انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 6 از 82:  « پیشین  1  ...  5  6  7  ...  81  82  پسین »

Salman Savoji | مجموعه دل نوشته های سلمان ساوجی


مرد

 
غزل شمارهٔ ۴۸

عاشقان را از جمالش، روز بازار امشب است
لیلة القدری که می‌گویند پندار امشب است

حلقه‌ها، بین بسته، جانها، گرد رخسارش چو زلف
قدسیان را نیز گویی روز بازار، امشب است

عاشقان! با بخت خود شب زنده دارید امشبی
ز آنکه در عمر خود آن شوریده، بیدار امشب است

پای دار، ای شمع و منشین، تا به سر خدمت کنیم
پیش او امشب، که ما را خود سر و کار، امشب است

عود در مجلس دمی خوش می‌زند بی‌همنفس
آری، آری، وقت انفاس شکربار، امشب است

جنس فردا پیش نقد جان من، امشب، به می
می‌فروشم، کان بضاعت را خریدار، امشب است

زاهدان! یک دم مجالی چون کنم تدبیر چیست؟
چون پس از عمری، مجال صحبت یار، امشب است

گفته‌ای سلمان، که سر ایثار پایش می‌کنم
گر سر ایثار داری وقت ایثار، امشب است
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
     
  
مرد

 
غزل شمارهٔ ۴۹

تا به هوای تو دل، از سر جان، برنخاست
از دل بی‌طاقتم، بار گران ، برنخاست

عشق تو تا جان و دل، خواست، که یغما کند
تا جگرم خون نکرد، از سر آن، برنخاست

بر دل نازک تو را، بود غباری، ز من
تا نشدم خاک ره، آن زمیان، برنخاست

سرو نخوانم تورا، کز لب جوی بهشت
چون قد زیبای تو، سرو روان برنخاست

زلف پریشان تو، باد به هم برزند
کز دل سودا زده، آه و فغان بر نخاست

بیش به تیغ ستم، خون غریبان، مریز
ظلم مکن در جهان، امن و امان برنخاست

پرتو مهر تو تا، بر دل سلمان، بتافت
ذره صفت از هوا، رقص کنان، برنخاست
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
     
  
مرد

 
غزل شمارهٔ ۵۰

شب فراق، چو زلفت اگر چه تاریک است
امیدوارم از آن رو، که صبح، نزدیک است

به خفتگان، خبری می‌دهد، خروش خروس
ز هاتف دگرست، آن خطاب نزدیک است

صبا، سلاسل دیوانگان عشق تو را
به بوی زلف تو هر صبح، داده تحریک است

بپرس حال من از چشم خود، که این معنی
حکایتی است که معلوم ترک و تاجیک، است

ز کفر زلف تو، دل ره نمی‌برد بیرون
که راه پر خم و پیچ و محله تاریک است

نمی‌رسد به خیال تو، آب دیده من
که دیده، سخت ضعیف است و راه، باریک است

تو مالکی به همه روی، در ممالک حسن
مرا بپرس، که سلمانت از ممالیک است
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
     
  
مرد

 
غزل شمارهٔ ۵۱

من خیال یار دارم، گر کسی را بر دل است
کز خیال او شوم، خالی، خیالی باطل است

چشم عیارش، به قصد خواب هرشب تا سحر
در کمین مردم چشم است و مردم، غافل است

عشق، در جان است و می، در جام و شاهد، در نظر
در چنین حالت، طریق پارسایی، مشکل است

بر نمی‌دارد حجاب، از هودج لیلی، صبا
تا خلایق را شود روشن، که مجنون، عاقل است

ما ز دریاییم، همچون قطره و دریا، زما
لیکن از ما در میان ما حجابی حایل است

یار اگر با ما به صورت می کند، بیگانگی
صورت او را به معنی، آشنایی با دل است

رحمتی بر جان سلمان کن، که رحمت، واجب است
ناتوانی را که بار افتاده در آب و گل است

ناتوان جان را به جان دادن، رسانیدم به لب
یکدم ای جان خوش برا،کین آخرینت منزل است
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
     
  
مرد

 
غزل شمارهٔ ۵۲

مستی و عشق از ازل، پیشه و آیین ماست
دین من این است و بس، کیست که در دین ماست

خاک ره مصطبه، ز آب خضر بهتر است
چشمه نوشین او، جرعه دوشین ماست

رندی و میخوارگی، قسم من امروز نیست
عادت دیرین دل، پیشه پیشین ماست

بستر و بالین من، تا نشود خاک و گل
خاک و گل مصطبه، بستر و بالین ماست

کنج خرابات اگر مسکن ما شد، چه شد؟
گنج دو عالم به نقد، در دل مسکین ماست

نقش و نگار چهان، هیچ مبین در جهان
کانچه نظر می‌کنی، نقش نگارین ماست
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
     
  
مرد

 
غزل شمارهٔ ۵۳

رفیقان! کاروان، امشب، روان است
دل مسکین من، با کاروان است

زمام اختیار، از دست ما رفت
زمام اکنون، بدست ساروان است

نگارم رفت و چشمم ماند، در راه
ولی اشکم هنوز از پی، روان است

امید زندگانی، از که دارد؟
دل مسکین من، چون او روان است

تن من با فراقش، همرکاب است
سر من با عنانش، همعنان است

زچشم عاشقانش، کاروان را
همه منزل، گل و آب روان است

طلب کاریم و مقصد، ناپدید است
گران باریم و مرکب، ناتوان است

خدا را ساربان امروز، محمل
مران کین روز برما، بس گران است

گرت سودای این راهست، سلمان
ز خود بگذر، که اول منزل، آن است
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
     
  
مرد

 
غزل شمارهٔ ۵۴

چشم سر مست خوشت، فتنه هشیاران است
هر که شد مست می عشق تو، هشیار، آن است

در خرابات خیال تو خرد را ره، نیست
یعنی او نیز هم از زمره هشیاران است

دلم از مصطبه عشق تو، بویی بشنید
زان زمان باز مقیم در خماران است

عشق، باروی تو هر بوالهوسی، چون بازد؟
عشق، کاری است که آن، پیشه عیاران است

حال بیماری چشم تو و رنجوری من
داند ابروی تو کو بر سر بیماران، است

دارم آن سرکه سر اندر قدمت، اندازم
وین، خیالی است که اندر سر بسیاران است

شرح بیداری شبهای درازم که دهد
جز خیال تو، که او مونس بیداران است

در هوی و هوس سرو قدت، سلمان را
دیده، ابری است، که خون جگرش، باران است
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
     
  
مرد

 
غزل شمارهٔ ۵۵

زلال جام خضر، دردی مدام من است
مقیم دیر گوشه مغان، مقام من است

دلم زباده دور الست، رنگی یافت
هنوز بویی از آن باده، در مشام من است

لبم ز شکر شکر لب تو، یابد، کام
چه شکرهاست مرا، کین شکر به کام من است

مرا که نام برآورده‌ام، به بدنامی
همین بس است، که در نامه تو نام من است

هزار ساله ره آمد ز ما و من تا دوست
اگر برون نهم از ما قدم، دو گام من است

به شام و صبح کنم یاد زلف و عارض تو
که ذکر زلف و رخت، ورد صبح و شام من است

به هرکجا که رسم پای باد، می‌بوسم
که او به دوست، رساننده سلام من است

چو بود کار دلم خام، چاره کارش
ز عقل می‌طلبیدم، که او امام من است

مرا ز مصطبه، خمار گفت کای سلمان
بیا که پختن آن کار، کار خام من است
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
     
  
مرد

 
غزل شمارهٔ ۵۶

این چه داغی است که از عشق تو بر جان من است
وین چه دردی است که سرمایه درمان من است

زلف و رخسار تو کفر آمد و ایمان، با هم
آن چه کفری است که سرمایه ایمان من است؟

می‌دهم جان و به صد جان، ندهم یک ذره
خاک پای تو که سر چشمه حیوان من است

رسم عشاق وفا خوی بتان، بد عهدی است
این حکایت نه به عهد تو و دوران من است

بر دل پاک تو حاشا نبود، خاشاکی
خارو خاشاک جفایت، گل و ریحان من است

دل محزونم از و، یوسف جان را می‌جست
زیر لب گفت، که در چاه ز نخدان من است

گره موی تو بندی است که بر پای دل است
برقع روی تو، باری است که بر جان من است

شیخ می‌گویدم از دست مده سلمان دل
دل من شیخ برانی که به فرمان من است

دل من پیرو عشق است و من اندر پی دل
عشق، سلطان دل و دل شده سلطان من است
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
     
  
مرد

 
غزل شمارهٔ ۵۷

فراق روی تو از شرح و بسط، بیرون است
زما مپرس، که حال درون دل، چون است

به خون نوشته‌ام، این نامه را که خواهی خواند
اگر چه دود درونم، نشسته در خون است

نکرد آتش شوق درون قلم ظاهر
مگر ز شوق قلم دود رفته بیرون است

نمی‌کنم سخن اشتیاق، کان تقدیر
ز طرف حرف و زحد عبارت، افزون است

بیا و قصه حالم بخوان، که بر رخ من
نوشته دیده، به خطی، چو در مکنون است

خیال روی تو دارم، مقام در چشمم
سرشک چشمم، از آن رو مقیم گلگون است

دل مقید سلمان، اسیر آن لیلی است
که در سلاسل زلفش، هزار مجنون است
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
     
  
صفحه  صفحه 6 از 82:  « پیشین  1  ...  5  6  7  ...  81  82  پسین » 
شعر و ادبیات

Salman Savoji | مجموعه دل نوشته های سلمان ساوجی


این تاپیک بسته شده. شما نمیتوانید چیزی در اینجا ارسال نمائید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA