انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 4 از 10:  « پیشین  1  2  3  4  5  6  7  8  9  10  پسین »

Mohammad Ali Sepanlo | محمدعلی سپانلو


مرد

 
‎شعر بیست و نهم‎
آخرین چکه بارانم
آویخته
از برگی خشک
از زن لخت درخت
به زمین غلتیدم
دود شیری رنگ
شاید بدنت بودکه از شعله ی افسرده ی خود برمی
خاست
عشق ما بوی زمستان می داد
چشم تردید
اگر باز اگر بسته
نمی بیند زیبایی را
عشق ما بیشتر از پاییز
بیگانه از امید نبود
هله
     
  
مرد

 
‎شعر سی ام‎
هرگز ندیده بودم و نشنیده ام
ژولیت ، ایزوت ، لیلی
و دلبرانی از این قبیله
به چهل سالگی برسند
اما تو از حدود گذشتی و دلبر ماندی
از آن عجیب تر که از این پس باید
تندیس مرمرینی را بپرستی
از پادشاه نقره گیسویی
هله
     
  
مرد

 
‎شعر سی و یکم‎
در دست راستش قلمی
ژالیزیانا ملکه ای دارد
اگر قلم را به من بدهد می توانم
ستاره را بسرایم
تا آسمان ترانه ی انسان شود
اگر ستاره را به من بدهد
جوهر درخشانی برای قلم اختراع خواهم کرد
اگر قلم ، اگر ستاره را به من می بخشید
آسمان تازه ای می نوشتم
برای ملتی که ملکه یکی از آن هاست
برای ملکه هایی که یک ملت اند
هله
     
  
مرد

 
‎شعر سی و دوم‎
آن قدر به این سو نیامدی
تا از سیلاب بهاره ی عمر تو
رودخانه عریض تر شد
بعد از ماه گرفتگی ، حتی
از روشنی شب های شعر
ازوعده ی دیدار هم گریختی
من مانده ام و تنگ غروب و چهره های بیگانه
عشاق که درسایه ی افراها یکدیگر را می بوسند
در آن طرف رود تو کم رنگ شدی
همراه گوزن ها ، مارال ها . سبز قباها
و سنت کوچ
در جان تو اوج می گیرد
ای کولی
هله
     
  
مرد

 
‎شعر سی و چهارم‎
شاید تو را دوباره بیابد
در طرحی از بخار دهانت
در سردی زمستان
یا عطری از کنار بناگوشت
در آخر بهار
یا از دهان بطری
غافلگیر
ظاهر شود
هنگام جرعه ای که بریزی به جام
در بین پاک زدن به سیگاری
آهسته پشت صندلی ات
مثل نسیم سر بکشد
و زمزمه کند : سلام ، گل من
هله
     
  ویرایش شده توسط: mereng   
مرد

 
‎شعر سی و پنجم‎
با شاخه ی گل یخ
از مرز این زمستان خواهم گذشت
جایی کنار آتش گمنامی
آن وام کهنه را به تو پس می دهم
تا همسفر شوی
با عابران شیفته ی گم شدن
شاید حقیقتی یافتی
همرنگ آسمان دیار من
شهری که در ستایش زیبایی
دور از تو قهوه ای که مرا مهمان کردی
لب می زنم
و شاخه ی گل یخ را کنار فنجان جا می گذارم
چیزی که از تو وام گرفتم
مهر تو را به قلب تو پس می دهم
آری قسم به ساعت آتش
گم می کنم اگر تو پیدا کنی
این دستبند باز شد اینک
از دست تو که میوه ی سایش به واژه هاست
هله
     
  
مرد

 
‎نگاهی بر دامنه ی اشعار سپانلو.شاید نظم رو بهم بزنه اما بهتره بدونیم که:‏‎
شعر سپانلو بسی استخوان سوز تجربه می شود و جای پای دریغ روی صفحه سپید کاغذ باقی می ماند. جلسه رونمایی از مجموعه شعر " قایق سواری در تهران"عصر سه شنبه ۳۱ شهریور ماه با حضور جمعی از اهالی ادبیات و رسانه‌ها در کتابفروشی نشر افق برگزار شد.
در این جلسه پس از آن که سپانلو چند شعر از مجموعه جدید خود را قرائت کرد مدیا کاشیگر به نقد و بررسی اشعار این شاعر و مترجم معاصر پرداخت.
▪سپانلو شاعر تهران است
کاشیگر درباره سپانلو گفت: او شاعری است که ابایی ندارد هر جیزی را از دیگری بگیرد و به ما بدهد. او شاعری است که فرهنگ بشری در شعرش حاکم است.وی افزود: در بستر جهانشمول فرهنگی که شعر سپانلو در آن جریان دارد خاصیت ایرانی بودن هم هست.کاشیگر با بیان این که ویژگی دومشعر سپانلو این است که او "شاعر تهران" به شمار می رود عنوان کرد: در همه شعرهای این شاعر طبیعت رام شده است یعنی طبیعتی است که دخالت انساندر آن حاکم است و این دقیقاً طبیعت تهران است.
مترجم کتاب "ابر شلوار پوش"( ولادیمیر مایاکوفسکی) در ادامه گفت: عنصر غالب و مسلط در شعر سپانلو انسان است. انسانی با تردیدهایش که گاهی گذشته‌هایش را نمی بیند و نمی داند گذشته اش تاریخ است یا حسی از نوستالژی.وی با آوردن نمونه هایی از شعر سپانلو در کتاب"قایق سواری در تهران" اظهار کرد: آنچه باعث می شود شعر سپانلو مخاطب عام داشته باشد این است که تاریخ در آن حضور دارد اما تاریخ به شکل نوستالژی در آن دیده می‌شود.
کاشیگر قدرت تاریخی - سنتی شعر فارسی، تاویل پذیری و افزودن واژگانی در عرصه ادبیات دریایی را از ویژگیهای شعری سپانلو در کتاب " قایق سواری در تهران" ذکر کرد.
▪سپانلو زندگیش را صرف فرهنگ کرده است
جواد مجابی دیگر سخنران این نشست بود که درباره سپانلو و شخصیت ادبی او به ایراد سخنانی پرداخت.‌‌‌
وی با بیان این که "من خویشاوند شعر سپانلو هستم" گفت: ما در دانشکده حقوق همدوره بودیم. دانشکده حقوق به ما انتظام ذهنی داد که همه چیز را معقول ببینیم و بعد تخیل کنیم.این شاعر و داستان نویس همچنین گفت : نکته دوم این که هر دوی ما با رسانه ها ارتباط داشتیم و بانوشتن مقالات و نقد و جدلهای ادبی به فعالیتهای مطبوعاتی می‌پرداختیم.وی افزود: این مشخصه شاعرانی است که فقط به کار خودشان نپرداختند و به فرهنگ و آثار دیگران هم توجه کردند.
مجابی در ادامه یادآور شد: سومین مشابهت ذهنی که بین خود و سپانلو می بینم در مسئله نگاه به تاریخ است. سپانلو به تاریخ ایران اشراف دارد و بسیاری از متون تاریخی ایران را به دقت خوانده است.او دائماً به تاریخ می‌رود و تاریخ را به امروز احضار می کند و در میان این رفت و برگشت تاریخی اشباح در حرکتند.
نویسنده کتاب "جیم" گفت: نکته چهارم نوع مطالعه ادبی ماست که از این جهت هم با همدیگر مشابهت داریم. سپانلو اول از ادبیات مردمی و فرهنگ عامه شروع کرد بعد به سراغ کتابهای ترجمه شده آمد و سپس مطالعاتش به ادبیات جهانی گسترش پیدا کرد.
هله
     
  
مرد

 
وی عنوان کرد: مشابهت دیگر ما که از سپانلو یک روشنفکر می سازد نقد خردمندانه وقایع است .او همیشه در نگاه و نگرش خود ضمن اصولی بودن، صریح و جسور بوده است.
مجابی سخنان خود را درباره سپانلو با این عبارات به پایان رساند: او زندگیش را بدون هیچ مصلحت بینی و فرصت طلبی صرف فرهنگ کرده است و من به همین خاطر او را ستوده‌ام و می ستایم.
▪گذر زمان در شعر سپانلو استخوان سوزاست
در ادامه این جلسه رونمایی محمود دولت آبادی با بیان این که "من منتقد شعر نیستم و در واقع منتقد هیچ چیز نیستم" درباره کتاب "قایق سواری در تهران" گفت: کتابی است درباره مردگان باستانی و مردگان بی اعتنا به مرگ. سئوال اساسی آدمی با خواندن این کتاب این خواهد بود که پس زندگی کجاست و این همان نکته ای است که احتمالاً سپانلو هم می‌خواهد ما را متوجه آن کند.
این نویسنده پیشکسوت افزود: جز دو عدم،جز دو نیستی در گذشته و آینده یک حقیقت ناملموس هست که جریان دارد و آن"زمان" است. زمان است که در شعر سپانلو گذر آن، بسی استخوان سوز تجربه می شود و جای پای دریغ می ماند روی صفحه سپید کاغذ و باران تنها باران نشانه زندگی است.
وی سپس شعری از کتاب جدید سپانلو خواندو با بیان این که " دو کلام با وزیر جدید ارشاد" حرف دارد خواستار دریافت مجوز برای دو کتاب خود شد.
▪سپانلو دایره واژگان شعر فارسی را گسترش داده است
در ادامه هوشیار انصاری فر منتقد ادبی و مترجم درباره شعرهای سپانلو سخن گفت.
وی با اشاره به سخنان کاشیگر در باره اصطلاحات و واژگان دریایی در شعر سپانلو عنوان کرد: قطعاً شعر غیر فارسی مانند شعر فرانسه و انگلیسی زبان در رویکرد سپانلو و رویایی و چند شاعر دیگر به دریا موثر بوده است.
انصاری فر سپس اظهار داشت: البته دریا تنها عنصر غالبی نیست که در شعر ایشان وجود دارد. مثلاً مضمون "پیاده روی کردن" را هم می توان در شعر سپانلو دنبال کرد. منتهی پیاده روی عنصر متجددانه و مدرنتری محسوب می شود.این منتقد ادبی یاد آور شد: سپانلو دایره واژگانی و حتی نحوی و لحنی شعر فارسیرا گسترش داده است.
مترجم کتاب " صید قزل آلا در آمریکا" ( ریچارد براتیگان) طولانی بودن سطرها و نمایشی بودن را از دیگر ویژگیهایی ذکر کرد که در بخشی از اشعار سپانلو به خصوص در شعرهای اولیه وی دیده می‌شود.
انصاری فر در پایان سخنان خود گفت: سپانلو تقریباً از هر دوره ای از شعر فارسی به جز زبان دوره عراقی و هندی برای شعرش استمداد کرده است.آخرین کسی که در این جلسه به دعوت لادن نیکنام - مجری برنامه - با حاضران سخن گفت احمد رضا احمدی بود.
▪سپانلو حقارت روشنفکران دیگر را ندارد
این شاعر نام آشنا با طنز همیشگی خود به ذکر خاطراتی از دوران مدرسه ابتدایی خود پرداخت که با سپانلو در یک مدرسه درس می خوانده‌اند.وی گفت: من در طول عمرم نتوانستم با دو نفر قهر و دعوا کنم یکی سپانلو دیگری مسعود کیمیایی. من هر چه قدر هم که به آنها پریدم باز هم دعوایمان نشد!احمدی همچنین تاکید کرد: سپانلو حقارت روشنفکران دیگر را ندارد و آدمها را تقسیم بندی نمی کند.همیشه هم نکات مثبت دیگران را می‌بیند.شاعر "وقت خوب مصائب" با اشاره به سپانلو، آیدین آغداشلو، دولت آبادی و دیگر هنرمندان و نویسندگانی که به خارج از کشور مهاجرت نکرده‌اند گفت: من برای همه آنها کهدر ایران مانده اند واقعاً احترام قائلم. آنها مانده اند، حتی اگر فقط برگی به فرهنگ ایران افزوده باشند.قرائت شعری از کتاب در دست انتشار "دفترهای سالخوردگی" که احمدی به سپانلو تقدیم کرده بود پایان بخش این جلسه بود.در جلسه رونمایی از مجموعه شعر " قایق سواری در تهران" شاعران و نویسندگان دیگریاز جمله شمس لنگرودی، حافظ موسوی، مجتبی ویسی و مهسا محبعلی حضور داشتند.
هله
     
  ویرایش شده توسط: mereng   
مرد

 
‎شعر چهلم‎
اگر این کودک شاعر شد
آسمان امروزخاطرش می ماند
قطره های زرین
گوشوار زن زیبا
دو قدم پیش از ظهر
این بهاری که به تدریج می دهیم از دست
می تواند که به ما پس بدهد
هنرش این باشد
اگر این کودک شاعر شد
هله
     
  ویرایش شده توسط: mereng   
مرد

 
‎شعر چهل و پنجم‎
گم کرده نمی گوید چه چیزرا
گردش می کند میان مهمانخانه
خانم سکوت با زلف پسرانه
تا سکوت ازلی را بیاشوبد از نگفتن ها
چه هرج و مرجی
یک حلقه ی بی تعهد را جا گذاشته
در پیش بند ظرف شویی
وسوسه می شود
اما به یاد نمی آورد
قاعده ای هم ندارد یافتن ها ، نهفتن ها
کبوتری ابلق به تخته های مطبخ نوک می کوبد
نسیم می زود ، می گذرد ، گلبرگ های پژمرده را می روبد
تنها کاغذ های خط خطی شاهدند
در سبد زیر میزش
رفیقانه
هله
     
  
صفحه  صفحه 4 از 10:  « پیشین  1  2  3  4  5  6  7  8  9  10  پسین » 
شعر و ادبیات

Mohammad Ali Sepanlo | محمدعلی سپانلو

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA