رباعی شمارهٔ ۲۵تاکی غم زید و گه غم عمرو خوریمآن به که به جای غم ز خم خمر خوریمخوش باش به نیش و نوش کز نخل حیاتفرضست که گه خار و گهی تمر خوریم ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ رباعی شمارهٔ ۲۶شوخی که بیاض گردن روشن اوآغشته به صندل شده پیرامن اوصبحست و به سرخی شفق آلودهیا خون خلایقست در گردن او ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ رباعی شمارهٔ ۲۷تو مردمک چشم من مهجوریزان با همه نزدیکیت از من دورینی نی غلطم تو جان شیرین منیزان با منی و ز چشم من مستوری
رباعی شمارهٔ ۲۸نه باده نه جام باده ماند باقینه ساده نه نام ساده ماند باقیما زادهٔ مام روزگاریم ولینه زاده نه مامزاده ماند باقی ░░░░✿░░░░░░✿░░░░░░✿░░░░ ๑۩۞۩๑ پایان ๑۩۞۩๑