انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 16 از 24:  « پیشین  1  ...  15  16  17  ...  23  24  پسین »

Maryam Heydarzadeh | مریم حیدرزاده



 
سفر به رویا

برای چندمین بار از تو گفتم
که شهر عشق تو پایان ندارد

به یادت هست زخمی بر دلم هست
که جز لبخند تو درمان ندارد

زلالی تو به رنگ اشک برکه
تو با روح شقایق آشنایی

تو در ایینه سرخ غزل ها
همیشه ابتدا و انتهایی

کنار پنجره تنهای تنها
میان هاله ای از غم نشستم

تو آرایشگر چشمان موجی
و من زیباییت را می پرستم

تو با بارانی از جنس نیازم
مرا به ساحل ادراک خواندی

و با زیباترین فانوس دریا
مرا تا قعر دریا ها رساندی

نوروز جشن میلاد سپیده
به باران یک سبد لبخند دادی

تو دست زرد یاس خسته ای را
به چشم عاشقان پیوند دادی

تمام سرزمین آرزو را
به دنبال گلستان تو گشتم

میان سقف گیتی را گشودم
پی یک قطره باران تو گشتم

میان کوچه باغ سبز یادت
ترنم های سرخ آرزو بود

و در ایوان چشمت یک پرستو
همیشه با دلم در گفتگو بود

قسم به آه نرم و خیس ساحل
قسم به آرزوی پاک دریا

قسم به ابتدای شعر پرواز
قسم به انتهای باغ دنیا

تو چون واژه نیلوفری رنگ
میان دفتر دل ماندگاری

اگر شهر نگاهت فرصتی داشت
به یادم باش در هر روزگاری
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
عشقی دوباره

از اولین نگاه تو بودی در کنار من
با قلب من همیشه کمی راه آمدی

در راههای سخت عبورم ز زندگی
تا ساحل امید تو همراه آمدی

ای مهربانترین تپش قلب زندگی
ای قصه صبوری گل های عاطفه

ای امتداد اینه عشق تا ابد
ای معنی تولد زیبای عاطفه

زیباتر از تولد گلهای ارغوان
آبی تر از شکفتن روح حقایقی

دستان تست سایه صدها گل غریب
تو شرح حال سوختن شمع عاشقی

یادم نمی رود که چه کردی برای من
گلدان آرزوی مرا آب داده ای

در سایه روشنی که پر از عطر یاس بود
من را به روی ثانیه ها تاب داده ای

پرواز کن به کشور اینه های پاک
شاید مرا ز برکه غم ها رها کنی

شاید مرا و عاطفه را آشتی دهی
دل را به نغمه های وفا آشنا کنی

ای شعر بی مثال نگاه و طلوع و عشق
رفتی و بی تو واژه احساس تیره شد

رفتی و چشم های من از کشور افق
سوی غروب سرخ و غریب تو خیره شد

غربت حضور ساکت امواج اشک هاست
رفتی و مانده خاطره هایت برای من

یادش به خیر چشم تو و آسمان عشق
با رفتنت شکست دل اشک های من

روزی که چشم های تو از مرز دل گذشت
گم شد میان کلبه رویا بهار من

دل ها فدای چشم پر از هجرت تو شد
پیوندهای آبی تو یادگار من

گرچه گذشت سالی و دل ها ز غم شکست
در دل غم است تا تو بیایی ستاره ام

برگرد و عطر عاطفه را با خودت بیار
در انتظار رویش عشقی دوباره ام

ای اولین حکایت بی انتها ی عشق
رفتی و بی تو نام نجابت غریب شد

رفتی و بی تو ترجمه تلخ زندگی
در جای جای شهر وجودم سروده شد

رفتی و بی تو دفتر کمرنگ یک غروب
در کوچه های آبی چشمم گشوده شد

پیش تو عشق هجی سبز بهار بود
با رفتنت بلور غزلهای من شکست

ای معنی طراوت باران عاطفه
بی تو غمی غریب به شهر دلم نشست

در پاسخ سوال سراسر نیاز من
گفتی که چشم های مرا جا گذاشتی

بعد از عبور ساده خود مهربان چه زود
دل را میان حادثه تنها گذاشتی

این بود پاسخ تپش قلب عاشقم
این بود پاسخ غزل سرخ انتظار

کردی دریغ از دل من یک نگاه را
این بود رسم مهر و وفای تو ای بهار

نورت چه شد ستاره من پرتوت کجاست
باور نمی کنم که تو از یاد برده ای

باور نمی کنم که پس از مدتی غروب
دل را به شهر آبی دیگر سپرده ای

رفتی و بغض کرد بدون تو شهر چشم
بی تو غروب می کند از دیده ام بهار

تا آن زمان که بگذری از کوچه دلم
ما غرق حسرتیم و هیاهو و انتظار
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
زیر سایبان یاد

دریای دل آبی ست
تویی فانوس زیبایش

اگر اینه یک دنیاست
تویی معنای دنیایش

تو یعنی دسته گل را
ز آن سوی افق چیدن

تو یعنی پاکی باران
تو یعنی لذت دیدن

تو یعنی یک شقایق را
به یک پروانه بخشیدن

تو یعنی از سحر تا شب
به زیبایی درخشیدن

تو یعنی کبوتر را
ز تنهایی رها کردن

خدای آسمان ها را
به آرامی صدا کردن

تو یعنی مثل نیلوفر
همیشه مهربان بودن

تو یعنی باغی از مریم
تو یعنی کهکشان بودن

تو یعنی چتری از احساس
برای قلب بارانی

تو یعنی پیک آزادی
برای روح زندانی

تو یعنی دست یک گل را
به دست اطلسی دادن

تو یعنی در زمستان ها
به فکر پونه افتادن

تو یعنی رویح باران را
متین و ساده بوسیدن

و یا در پاسخ یک لطف
به روی غنچه خندیدن

اگر چه دوری از اینجا
تو یعنی اوج زیبایی

کنارم هستی و هر شب
به خوایم باز می ایی

اگر هرگز نمی خوابند
دو چشم سرخ و نمناکم

اگر در فکر چشمانت
شکسته قلب غمناکم

ولی یادم نخواهد رفت
که یاد تو هنوز اینجاست

میان سایه روشن ها
دل شیدای من تنهاست

نباید زود می رفتی
و از دل کوچ می کردی

افق ها منتظر ماندند
که از این راه برگردی

تگر یک آسمان دل را
به قصد عشق بردارم

میان عشق و زیبایی
ترا من دوست می دارم

چه زیبا می شود روزی
به پایان اید این یلدا

دل تو آسمان گردد
و روح سبز من شیدا

به یادت تا سحرگاهان
نگاهم رسخ و بارانی ست

تو تا از دور برگردی
به هجران تو زندانی ست
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
چند تکه آرزو

کاش وقتی زندگی فرصت دهد
گاهی از پروانه ها یادی کنیم

کاش بخشی از زمان خویش را
وقف قسمت کردن شادی کنیم

کاش وقتی آسمان بارانی ست
از زلال چشم هایش تر شویم

وقت پاییز از هجوم دست باد
کاش مثل پونه ها پر پر شویم

کاش وقتی چشم هایی ابریند
به خود اییم و سپس کاری کنیم

از نگاه زرد گلدانهایمان
کاش با رغبت پرستاری کنیم

کاش دلتنگ شقایق ها شویم
به نگاه سرخ شان عادت کنیم

کاش شب وقتی که تنها می شویم
با خدای یاس ها خلوت کنیم

کاش گاهی در مسیر زندگی
باری از دوش نگاهی کم کنیم

فاصله های میان خویش را
با خطوط دوستی مبهم کنیم

کاش با چشمانمان عهدی کنیم
وقتی از اینجا به دریا می رویم

جای بازی با صدای موج ها
درد های آبیش را بشنویم

کاش مثل آب مثل چشمه سار
گونه نیلوفری را تر کنیم

ما همه روزی از اینجا می رویم
کاش این پرواز را باور کنیم

کاش با حرفی که چندان سبز نیست
قلب های نقره ای را نشکنیم

کاش هر شب با دو جرعه نور ماه
چشم های خفته را رنگی زنیم

کاش بین ساکنان شهر عشق
رد پای خویش را پیدا کنیم

کاش با الهام از وجدان خویش
یک گره از کار دل ها وکنیم

کاش رسم دوستی را ساده تر
مهربان تر آسمانی تر کنیم

کاش در نقاشی دیدارمان
شوق ها را ارغوانی تر کنیم

کاش اشکی قلب مان را بشکند
با نگاه خسته ای ویران شویم

کاش وقتی شاپرک ها تشنه اند
ما به جای ابر ها گریان شویم

کاش وقتی شاپرک ها تشنه اند
ما به جای ابر ها گریان شویم

کاش وقتی آرزویی می کنیم
از دل شفاف مان هم رد شود

مرغ امین هم از آنجا بگذرد
حرفهای قلبمان را بشنود
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
غنچه سرخ دعا

من از آن ابتدای آشنایی
شدم جادوی موج چشم هایت

تو رفتی و گذشتی مثل باران
و من دستی تکان دادم برایت

تو یادت نیست آنجا اولش بود
همان جایی که با هم دست دادیم

همان لحظه سپردم هستیم را
به شهر بی قرار دست هایت

تو رفتی باز هم مثل همیشه
من و یاد تو با هم گریه کردیم

تو ناچاری برای رفتن و من
همیشه تشنه شهد صدایت

شب و مهتاب و اشک و یاس و گلدان
همه با هم سلامت می رسانند

هوای آسمان دیده ابری ست
هوای کوچه غرق رد پایت

اگر می ماندی و تنها نبودم
عروس آرزو خوشبخت میشد

و فکرش را بکن چه لذتی داشت
شکفتن روی باغ شانه هایت

کتاب زندگی یک قصه دارد
و تو آن ماجرای بی نظیری

و حالا قصه من غصه تست
وشاید غصه من ماجرایت

سفر کردن به شهر دیدگانت
به جان شمعدانی کار من نیست

فقط لطفی کن و دل را بینداز
به رسم یادگاری زیر پایت

شبی پرسیده ام از خود هستیم چیست
به جز اشک و نیاز و یاد و تقدیر

و حالا با صداقت می نویسم
همین هایی که من دارم فدایت

دعایت می کنم خوشبخت باشی
تو هم تنها برای خود دعا کن

الهی گل کند در آسمانها
خلوص غنچه سرخ دعایت
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
تولد

لبخند زدی و آسمان آبی شد
شبهای قشنگ مهر مهتابی شد

پروانه پس از تولد زیبایت
تا آخر عمر غرق بی تابی شد




رنگین کمان

ای کاش گل بودی و من از باغها می چمیدمت
یا که طلوعی بودی و از پنجره می دیدمت

ای کاش چشمانت ضریحی داشت چون رنگین کمان
هر وقت باران می گرفت از دور می بوسیدمت



عشق تو

بر گل به اشتیاق تو شبنم گذاشتند
در کوچه های عاشق دل غم گذاشتند

تو مثل یاس پاک و سپید و مقدسی
نام مرا به عشق تو مریم گذاشتند



شکایت

بیا گل شدن را رعایت کنیم
ز پروانه ماندن حمایت کنیم

اگر باد غم شاخه ای را شکست
ز دست هجومش شکایت کنیم
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
پرسش

کنار آشنایی تو آشیانه می کنم
فضای آشیانه را پر از ترانه می کنم

کسی سوال می کند به خاطر چه زنده ای
و من برای زندگی ترا بهانه می کنم




رز عشق

بیا با افق مهربانی کنیم
غم پونه را آسمانی کنیم

بیا تو ی نقاشی قلبمان
رز عشق را ارغوانی کنیم




عادت

بیا مثل مرغان آشفته هجرت کنیم
افق را به مهمانی پونه دعوت کنیم

بیا مثل پروانه های غریب نیاز
به مهتاب شبهای تنهایی عادت کنیم




مشرق عشق

در مشرق عشق دشت خورشید تویی
در باغ نگاه یاس امید تویی

در بین هزار پونه آن کس که مرا
چون روح نسیم زود فهمید تویی
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  ویرایش شده توسط: paaaaaarmida   

 
گل بی خزان

در بغض غریب آسمان یاد تو بود
در دل غنچه مثل فریاد تو بود

در جشن شکوفه های گیلاس نیاز
حرف از گل بی خزان میلاد تو بود




عبور

با تو غزل ستاره ها نورانی ست
دل در قفس نگاه تو زندانی ست

نگذر ز بهار کوچه باغ احساس
چون بی تو تمام لحظه ها بارانی ست




سقوط

در حسرت چشم تو دل ماه شکست
چشمان هزار غنچه در راه شکست

تو رفتی و بعد تو دلم مثل بلور
افتاد ز برج شوق و ناگاه شکست




کوچ نا بهنگام

بعد تو تمام شاپرک ها رفتند
از خواب نسیم قاصدک ها رفتند

بعد تو تمام نغمه های ‌آبی
از شهر قشنگ نی لبک ها رفتند
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  ویرایش شده توسط: paaaaaarmida   

 
تمنا

در حادثه بهاری چشمانت
در سایه ارغوانی مژگانت

بگذار که جا بماند این روح غریب
در بین اشاره های بی پایانت




خواب

آن سوی افق پرنده ها بی تابند
غرف دل بی ریای یک مهتابند

نیلوفر باغ آرزویم آرام
امواج قشنگ شهر دریا خوابند




غربت انتظار

تو همسفر طلایی خورشیدی
یک باغ پر از ستاره کیدی

ای کاش در آن زمان که می رفتی زود
از غربت انتظار می پرسیدی
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  ویرایش شده توسط: paaaaaarmida   
مرد

 
paaaaaarmida
پارمیدا جان بعضی از پستات کوتاست
ویرایششون کن
     
  
صفحه  صفحه 16 از 24:  « پیشین  1  ...  15  16  17  ...  23  24  پسین » 
شعر و ادبیات

Maryam Heydarzadeh | مریم حیدرزاده

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA