صفحه 9 از 44: « پیشین 1 ... 8 9 10 ... 43 44 پسین »

شعرهای کوتاه برای امضای شما

banoo

کاربر

ارسالها: 1683

#81 Posted: 8 Jun 2012 05:23

گور پدر آن سلامتی

که سیگار را مضر می پندارد

سیگار من " نگران حال من استــــ.

banoo

کاربر

ارسالها: 1683

#82 Posted: 8 Jun 2012 05:29

کی گفته زمان طلاست؟
من مزه مزه اش کردم...
زمان عین الکله... ثانیه ثانیه میسوزونه میره تو عمق وجودت...
مست مست که شدی, چشاتو باز میکنی
میبینی عمرت گذشته و تو موندی‌ و خماری از دست رفتن یک عمر...

banoo

کاربر

ارسالها: 1683

#83 Posted: 8 Jun 2012 05:34

سوي چشمانم را فوكش،ميتوانم ببينمت
گوشهايم را ببر،ميتوانم بشنومت
وبي پا ميتوانم به سويت بپويم
وبي دهان نيز ميتوانم بخوانمت
بازو هايم را ببر تنگ در برت ميگيرم
دلم چنان با دستانم
قلبم را از تپيدن باز دار،مغزم خواهد تپيد
و اگر در مغزم آتش افكني
تو را در خون با خود خواهم برد.

banoo

کاربر

ارسالها: 1683

#84 Posted: 8 Jun 2012 05:38

زندگی بافتن یک قالیست
نه همان نقش و نگاری که خودت میخواهی
نقش را اوست که تعیین کرده
تو در این بین فقط می بافی
نقشه را خوب ببین
نکند آخر کار , قالی زندگیت را نخرد,..

banoo

کاربر

ارسالها: 1683

#85 Posted: 8 Jun 2012 05:38

شاعر از کوچه مهتاب گذشت
لیکن شعری نسرود
نه که معشوق نداشت...
نه که سر گشته نبود...
سالها بود دگر کوچه ی مهتاب,خیابان شده بود

banoo

کاربر

ارسالها: 1683

#86 Posted: 8 Jun 2012 05:39

عجیب است دریا . . .
همین که غرقش میشوی ، پس میزند تو را . . .
درست مثل بعضی از آدم ها!

banoo

کاربر

ارسالها: 1683

#87 Posted: 8 Jun 2012 05:39

وقتی دلم خسته می‌شود،

برایش از فردایی روشن می‌خوانم

به‌یادش می‌آورم که چه دل‌هایی را از خستگی به درآورده!

banoo

کاربر

ارسالها: 1683

#88 Posted: 8 Jun 2012 05:39

خــــدا .... کــی کـــات میــدهی!؟
هـــزاربـاریک پلان را گرفته ای؛
مــن بــازیگـرخوبــی نـمی شــوم، بـــــاور کـن !!!

banoo

کاربر

ارسالها: 1683

#89 Posted: 8 Jun 2012 05:40

کاش قبل از حرف زدن ، فکر کنیم!
نه اینکه بعد از حرف زدن ، فکر!
من یه پرنده ام آرزو دارم تو باغم باشی.
من یه خونه تنگ و تاریکم،
شاید تو بیای چراغم باشی.
هر جا که هستم،
هرجا که باشم،
تو رو دوست دارم،
تا زنده هستم!!!
...

banoo

کاربر

ارسالها: 1683

#90 Posted: 8 Jun 2012 05:40

نمي فهمم , چرا مردم نمي فهمند ؟ !!
که آن کودک که زير ضربه شلاق باران سخت مي لرزد ...
کجاي ذلتش زيباست ؟ !!

صفحه 9 از 44: « پیشین 1 ... 8 9 10 ... 43 44 پسین »

شعر و ادبیات /

شعرهای کوتاه برای امضای شما

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

↑ بالا