انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 10 از 14:  « پیشین  1  ...  9  10  11  12  13  14  پسین »

Moein Kermanshahi | معین کرمانشاهی


مرد

 


آینه دار

گر تو را یار و گر که بار توام
چه توان کرد،بی قرار توام

گر کشی ور به لطف بنوازی
دست بسته،در اختیار توام

تو به هر شکلی خواهیم،آنم
تاری از موی تابدار توام

در سخن های من نموداری
آئینه دار روزگار توام

آفتم را نمی توان دید
کشت سر سبز نوبهار توام

از تو من شهره ی جهان شده ام
بهترین شعر و شاهکار توام

زیر پا مفکنم به بیزاری
دفتر عشق و یادگار توام

وعده دادی ببینمت ای دوست
پای تا سر در انتظار توام
از امروز این آیدی رو به بکی از دوستان واگذار کردم ...درپناه دوست
فرشاد
     
  
مرد

 


داغ گناه

اشکی به چشم و در دلم آهی نمانده است
دیگر مرا ز عشق،گواهی نمانده است


در چشم بی فروغ من از رنج انتظار
غیر از نگاه مانده به راهی نمانده است


در سینه سر چرا نکشم،چون که بر سرم
جز سایه های بخت سیاهی نمانده است


در دوره ای که عشق گناهست،بر دلم
جز جای داغ مهر گناهی نمانده است



نوری ز مهر نیست به دل های دوستان
لطفی دگر به جلوه ماهی نمانده است


در باغ خشک دوستی ای باغبان عشق
از گل گذشته،برگ گیاهی نمانده است


شور و حلاوتی ز کلامی ندیده ایم
شوقی و جذبه ای به نگاهی نمانده است


حسرت کشی ببین که دگر از وجود من
جز ناله های گاه به گاهی نمانده است
از امروز این آیدی رو به بکی از دوستان واگذار کردم ...درپناه دوست
فرشاد
     
  
مرد

 


سوختگان

من چه گویم،که به راز دل من پی ببرید
ره به سر منزل شوریده دلان،کی ببرید

ساز،آن سوز ندارد که بنالد با ما
بهر تسکین دل سوختگان،نی ببرید


هر کجا که محفل گرمی است که رنگی خواهد
قدحی خون دل ما،عوض می ببرید

در چمن غنچه پرپر شده ای گر دیدید
پی به بی برگی ما،از ستم دی ببرید

بهر تنبیه کریمان زمان،به که همان
پیش سلطان یمن،هدیه سر طی ببرید

خون به دل هر که چون من رفت و دگر بازنگشت
شاخه ای لاله به آرامگه وی ببرید


سوز من سوز دل و،رنج شما رنج جهان
من چه گویم که به راز دل من پی ببرید
از امروز این آیدی رو به بکی از دوستان واگذار کردم ...درپناه دوست
فرشاد
     
  
مرد

 


ارزش عمر

مدار چرخ،به کجداریش نمی ارزد
دو روز عمر،به این خواریش نمی ارزد

سیاحت چمن عشق،بهر طایر دل
به خستگی و گرفتاریش نمی ارزد

ز بامداد وصالم مگو،که شام فراق
به آه و اشک و به بیداریش نمی ارزد

دلی ز خویش مرنجان که گر شوی سلمان
جهان به طاعت و دینداریش نمی ارزد

نوازش دل رنجیده ام مکن ای عشق
که خشم یار به دلداریش نمی ارزد

کنار بستر بیمار عشق،منشینید
که محتضر به پرستاریش نمی ارزد

به نقش ظاهر این زندگی،چه می کوشید
بنا شکسته،به گلکاریش نمی ارزد

بگو به یوسف کنعان،عزیز مصر شدن
به کوری پدر و زاریش نمی ارزد

در این زمانه مجویید از کسی یاری
که خود به منت آن یاریش نمی ارزد
از امروز این آیدی رو به بکی از دوستان واگذار کردم ...درپناه دوست
فرشاد
     
  
مرد

 


فانوس

من آن ساكن شهر رسواييم
كه از شور بختي ، تماشاييم

فقير سر كوي آشفتگي
اسير دل و عشق و شيداييم

ز كم سوييم خلق باور كنند
كه فانوس شبهاي تنهاييم

چه نيرنگها ديدم از رنگها
همين بود محصول بيناييم

نه دلبسته راحت ، نه وارسته شاد
بحيرت از اين چرخ ميناييم

چه سودي مرا ز اشك حسرت چو شمع ؟
كه محكوم اين محفل آراييم

الهي بمحبوب خويشم رسان
ز كف رفته ديگر تواناييم
از امروز این آیدی رو به بکی از دوستان واگذار کردم ...درپناه دوست
فرشاد
     
  
مرد

 


خليج فارس

شما اي بادها
اي ابرهاي آسمان روشن ايران

درودي آتشين همراهتان از من
كه خون عشق پاك ميهن يكتا پرستان را

بشريانهاي خود دارم
سخنگوي دل سربازهاي اين وطن باشيد

باقيانوسها گوييد
من از امواج جوشان خزر بار سفر بستم

پيامي آتشين دارم
سر راهم ، هزاران يادگار جاودان زين باستاني سرزمين ديدم

عجب خاكي !
كه كوهستان و جنگلها و گلزار و كوير او
پر از نقش قدمهاي عزيزان بود

******

شما اي بادها
اي ابرهاي از خزر ره بر فراز جنگل مازندران برده

بتيغ آفتاب صبجگاهان
بر ستيغ كوهسار شرق بنشسته

باقيانوسها گوييد
خراسان
آن گرامي خاك دانش گستر ايران

درخشان دامني دارد پر از مردان تاريخي
يكي ز آنان

ابومسلم
مهين فرزند جانباز خراسان بود

******

شما اي بادها
اي ابرهاي قيرگون با غرش رعدي

بهنگامي ، كه شد هنگامه جو آشفته رگباري هراس آور
باقيانوسها گوييد

كوير سيستانرا
بنگريد و رود مست هيرمندش را

كه چون طغيان كند
از كوره هاي رويگر سردار برخيزد

همانند ستبرين بازوان
يعقوب نام آور

كه اسب تشنه ميهن پرستي را
بسوي دجله ميراند

در آنجا ، خطبه غراي استقلال ايرانرا
بنام خويش مي خواند

بدانسان خطبه كز او
پايه تخت خلافت ، سخت لرزان بود !

*******

شما اي بادها
اي ابرهاي آسمان گرد خيال انگيز با برقي

باقيانوسها گوييد
ز شهر اصفهان

ميدان پر شور نبرد نادري بگذشته ام
به پيشاپيش فرياد وطن خواهانه نادر

بهر سو جاي پايي از فرار ياغيان ديدم
بساط تركتازيهاي در هر گوشه گسترده

ز برق تيغه تيز تبر زيني
پريشان بود

*******

شما اي بادها
اي ابرهاي درهم و برهم

كه با بنيان افكار بلند پيشوايان آشنا هستيد
باقيانوسها گوييد

به آذربايجان رفتم
ز صدها كوه دايم برف گير پير بگذاشتم

درون سينه تاريخ بند آذرافشانش
مقام آتش زرتشت را ديدم

فروغ پاكي و نيكي ،
از آن يكتا پرستي هاي عهد باستان

هر سو نمايان بود

*******

شما اي بادها
اي ابرهاي تيره و روشن

باقيانوسها گوييد
از آن دهليز خاك آلود ، تاريخ كهن در دامن الوند

ز كرمانشاه بگذشتم
ابهت خيز كوه بيستون را ديدم و آن لوحه سنگي

كه با تنديس عهد باستان آيينه گردان بود
وز آنسو در پناه سايه هاي چتر استقلال اين كشور

طنين انداز پند داريوش از پيكري سنگي
براي مملكت داري

به نيك انديشي و پاكي
بنام پاك يزدان بود

*******

شما اي بادها
اي ابرهاي غرب ايران را عيان ديده

باقيانوسها گوييد
درون طاقهاي سنگي دوران ساساني

كنار پيكر شير اوژن شبديز و نقش خسرو پرويز
بديدم پيكر شاپور اول را

كه با زرتشت پاك آيين
بحكم فروهر

در حلقه پيمان
بكوه طاق بستان بود

*******

شما اي بادها
اي ابرهاي با برق و با طوفان

باقيانوسها گوييد
بخوزستان سفر كردم

فراز خاك زرخيزي كه در دامان كارون شكرستان بود
در آن ويرانه هاي شوش ديدم جلوه عهد هخامنشي

وز آنسو ي غبار آلود خوزستان
كنار دجله را ديدم كه هر موجش

حكايت گوي كسري
دادگر نوشيروان
در كشور نوشين روانان بود

********

شما اي بادها
اي ابرهاي سيل ها را سوي درياها روان كرده

باقيانوسها گوييد
در آن روزي كه رسم برده داري افتخار نسلها ميشد

بشر را دسته دسته سوي بازار فروش برده ميبردند
مداين بود و زنگ عدل نوشروان

شكوه طاق كسري
خيره ساز چشم كيوان بود

********

شما اي بادها
اي ابرها با ريزش اشك زمان در جلوه ي باران

در آن تاريك شبهايي كه ناگه خاطرات كهنه از نو زنده ميگردد
باقيانوسها گوييد

ز خاك پارس آن آيينه قدرت گذر كردم
بتكيه گاه كيوان شوكت كورش نظر كردم

از آن تك نقش هاي سنگي و تصوير مردان خراج آور
كه تقويم خيال انگيز تاريخ قرون هستند

چندي در عجب ماندم
در آنجا امپراتور بزرگ روم را ديدم

كه در پاي سمند شاه ساساني
اسيري سر بدامان بود و از هر سو
شگفتيها فراوان بود

*********

شما اي بادها
اي ابرهاي از خزر سوي خليج فارس رو كرده

باقيانوسها گوييد
كه فرزندان ايران كنون پيوند ساز افتخارات كهن با آرمانهاي نو هستند

ميدانند با هر يك وجب زين خاك
خون ملتي با اين نشانيهاي جاويدان عجين گشته

و ميدانند بهر بازگو كردن
باقيانوسهاي بيكران تاريخ ايرانرا
رقم پرداز عالم بر جبين روزگار اين حكم بنوشته

كه بايد باد و باران
برق و طوفان حوادث آفرين داند

زمين تا گردشي دارد
هوا تا جنبشي دارد

خليج فارس با امواج دستانگوي جوشانش
بناي پايه هاي محكم بنياد ايرانست و
از روز ازل با نام ايران بود
از امروز این آیدی رو به بکی از دوستان واگذار کردم ...درپناه دوست
فرشاد
     
  
مرد

 


رنگ مصلحت

تابش خورشيد بايد ، تا كه مه پنهان شود
پرده بر مهتاب نتوان ، هر چه مه كتمان شود

نور اگر نور است ، خود در ذره ها رخشد بشوق
مهر اگر مهر است و تابد ، فارغ از برهان شود

معني عشق و حقيقت ، گر بگنجد در دهان
هر سخن بيت الغزل گردد ، ز بس رخشان شود

در پي اثبات خود ، در نفي ديگر كس مكوش
اين چه آبادي ، كه بايد آندگر ويران شود

ز آنچه رنگ مصلحت دارد ، حقيقت را مجوي
هر كه زان ميدان برون شد مرد اين ميدان شود

آن خدا بينان نخست از خويشتن بيرون شدند
هر كسي كز اين و آن بگذشت شخصش آن شود

چون توان دستي بظلمت ، دست ديگر سوي نور ؟
زين دو سويي ، سهم بازيگر همان خسران شود

صدق اگر در دل نشيند ، عالمي گو پتك باش
سينه مردي چنين محكمترين سندان شود

عنكبوت از يك مگس افتد بتار و پود خويش
هر كه در آز اوفتد خود خويش را زندان شود

با رياورز دورو ، از عشق و سر مستي مگو
روح ما را صحبت اين ابلهان سوهان شود
از امروز این آیدی رو به بکی از دوستان واگذار کردم ...درپناه دوست
فرشاد
     
  
مرد

 


روسپيد

اي خدا ديگر بطفلان ديده گريان مده
دور طفلي آنچه من ديدم به اينان آن مده

اي خدا در نو نهالان تاب رنج عمر نيست
من يكي بودم ، بايشان جز لب خندان مده

اي خدا قلب جوانان را بجاي شور عشق
در شباب عمر چون من خون سرگردان مده

اي خدا اكنون كه از چل عمر و آب از سر گذشت
زورقم را بشكن اما در كف طوفان مده

اي خدا مردان لذت كشته را چون من دگر
دست وپا بسته بدست ظلمت دوران مده

اي خدا من گرچه خود فولاد آتش ديده ام
دست هر طفلي براي جان من سوهان مده

اي خدا با صبر ايوبي رسيدم تا كنون
يا بكش ، يا در سر پيري دل نالان مده

اي خدا از ما گذشت ،‌اما عنان خلق را
اينقدر ها هم بدست هر چه بي ايمان مده

اي خدا من رو سپيدم ز امتحانهايت ، ولي
اختيارم را بدست هر سيه دامان مده

اي خدا آيينه قلبي در زمين باقي نماند
چوب و سنگ اندازها را ، اينقدر ميدان مده

اي خدا شرمنده ام شرمنده از چون و چرا
شكوه گويم كردي اما ، فرصت عصيان مده

هر چه ديدي اي روان آشفته چون من، در سخن
دامن صبر و متانت را زكف آسان مده
از امروز این آیدی رو به بکی از دوستان واگذار کردم ...درپناه دوست
فرشاد
     
  
مرد

 


مغزهاي خاموش


اي بخيلان نام ما ارزاني دوش شما
باده لذت فزاي بزم ما نوش شما

اين ونوساني كه پنداريد ما را همدمند
سينه هاي گرمشان تقديم آغوش شما

اينهمه نعمت كه از شهرت بدست ما رسيد
يك بيك از ما نثار فكر مغشوش شما

وينهمه عزت كه بر انديشه ما مي نهند
گوهران افتخار مغز خاموش شما

از خداوند خواهم چنان مشغول دنيا حالتان
تا نشان و نام ما گردد فراموش شما

از بهيمي كينه بر خيزد از انسان لطف و انس
پند آدم ساز من آويزه گوش شما

جرعه اي نوشيدن و از هوش رفتن حال نيست
اي خوشا گر ساقي ميخانه مدهوش شما

شورتان از هر تعلق چون حبابي روي موج
خم ز جوش افتد چو بيند مايه جوش شما

عيب پوشي را نگويم ، حسن پوشي كم كنيد
سايه هاي ابر رحمت تا كه سر پوش شما
از امروز این آیدی رو به بکی از دوستان واگذار کردم ...درپناه دوست
فرشاد
     
  
مرد

 


بازگشت

بجنگل باز مي گردند انسانها
به تند آهنگ هستي سوز

بفريادي كه بر هم مي زند قانون ديرين را
در ايشان

اعتقادي نيست ديگر چون پدرها
خواب بي تعبير شيرين را

تفوق را نمي جويند
تهاجم را نمي بخشند

تمدن را نمي خواهند
ز سنگر هاي آتش سوي بي سنگر بيفكن ها گريزانند

كنار مرغ هاي جنگلي
فريادشان سرشار از شادي

بزير سايه هاي برگ ها
گلبانگ آزادي

دگر زنجير قانون را
صدايي نيست بر پايشان

نه ديگر هيچ
هيچ پرواشان

سكوت ترسشان
فرياد وحشي مي شود

در دود خيز كور جنگلها
براي خواندن منشور جنگلها

به جنگل باز مي گردند انسانها
به جنگل باز مي گردند انسانها
از امروز این آیدی رو به بکی از دوستان واگذار کردم ...درپناه دوست
فرشاد
     
  
صفحه  صفحه 10 از 14:  « پیشین  1  ...  9  10  11  12  13  14  پسین » 
شعر و ادبیات

Moein Kermanshahi | معین کرمانشاهی

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA