انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 21 از 30:  « پیشین  1  ...  20  21  22  ...  29  30  پسین »

Poem for Mother | شعرى براى مادر


زن

 


اُف نگو به مــــادر خـــدا گـفـتـه در کـتـــابـــش راستی ربــودی چـــقــدر لـــذت خـــــوابـــش
نه ماه به شکم داشت تو را یک بار نگفت: اف ظلم است که به کاری بد هی صد پچ و تابش

دسـت به گهـواره نشسته همه از بهر تو بیدار ده بـــار به تو گوید مــادرم، بـــده جــوابــــش
پستان به فدات کرد دو ســـال بـهـر مـکـیــدن گر نـکـنی جــبــران کـــار، بـیـنـی عـــذابـــش

هفت سال تمام اسرار تو دست خـــودش بـود یک بـار نزدی دست خـودت بــر رخـتخـوابـش
دانی که همیشـه نگــهـت داشــت به سیـنـه نامردی کنی گر ندهی گـوش بـه خـطـابــش

بیشتر از آن کـه بـگویـم زده بوســه بـه رُخـــت بوسه زدنت هیچ، نکنـی سیــنـه کــبــابــش
در وقـــت مـریـضــی شـده ازبـهـر تـو مـجـنـون حالا که مریض است نـبــری پــیــش طبـابش

هر چـه بـــزدیـــش و گــــاز گـرفـتـیـش بخندید مهر مادریست، دیگر نــبــینـی بـه خــوابــش
مـــادر ز تــو خــواهــد فــقــط زبــان شــیــریـن ممکن بود این کار، به دست کردی خــرابش

لطف و کرمـــش هـر چـه بـگـویــم، نـگــفـتــم مهر او چو دریاست، نرسـیدم به حــسابــش
گر چیـزی بــخــوردی ز مـــادر شــده پــنـهــان نزدیک به گناه شدی و مـحــروم ز ثـــوابـــش

ابـن عـبـاس زده دیــر ارزش مـــادر به ســــرت حالا افسوس، چه فایده که زدنــد زیر ترابش
یـــا رب ز تـــو خــواهــم کـه رحمان و رحیمی در قبر و قــیامـت بکــــنــی دور از عــذابـــش


شاعر: محمد عباس صالحی نژاد

     
  
زن

 


روشنی من گل آب

ابری نیست
بادی نیست

می نشینم لب حوض
گردش ماهی ها روشنی من گل آب

پاکی خوشه زیست
مادرم

ریحان می چیند
نان و ریحان و پنیر آسمانی بی ابر اطلسی هایی تر
رستگاری نزدیک لای گلهای حیاط

نور در کاسه مس چه نوازش ها می ریزد
نردبان از سر دیوار بلند صبح را روی زمین می آرد
پشت لبخندی پنهان هر چیز

روزنی دارد دیوار زمان که از آن چهره من پیداست
چیزهایی هست
که نمی دانم

می دانم سبزه ای را بکنم خواهم مرد
می روم بالا تا اوج من پر از بال و پرم
راه می بینم در ظلمت من پر از فانوسم

من پر از نورم و شن
و پر از دار و درخت
پرم از راه از پل از رود از موج

پرم از سایه برگی در آب
چه درونم تنهاست


     
  
زن

 


عشق به مادر
من نمی دانم چه شد افراشتی

کاش مادر دوستم میداشتی
آمدم با تو گویم رازها

دادیم چون دشمنان آزارها
باورم ناید هنوز از دردها

کز دلم خون میچکید از زخم ها .


سالها از رنج افسرده شدم
از غم هچر تو وامانده شدم .

ترس از دیدار تو میداشتم
با دل خود جنگها میداشتم

من تو را گر بی گناه پنداشتم
در فریب دشمنم انگاشتم .


هیچ کس را ای خدا غمگین مکن
مادرش با دشمنش همدم مکن

آنچه من دیدم خدایا آن مکن
در دل مادر چنین خشمی مکن .


     
  
زن

 





مادر

اسطورهٌ شهامت وایثار مادر است
تاریخ ساز مکتب پیکار مادر است

گراجتماع چو خانه بود بهر جامعه
تهداب وسقف وپایه ودیوار مادراست

فرزند اگر که تب کند از گردش نسیم
تا صحبدم نشسته وبیدار مادراست

ما از وجود او ست که موجود گشته ایم
همچون درخت میوه پر از بار مادر است

فرقی نمیکند زن افغان که هر کجاست
هم پاک وبانجابت وپُرکارمادراست

صیاد اگر که میزند آتش به لانه اش
همچون عقاب چوچه به منقار مادراست

بیند اگر هزار رقم رنج ودرد وغم
دریای بی کرانه اسرار مادر است

مدیون مادر است (حبیب)در تمام عمر
زیرا همیشه عاشق دیدار مادراست


     
  
زن

 


خوشا روزی که مادر داشتم من
زفرّش تاج بر سر داشتم من

میان بیکران آسمانها
فروزان ماه و اختر داشتم من

حسد میبرد بر من گنج قارون
که آن دردانه گوهر داشتم من

چو می آمد تبی بر عارض من
طبیبی خوب در بر داشتم من

به تاریکی شبهای زمستان
به بزمم ماه منظر داشتم من

همان روزی که او رفت از بر من
خروشی همچو تندر داشتم من

چو مرغی محتضردر حال مردن
هوای کوی دیگر داشتم من

چنان مانوس ما بودیم و گویی
یکی روح و دو پیکر داشتم من

وجودش ناخدای کشتیم بود
که در گرداب لنگر داشتم من

شبی گفتم به خود «سیمرغ»من هم
به روزی چون تو مادر داشتم من


     
  
زن

 


به به چه دلنواز است آهنگ نام مادر
بانگ فرشتگان است گویی کلام مادر

در اوج آسمانها رقص ستاره ها بود
آنگه که می شنیدم یک دم پیام مادر

هر روز بر دهانم صد بوسه از دل و جان
میزد چو باز میشد بهر سلام مادر

در خواب ناز دیدم شبها ز آسمانها
نور از ستاره بارد هر شب به بام مادر

در کودکی دعایم این بود ای خدایا
باشد جهان هستی شیرین به کام مادر

یک دم مدار مارا یارب جدای از او
ای کاش تا جهان است باشد دوام مادر

شیرین بدارکامش در روزگار یارب
تلخی و نامرادی باشد حرام مادر

از جان خویش کاهد تا جان دهد به فرزند


     
  
زن

 


گر سجده کنم به پای مادر
لایق بود از برای مادر

تا جان به تن است من بگویم
از سیرت باصفای مادر

خوشتر نبود به گوش من جز
آن نغمه جانفزای مادر

یارب تو به عافیت نمیران
هرکس که کند جفای مادر

یک عمر کنم چو خدمت او
بر من نشود ادای مادر

گویند جهان به کام گردد
با دست جهان گشای مادر

بین لطف خدا که او نهاده
از روز ازل بنای مادر

مرغ نظرم به شوق دیدار
پرپرزده در هوای مادر

هرگز نشود ز خاطرم دور
آن چهره آشنای مادر

خواهم چو غلام حلقه بر گوش
باشم به در سرای مادر

ای کاش بیاید آن زمانی
تا جان بدهم به جای مادر

«سیمرغ» از این زمان بگوید
تا روز ابد ثنای مادر


     
  
زن

 


قارنیم آچ دی ، یادا یانیاردیم درده
آغلاماق دان، چاره تاپمازذیم درده

هودلاپ هودلاپ یاتیران دیلینگ
ملهم دی آخردا ، چاره سیز درده


انه جان ، انه جان باغیشلا منی
اونؤتدیم هودینگی ، اونوتدیم سنی

بؤگؤن کی گؤن دؤشیپ اؤلاکان درده
گپ لاپ بیلمان اؤتین ییتیریپ دیلی


ساچلارینی سیپاپ سرملان بالانگ
انه جان آدینی آیدیپ بیلمه یار

نه سن دؤشؤنیارسیتگ اؤنینگ دیلینه
نه ده اؤل دؤشؤنیار سنینگ دیلینگه


یاقمرده ک بیر زمان یاغسام دا ولی
سودییپ سالغینه چاپیارین چؤلی

یتیریپ یولیمی یتیریپ دیلی
ییتماین انه جان ،هودی له منی


     
  
زن

 







در کاخ پادشاهی,در پای تخت شاهی
در شب میلاد نور,در قحطی سیاهی

با مهر آریایی,مهربان بانو شدی
مادر ملتی با,نام شهبانو شدی

ای مادر گرامی,همسر مرد نامی
رنجی که برده ای تو,نداره التیامی

نه وقت بار عامی,نه فرصت سلامی
از این همه مصیبت,نمیشه گفت کلامی

مهر آفرین گلبانو,ای نازنین شهبانو
خونه را خاک گرفته,از بیکسی تا زانو

مهر آفرین گلبانو,ای نازنین شهبانو
خونه را خاک گرفته,از بیکسی تا زانو

شکوه تخت جمشید تاراج آشنا شد
آیه تخت کوروش چوبه دار ما شد

پرچم شیر و خورشید بی یال و دم رها شد
جهنمی به نام دین خدا به پا شد

رنج زیادی بردیم,از دنیا ضربه خوردیم
افتادیم از بزرگی,اما هنوز نمردیم

زنده به عشق یاریم,تشنه کارزاریم
ما امتداد سبز,دوباره بهاریم

مهر آفرین گلبانو,ای نازنین شهبانو
خونه را خاک گرفته,از بیکسی تا زانو

در سرزمین خورشید,اگر که روشنی نیست
مثل تو عاشق مهر,تو قصر عشق زنی نیست

رو خط سرنوشت,هر دوی ما نوشته
شکسته ها شکسته,گذشته ها گذشته

تا وقتی که به دلها,نوید عشق میدی
وقتی تو را میبینیم,لبالب از امیدیم

میگذریم از سیاهی,پا میذاریم تو راهی
که میرسه به مرز,ایران پادشاهی

مهر آفرین گلبانو,ای نازنین شهبانو
خونه را خاک گرفته,از بیکسی تا زانو

مهر آفرین گلبانو,ای نازنین شهبانو
مهر آفرین گلبانو,ای نازنین شهبانو
     
  
زن

 


مادرم جانان من
قبله و ایمان من
بین دیوار و در خانه شد خوناب غم

خانه بی مهرت بقا نیست
درد از این سینه جدا نیست
چشمم از اشکم رها نیست

سیلی از دست جفا خورد
غرق در غرق عزا شد
مادرم سوی خدا شد

یک به یک زهرا وداع کرد
دل از این خانه جدا کرد
چهره ی شب رو سیاه کرد

میخ در سودای تو
جان محسن را گرفت
بین در پهلو شکست
جای حق را خون گرفت

آه و نالم را نگاه کن
زینبم اسمم صدا کن
گوش چشمی سوی ما کن ...


     
  ویرایش شده توسط: banoo   
صفحه  صفحه 21 از 30:  « پیشین  1  ...  20  21  22  ...  29  30  پسین » 
شعر و ادبیات

Poem for Mother | شعرى براى مادر

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA