ارسالها: 336
#261
Posted: 1 Sep 2013 10:10
مادر کودکش را شیر می دهد
و کودک از نور چشم مادر
خواندن و نوشتن می آموزد...
وقتی کمی بزرگتر شد
کیف مادر را خالی می کند
تا بسته سیگاری بخرد...
بر استخوان های لاغر
و کم خون مادر راه می رود
تا از دانشگاه فارغ التحصیل شود...
وقتی برای خودش مردی شد
پا روی پا می اندازد
و در یکی از کافه تریاهای روشنفکران
کنفرانس مطبوعاتی ترتیب می دهد و می گوید :
عقل زن کامل نیست ..!!
قبلنا پسره 15 سال میرفت زندان بعد دختره به پاش میموند ......
الان نمیشه بری سرکوچه ماست بخری!!!!!!
ارسالها: 9253
#262
Posted: 1 Sep 2013 14:31
مادر اي روياي سبز غنچه ها
مادر اي پرواز نرم قاصدک
مادر اي معناي عشق شاهپرک
گونه هايت کاش مهتابي نبود
تا دلم در بند بي تابي نبود
اي تمام ناله هايت بي صدا
مادر اي زيباترين شعر خدا
بودی تـــــــو تو بغلم
گردنت بود رو لبم
ارسالها: 9253
#264
Posted: 5 Sep 2013 21:27
مادر!
من هرگز بهشت را زیر پایت ندیدم.
زیر پای تو آرزوهایی بود که از آن گذشتی ،
به خاطر من...
بودی تـــــــو تو بغلم
گردنت بود رو لبم
ارسالها: 9253
#265
Posted: 19 Sep 2013 15:48
پیشانیش را ببوسید
قربان صدقه اش بروید...
ﻣﺎدر را میگویم...!
گاهى هم براى مادر
ﻣﺎدرى کنید
بودی تـــــــو تو بغلم
گردنت بود رو لبم
ارسالها: 9253
#266
Posted: 29 Sep 2013 01:32
به نام بهترین کسی که دارم
به نام اونکه عشق بچگیمه
به نام اولین اسمی که گفتم
به نام مادری که زندگیم
بودی تـــــــو تو بغلم
گردنت بود رو لبم
ارسالها: 9253
#267
Posted: 5 Oct 2013 00:18
من بدهکار توام ای مادر
همه جانی که به من بخشیدی
لحظاتی که برای امن من جنگیدی
و بدهکار توام عمرت را
روزهایی که ز من رنجیدی
اشک ها دزدیدی، و به من خندیدی
به افتخارررر همه ی مادراااای دنیاااا
بودی تـــــــو تو بغلم
گردنت بود رو لبم
ارسالها: 24568
#268
Posted: 13 Oct 2013 17:53
چـــرا مــادرمـــان را دوســـــت داریــــــم ؟
چون ما را با درد به دنيا میآورد و بلافاصله با لبخند میپذیرد
چون شیرشیشه را قبل از اينكه توی حلق ما بريزند، پشت دستشان میریزند چون وقتی تب میکنیم، آنها هم عرق میریزند
چون وقتی توی میهمانی خجالت میکشیم و توی گوششان میگوییم سیب می خوام، با صدای بلند میگویند منیر خانوم بی زحمت یه سیب به این بچه بدهید و ما را عصبانی میکند
چو نوقتی پدرمان ما را به خاطر لگد زدن به مادر کتک میزند، با پدر دعوا میکنند
چون وقتی در قابلمه غذا را برمی دارند، یک بخاری بلند می شود که آدم دلش می خواهد غذا را با قابلمه اش بخورد چون وقتي تازه ساعت يازده شب يادمان مي افتد كه فلان كار را كه بايد فردا در مدرسه تحويل دهيم يادمان رفته، بعد از يك تشر خودش هم پا به پايمان زحمت ميكشد كه همان نصف شبي تمامش كنيم
چون وسط سریالهای ملودرام گریه میکنند چون بعد از گرفتن هدیه روز مادر، تمام فکر و ذکرش این است که مبادا فروشندگان بی انصاف سر طفل معصومش را کلاه گذاشته باشند
چون شبهای امتحان و کنکور پابه پای ما کم میخوابد اما کسی نیست که برایش قهوه بیاورد و میوه پوست بکند
به خاطر اینکه موقع سربازی رفتن ما، گریه میکند و نذر می کند و پوتینهایمان را در هر مرخصی واکس میزند
چون وقتی که موقع مریضیش یک لیوان آب به دستش می دهیم یک طوری تشکر می کند که واقعا باور میکنیم شاخ غول شکاندهایم
چون موقع مطالعه عینک میزند و پنج دقيقۀ بعد در حاليكه عينكش به چشمش است ميپرسد: اين عينك منو نديدين؟ چون هیچوقت یادشان نمیرود که از کدام غذا بدمان میآید و عاشق كدام غذاييم، حتی وقتی که روی تخت بیمارستانند و قرار است ناهار را با هم بخوریم چون همانجا هم تمام فکر و ذکرشان این است كه واي بچم خسته شد بسكه مريض داري كرد
و چون هروقت باهاش بد حرف ميزنيم و دلش رو براي هزارمين بار ميشكنيم، چند روز بعد همه رو از دلش ميريزه بيرون و خودش رو گول ميزنه كه : بخشش از بزرگانه چون مادرند!
و چون مادر تنها کسی است که میتوانی تمام فریادهایت را بر سرش بکشی و مطمئن باشی که هرگز انتقام نمی گیرد
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 9253
#269
Posted: 18 Oct 2013 22:15
مادر: زیباترین شعر خداست
بودی تـــــــو تو بغلم
گردنت بود رو لبم
ارسالها: 9253
#270
Posted: 9 Nov 2013 17:39
مادر است چشم و چـــــراغ زندگی مادر است سرچشــــــمه آزادگی..
مادر است تصویر عشق و عاشقان مادر است نقـــــــــش بلند جاودان...
مادر است مقصــود هست و بود ما مادر است بالاترین موجــــــــودِ ما...
مادر است آمـــــــــــــوزگار معرفت مادر است یک عالمـــی از موهبت....
مادر است در مهــــــربانی بی مثل مادر است مهــر و وفایش یک بغل...
بودی تـــــــو تو بغلم
گردنت بود رو لبم