شمارهٔ ۱۴۸یکی را دیدم اندر ری که دایمهمی نالید از درد جداییبه خون دل همی مویید و میگفتبتان را نیست الا بیوفاییچو بر ما حاصل آخر خود همین بودنبودی کاش از اول آشنایی ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ شمارهٔ ۱۴۹هر آن دیار که باشد ز اهل دل خالیبود چو گوشهٔ ویرانه بدترین جاییبه اختیار به ویرانه عاقلان نروندجز آن زمان که طبیعت کند تقاضایی ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ شمارهٔ ۱۵۰ای دریغا خلق عالم بیشتر طفلند طفلکز برای خنده میخواهند شیرین قصهایزان سبب در قصه باید رازها گفتن تمامتا نباشد کودکان را در شنیدن غصهایهم مگر قاآنیا صاحبدلی پیدا شودتا که در هر قصه یابد از نصیحت حصهای پایان
رباعی شمارهٔ ۱از کشت عمل بس است یک خوشه مرادر روی زمین بس است یک گوشه مراتا چند چو گاو گرد خرمن گردیمچون مرغ بس است دانهای توشه مرا ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ رباعی شمارهٔ ۲دوشینه فتادم به رهش مست و خراباز نشوهٔ عشق او نه از بادهٔ نابدانست که عاشقم ولی میپرسیداین کیست کجاییست چرا خورده شراب ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ رباعی شمارهٔ ۳این دل که به شهر عشق سرگشتهٔ تستبیمار و غریب و دربدر گشتهٔ تستبرگشتگی بخت و سیهروزی اواز مژگان سیاه برگشتهٔ تست
رباعی شمارهٔ ۴تا قبلهٔ ابروی تو ای یار کج استمحراب دل و قبلهٔ احرار کج استما جانب قبلهٔ دگر رو نکنیمآن قبله ماست گرچه بسیار کج است ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ رباعی شمارهٔ ۵ابروی کجت که دل برو مشتاقستمحراب شهان و قبلهٔ آفاقستطاقست ولی به دلنشینی جفتستجفتست ولی ز بیقرینی طاقست ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ رباعی شمارهٔ ۶آراسته جنتی که این روی منستافروخته دوزخی که این خوی منستشمشیر جهانسوز بهادر شه رادزدیده که این کمان ابروی منست
رباعی شمارهٔ ۷آمد مه شوال و مه روزه گذشتو ایام صیام و رنج سی روزه گذشتصد شکر خدا که روزی روزهٔ ماگاهی به غنا و گه به دریوزه گذشت ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ رباعی شمارهٔ ۸تا دل به برم هوای دلبر داردافسانهٔ عشق دلبر از بر دارددل رفت ز بر چو رفت دلبر آریدل از دلبر چگونه دل بردارد ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ رباعی شمارهٔ ۹گر چرخ جفا کرد چه میباید کردور ترک وفا کرد چه میباید کردمیخواست دلم که بر نشان آید تیرچون تیر خطا کرد چه میباید کرد
رباعی شمارهٔ ۱۰زلفین سیه که بر بناگوش تواندسر بر سر هم نهاده همدوش تواندساید سر از ادب به پایت شب و روزآری دو سیاه حلقه در گوش تواند ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ رباعی شمارهٔ ۱۱در میکده مست از می نابم کردندسرمست ز جرعهٔ شرابم کردندای دوست به چشمهای مست تو قسمجامی دو سه دادند و خرابم کردند ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ رباعی شمارهٔ ۱۲یک عمر شهان تربیت جیش کنندتا نیم نفس عیش به صد طیش کنندنازم به جهان همت درویشان راکایشان به یکی لقمه دوصد عیش کنند
رباعی شمارهٔ ۱۳آشفته سخن چو زلف جانان خوشترچون کار جهان بی سر و سامان خوش ترمجموعهٔ عاشقان بود دفتر منمجموعهٔ عاشقان پریشان خوشتر ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ رباعی شمارهٔ ۱۴آن نرگس مست فتنهانگیز نگرآن خنجر مژگان بلاخیز نگردر عهد ملک که باده مستی ندهداندر کف مست خنجر تیز نگر ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ رباعی شمارهٔ ۱۵بر روز ستاره تا کی افشانی بسدر روز ستاره بالله ار بیند کسدهرت ز مراد خویش دارد محرومیا دست جهان ببند یا پای هوس
رباعی شمارهٔ ۱۶تا یار مرا ربوده از هستی خویشواقف نیم از بلندی و پستی خویشآنگونه ز جام عشق مستم داردکآگاه نیم ز خویش و از مستی خویش ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ رباعی شمارهٔ ۱۷گفتم به زن نظام کای لولی شنگخواهم که به چالهات فروکوبم دنگخیاطصفت لباس الفت ببریممن از گز کیر و تو ز مقراض دو لنگ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ رباعی شمارهٔ ۱۸با آنکه هنوز از می دوشین مستمدر مهد طرب به خواب نوشین هستمای دست خدا بگیر لختی دستمکز سختدلی و سستبختی رستم
رباعی شمارهٔ ۱۹تا دل به هوای وصل جانان دادملب بر لب او نهادم و جان دادمخضر ار ز لب چشمهٔ حیوان جان یافتمن جان به لب چشمهٔ حیوان دادم ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ رباعی شمارهٔ ۲۰صدرا دیشب به باغ نواب شدمامروز به حضرتت شرفیاب شدمآن باغ چو روی ناکسان آب نداشتاز خجلت بیآبی او آب شدم ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ رباعی شمارهٔ ۲۱گاهی هوس بادهٔ رنگین دارمگاه آرزوی وصل نگارین دارمگه سبحه به دست و گاه زنار به دوشیارب چه کسم کیم چه آیین دارم
رباعی شمارهٔ ۲۲بگذار که خویش را به خواری بکشممپسند که بار شرمساری بکشمچون دوست به مرگ من به هر حال خوشستمن نیز به مرگ خود به هر حال خوشم ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ رباعی شمارهٔ ۲۳تا دست ارادت به تو دادست دلمدامان طرب زکف نهادست دلمره یافته در زلف دلاویز کجتالقصه به راه کج فتادست دلم ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ رباعی شمارهٔ ۲۴بگذارکه تا می خورم و مست شومچون مست شوم به عشق پابست شومپابست شوم به کلی از دست شوماز دست شوم نیست شوم هست شوم