انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 15 از 30:  « پیشین  1  ...  14  15  16  ...  29  30  پسین »

Poem for Mother | شعرى براى مادر


زن

 


سلام مادر.

مادر!

بیش از چهل روز و چهل شب است که از من دوری
دوری نه اینکه به یادت نباشم

نه اینکه صدایت نزنم
نه اینکه فراموشت کرده باشم

بیش از چهل روز است که
سیمای مهربانت را از پشت پلکهای اشک آلودم به تماشا ننشسته ام

بیش از چهل روز است که
صدای دلنشین و مهربانت را با گوشهایم نشنیده ام

بیش از چهل روز است که
دیگر بر دستهای گرم و مهربانت بوسه نزده ام

بیش از چهل روز است که
چشم در چشم تو ندوخته ام

و از چشمه نگاه دلربایت سیراب نشده ام

مادر!

من تشنه ام
در عطش حضورت می سوزم

می دانی من بی تو کویری سوخته ام
در بیابانی که روزی با حضور تو گلستانی از عشق و امید بود

مادر!

اولین بار است که
دیگر ثانیه ها را ورق نمی زنیم

عقربه ها را به تماشا نمی نشینیم
و هفته ها را به سختی پشت سر می گذاریم

بیش از چهل روز است که
وقتی پا به خانه می گذارم

پشت در نیمه باز اتاق تو را منتظر آمدنم نمی بینم
که تسبیح به دست ورد مهربانی می خواندی

و چشم به در داشتی تا دستهایم را محکم بفشاری
و از گرمای وجودت سیرابم کنی

جانی دوباره به من ببخشی
و لبخندت را که خلاصه همه خوبیها بود به چهره ام بپاشی

تا با طراوت و متبسم گردد

مادر!

خانه برایم سرد سرد است
از سرمای نبودت به خود می لرزم

تو تاب و توانم بودی
با گرمای وجودت سردی نبود

لرز نبود و تنهائی آزرمان نمی داد

مادر!

چه ناباورانه پر کشیدی
وقتی که هنوز جرعه جرعه از مهربانی تو عشق می نوشیدم

وقتی که هنوز چون پرنده ای بی بال و پر از دست تو پرواز را می آموختم
من هنوز پر پروازم کامل نبود

هنوز بی تو بر زمین می افتم
و دستهای مهربان تو را برای بلند شدن می طلبم

دستهایت را از من دریغ مکن
نگاهت را از من نگیر

در خویش می گریم
و در عمق وجودم نبودت را فریاد می زنم

و تو می شنوی
تو حس می کنی

چون مادری
و باز هم دعایم می کنی

آرامشم می بخشی
و از خدا بهترین ها را برایم طلب می کنی

مقدس تر و دلرباتر
دعایت را مثل همیشه بدرقه راهم کن

مادر!

من به تو نیاز دارم چون لب تشنه ای که
در کویری بی آب جرعه ای آب می خواهد.

(مادرم دوستت دارم)


     
  
زن

 


مادر دلتنگتم خیلی...کاش...
نگاهت:

باران را برایم تفسیر کرد!
بارانی که:

کویر عطشناک
لحظه هایم را

سراب می نمود!
و من!

در رد نگاهت
به جستجو نشسته ام

پا برهنه
دویدم

در برهوت
لحظه هائی که:

مات رفتنت مانده بودم
تو را خواستم!

چون مست خواب دیده ای که:
جرعه ای آب

از سبوی شکسته
می نوشد

همه ترسم
از این بود که:

تو را ننوشم
از جام عشقت

سیراب نشوم

و تو!
باز از

آشیان دستانم
پر بکشی

و من تنها
پروازت را

به خاطر بسپارم!


     
  
زن

 


وقتی که تو نیستی
من حزن هزار آسمان بی اردی بهشت را گریه می کنم.

فنجانی قهوه در سایه های پسین،
عاشق شدن در دی ماه،

مردن به وقت شهریور.
وقتی که تو نیستی

هزار کودک گمشده در نهان من
لای لای مادرانه تو را می طلبند

درها بسته و کوچه ها مغمومند.
پس چشم کدام خسته از آواز من

خواهد گریست؟


(سید علی صالحی)

     
  
زن

 


هیچ کس ویرانیم را حس نکرد
وسعت تنهاییم را حس نکرد

در میان خندهای تلخ من
گریه های پنهانیم را حس نکرد

در هجوم لحظه های بی کسی
درد بی کس ماندنم را حس نکرد

آنکه با آغاز من مانوس بود
لحظه ی پایانیم را حس نکرد


♥*·♫.·*♥♥*·♫.·*♥♥*·♫.·*♥

صبر کن...

صبر کن عشق زمینگیر شود، بعد برو
یا دل از دیدن تو سیر شود، بعد برو

ای کبوتر به کجا؟ قدر دگر صبر بکن
آسمان پای پرت پیر شود، بعد برو

تو اگر کوچ کنی بغض گلو میشکند
خنده کن،عشق نمک گیر شود، بعد برو

یک نفر حسرت لبخند تو را می بارد
صبر کن گریه به زنجیر شود، بعد برو

خواب دیدی شبی از راه سوارت آمد
باش تا خواب تو تعبیر شود، بعد برو ...


     
  
زن

 


به نام سرآغاز هر آغاز و به یاد مادری پشت درب آتش گرفته،

چقدر واژه «مادر» زیباست و چقدر گفتن «مادر دوستت دارم» شیرین است، نام تو را بردن زیباست، تو را در کنار خود احساس کردن، پر از آرامش است.

مادر تنها تو هستی که می توانی، سال ها در کنار فرزندی، کنار یک تخت سفید، بدون گفتن یک دم «چرا؟» زندگی کنی!، تنها تو هستی، که می توانی، برای لبخند و آرامش فرزندت، از لذت زندگی دست بکشی!، مادر تنها تو هستی، که می توانی بدون نگاه کردن به چشمانم، بگویی «عاشقت هستم!».

آری، چقدر واژه «مادر» زیباست و چه افتخاری می خواهد گفتن فراز «مادر دوستت دارم»، هر چند همیشه می گویی، اگر فرزندی مادر اش را دوست بدارد، آرزوی مرگ پیش از او را نمی کند، مادرم، چقدر سخت است نداشتن این آرزو! به راستی می توان پس از تو، زندگی را لمس کرد؟ مادرم، زندگی زیباست، و زیبای این زندگی بی‌شک تو هستی!

مادرم، لبخند بزن، لبخند تو، شادی بخش خانواده است و یک قطره از اشک های پاک تو، آتشی است در وجودم!، مادر، در آغوش گرفتن تو، همچنان آرامش بخش ترین لذت است، مادرم، حتی سکوت ات، پر از سخنان گفتنی است، نخستین درس مادر به من، عشق بود و واپسین درس مادر، ایثار عشق ...

به نام پاکی، به نام عاشق، به نام گذشت، به نام سکوت، به نام فریاد، به نام آنچه نمی گوید، به نام آنچه بر زبان آورد، به نام تو، آری به نام مادر!


     
  
زن

 


مادرم ::.

با اینکه می دونم به پیش خدا رفته ای و منزلگاهی بهتر از این دنیا داری ،
ولی باز هم در بین ما :
جات خیلی خالیه... .
روحت شاد و روانت آسوده باد ای همه ی هستی ام ،‌ مادرم.


♥*·♫.·*♥♥*·♫.·*♥♥*·♫.·*♥

لحظه هایی هست
که دلم واقعابرایت تنگ میشود
من اسم این لحظه هارا
"همیشه"
گذاشته ام


♥*·♫.·*♥♥*·♫.·*♥♥*·♫.·*♥

آسمان رنگ شب یلدا گرفت / یاد تو آمد به قلبم جا گرفت
تا سحرغم با دلم هم خانه شد / از فراق تو دلم دیوانه شد

یاد تو چندیست مهمانم شده / خاطراتت آفت جانم شده
هرچه میگویم سخن از یاد توست / در سکوت من فقط فریاد توست


     
  
زن

 


مادرم گاه به گلدان دلش می خندد
و من از پنجره باغ دلم، گردش خواب صنوبر دیدم

و ترا در تنِ زخمینه ی آن نخل خجول
که ز شرم از سبد باغ دلم خوشه جان می دزدید

انتظارت دیدم
پدرم گاه به گاه
شاخه ی هرز گناه

از باغچه ی آن شب تب کرده و رسوا شده را می چیند
و من از دور به سوک غزل خفته بخاک مرثیه ایی می خوانم

و بیادت به یقین فاتحه ایی می خوانم


     
  
زن

 


دلتنگ مادر

خونمون خالیه از تو ، رفتی تو واسه همیشه
رفتی و نبودن تو ، هنوز باورم نمیشه

این اتاق ساده کم بود ، جای تو قلب بهشته
پَر زد از زمین خاکی ، یه فرشته یه فرشته

اون عزیزی که تو دنیا یار من بود یاورم بود
نازنیم نازنینم اون فرشته مادرم بود

من چه خوشبختم که سالها روزگاری با تو داشتم
یادمه که با چه شوقی سر رو شونه هات میذاشتم

کاش میشد بازم ببوسم اون دو دست مهربونت
اسممو یه بار دیگه میشنیدم از زبونت

اشکامو تو پاک میکردی ، کاش برای بار آخر
من صدات میزدم و باز ، تو میگفتی جان مادر

کاش میشد حتی یه لحظه در کنار تو بشینم
اگه تو بودی میگفتی نذار اشکاتو ببینم

ای خدای مهربونم واسه تو رسیده مهمون
از دلم هرگز نمیره گر چه هست از دیده پنهون

توی قلب من میمونه تا ابد یاد یه لبخند
نازنینم رو از این پس میسپُرم به تو خداوند

اون عزیزی که تو دنیا یار من بود یاورم بود
نازنینم نازنینم اون فرشته مادرم بود


     
  
زن

 


دلم تنگ است
نمی دانم ز تنهایی پناه آرم کدامین سوی

پریشان حالم و بی تاب می گریم و قلبم بی امان محتاج مهر توست
نمی دانی چه غمگین رهسپار لحظه های بی قرارم من

به دنبال تو همچون کودکی هستم و معصومانه می جویم
پناه شانه هایت را که شاید اندکی آرام گیرد دل

دلم تنگ است

وتنهایم و تنهایی به لب آورده جانم را
بیا تا با تو گویم از هیاهوی غریب دل که بی پروا

تلنگر می زند بر من و می گوید به من نزدیک نزدیکی
به دنبال تو می گردم به سویت پیش می آیم

چه شیرین است پر از احساس یک خوشبختی نابم
پر از امید سبز خواب دیدارم و می خواهم که نامت را به لوح سینه بنگارم

و نجوایی کنم در دل و گویم تا ابد
من دوستت دارم

دلم تنگ است
دلم تنگ است دلم اندازه حجم قفس تنگ است

سکوت کوچه لبریز است
صدایم خیس و بارانی است

نمی دانم چرا در قلب من پاییز طولانی است..


     
  
زن

 


دوستت دارم مادر عزیزم
سلام بهونه قشنگ من برای زندگی آره بازم منم همون دیوونه همیشگی...

فدای تو چه می کنی با سرنوشت؟ دلم برات تنگ شده بود این نامه رو واست نوشت...
نمیدونی بی تو چقدر تنگه برای دیدنت برای مهربونیات نوازشات

بوسیدنت

به خاطرت مونده یکی همیشه چشم براهته؟
یه قلب تنها و کبود هلاکه یه نگاهته؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

مادر گلم دلم بد جوری هواتو کرده ولی تو نیستی!!!!!!!!!!!


     
  
صفحه  صفحه 15 از 30:  « پیشین  1  ...  14  15  16  ...  29  30  پسین » 
شعر و ادبیات

Poem for Mother | شعرى براى مادر

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA