انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 60 از 82:  « پیشین  1  ...  59  60  61  ...  81  82  پسین »

Salman Savoji | مجموعه دل نوشته های سلمان ساوجی


مرد

 
قطعه شمارهٔ ۷۲

خسروا این امیر کرمان چند
کفن خود چو کرم پیله تند

خیل کرمان تو مورگیر و ملخ
با سلیمان و ملک او چه زند

آفرین بر ثبات و حلم تو کو
پشت کوه از شکوه می‌شکند

صبر ایوبی تو کرمان را
من بر آنم که زود بر فکند

گور اگر با پلنگ جوید جنگ
گور خود را بدست خویش کند

عقل داند که عاقبت چه بود
روبهی را که قصد شیر کند
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
     
  
مرد

 
قطعه شمارهٔ ۷۳

صد را نوکرانت ز برو زیر شدند
وز پهلوی اقبال تو ادبیر شدند
مردم همه از گرسنگی بر در تو
مردند و ز جان خویش سیر شدند
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
     
  
مرد

 
قطعه شمارهٔ ۷۴

یا رب این قوم چه دم سرد و چه افسرده
که به دم سردی و افسردگی از دی بترند

خیر قوم همه شان خواجه علاالدین است
که ورا اهل خرد لاشه لاشی شمرند

گر کسی در سرو شکلش نگرد قی بکند
نوکرانش همه از گرسنگی قی بخورند

گر به تقدیر و به به تحریر چو تیر فلک است
به ازین نیست کزین مملکتش پی ببرند

سبلتش را به کششهای پیاپی بکنند
دبه‌اش را به لگدهای دمادم بدرند

دوش می‌گفت حریفی که فلانی امروز
خواجه فرمود که در ملک دگر می نخورند

به سر خواجه که من دست فرا می نبرم
تا سر خواجه از اینجا به فرو می نبرند
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
     
  
مرد

 
قطعه شمارهٔ ۷۵

خسروا نایبان استیفا
کار بر من دراز می‌گیرند
وجه انعام پار و امسالم
می‌دهند و فراز می‌گیرند
پنج امسال می‌دهند ولی
چار پارینه باز می‌گیرند
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
     
  
مرد

 
قطعه شمارهٔ ۷۶

آنانکه مقربان شاهند
وینان که ملازمان میرند
ده روز دگر اگر ازین شهر
هر یک سر خویشتن نگیرند
اینها ز برهنگی بسوزند
و آنها ز گرسنگی بمیرند
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
     
  
مرد

 
قطعه شمارهٔ ۷۷

ای خداوندی که پیش طبع فیاضت سحاب
بی‌حیا شخصی بود گر دعوی رادی کند

مرکب عزمت به هر میدان که برخیزد ز جا
گوی خاکی در رکابش جنبش بادی کند

همتت گر ملک باقی را نماید التفات
هر گیاهی بعد ازین در باغ شمشادی کند

ور کنی هندوی کیوان را به دربانی قبول
مقبل جاوید گردد زین فرج شادی کند

با حریف رای تو گردون همی ریزد به طرح
مهره سیمین انجم و آن ز استادی کند

صاحبا داد سخن من داده‌ام در روزگار
آسمان بر من نمی‌شاید که بیدادی کند

از برای بنده بنیادی نهادی سخت نیک
زودتر ترسم که گردون سست بنیادی کند

گردن من بنده گر آزاد گردانی زدین
تا بود از بندگیت بنده آزادی کند
جاودان پاینده بادی تا به یمن دولتت
این خراب آباد دنیا جنت آبادی کند
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
     
  
مرد

 
قطعه شمارهٔ ۷۸

خسروا یاد می‌کنم هر دم
به سر تخت خسروی سوگند

که به همراهی مواکب شاه
هست چون دیده‌ام دل اندر بند

چشم زخمی رسید ناگاهم
درد چشمم ز راه باز افکند

خواستیم تا کنم به دیده و دل
خدمتت منع کرد بخت نژند

دل به کلی ز خویش برکندم
دیده را بر نمی‌توانم کند
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
     
  
مرد

 
قطعه شمارهٔ ۷۹

ای مرغ جان طلب کن ازین آتشین قفس
راه برون شدن که تو را هم قفس نماند

زان دوستان خاصی که دیدید در دیار
دردا که در دیار وفا هیچ کس نماند

یاران نازنین همه رفتند و هیچ یک
زان همرهان به طالع من باز پس نماند

گوش دارا، مدار درین کاروان سرا
کاینجا به غیر ناله زار جرس نماند

آب بهار عیش و گل بخت ما بریخت
زین هر دو یادگار بجز خار و خس نماند

یاری که دم توان زد ازو بود صدر دین
دم درکش ای زمانه که جای نفس نماند

سرمایه امید من او بود در جهان
رفت و امید من به جهان زین سپس نماند

شد عمر خوار در نظر ما که بعد ازو
ما را به وصل هیچ عزیزی هوس نماند
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
     
  
مرد

 
قطعه شمارهٔ ۸۰

شاها وزرایی که امینان امیرند
بی وجه مرا در پی خود چند دوانند

بودند بران عزم که مرسوم رهی را
امسال نرانند و کنون نیز برآنند

هر کیسه که من بر کرمت دوخته بودم
یک یک بدر دیدند و شب و روز درآنند

نه خلق پسندد نه خدا کانچه خداوند
بخشد به دعاگو دگران باز ستانند

چون قاعده رسم مرا شاه نهادست
برداشتن رسم تو ایشان نتوانند

موقوف رسانیدن پروانه عالی است
وجه من و یک جو نرسد تا نرسانند

ماننده آبی است که در راه بماند
مرسوم دعاگوی بفرما که برانند

در دولت شاهی ابدالدهر بمانی
تا دولت و شاهی ابدالدهر بمانند
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
     
  
مرد

 
قطعه شمارهٔ ۸۱

دین پناها کی روا باشد که خلق از مستزاد
ملک و اسباب و زن و فرزند را مرهون کنند
سخت می‌ترسم ازین معنی که خاص و عام ملک
از تو برگردند و رو با حضرت بی چون کنند
از عوانان ممالک گردن یک تن بزن
تا خلایق خرمی از خون آن ملعون کنند
پادشاها از پی صد مصلحت یک خون بکن
پادشاهان از پی یک مصلحت صد خون کنند
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
     
  
صفحه  صفحه 60 از 82:  « پیشین  1  ...  59  60  61  ...  81  82  پسین » 
شعر و ادبیات

Salman Savoji | مجموعه دل نوشته های سلمان ساوجی


این تاپیک بسته شده. شما نمیتوانید چیزی در اینجا ارسال نمائید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA