ما کوزه‌ها کند
زنهار کاسه سر ما پرشراب کن

ما مرد زهد و توبه و طامات نيستيم
با ما به جام باده صافی خطاب کن

کار صواب باده پرستيست حافظا
برخيز و عزم جزم به کار صواب کن

banoo

کاربر

ارسالها: 1683

#117 Posted: 8 Jun 2012 06:04

دگر گوشی به آغوش درم نیست
صدای آشنای باورم نیست

بغیر از لاشه ی پوشیده دل
درین خانه کسی هم بسترم نیست

banoo

کاربر

ارسالها: 1683

#118 Posted: 8 Jun 2012 06:06

ای که دست من به دامنت نمی رسد
اشک من به دامن تو میچکد
با نسیم دلکش سحر
چشم خسته تو بسته میشود
بی تو در حصار این شب سیاه
عقده های گریه شبانه ام
بر گلو شکسته میشود
شب به خیر

banoo

کاربر

ارسالها: 1683

#119 Posted: 8 Jun 2012 06:07

باز از جنون عشق به کوی تو آمدم
بیگانگی مکن که به بوی تو آمدم
در بر رخم مبند که همچون نگاه شوق
با کاروان اشک به سوی تو آمدم
از شهر بند عقل به سر منزل جنون
این سان به شوق دیدن روی تو آمدم
از رفته عذرخواه و ز اینده بیمناک
آشفته تر ز حلقه ی موی تو آمدم
مانند اشک دور ز دیدار مردمان
با سر دویده تا سر کوی تو آمدم

banoo

کاربر

ارسالها: 1683

#120 Posted: 8 Jun 2012 06:08

بخوان ای چرخ ریسک ! نغمه ات را
بران شاخ برهنه ی بی گل و برگ
که داری انتظار نو بهاری
ولی من این دل بی آرزو را
که از شور قیامت هم نجنبد
کنم خوش با کدامین انتظاری ؟

صفحه 12 از 44: « پیشین 1 ... 11 12 13 ... 43 44 پسین »

شعر و ادبیات /

شعرهای کوتاه برای امضای شما

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

↑ بالا