ارسالها: 531
#21
Posted: 22 Jun 2012 13:51
وقتی که پنج شنبه ی من شامگاه شد
تو آمدی و جمعه ی من ماه ماه شد
تو آمدی و ماهی قرمز میان تنگ
چون عیدهای کودکی ام رو به راه شد
خرمای گونه های تو حالا چشیدنی است
هرچند روزهای رمضانم تباه شد
امسال باز پای شب قدر لیز خورد
درگیر سیب و گندم و مهر گیاه شد
یک لحظه بین ماه من و ماه آسمان
یک لحظه دل دچار همان اشتباه شد
آدم نشست و رفت کلنجار با خودش
او هر چه داشت خرج فقط یک نگاه شد
با این همه رفاقت ما بی نظیر بود
او رفت و روز زندگی من سیاه شد.
"سید نادر احمدی"
من یک زن خوشبختم
و خیابانی که راه مرا دنبال می کند
خوشبخت است
و کوچه ای که
به گریبان خانه ام می رسد
خوشبخت است
ارسالها: 531
#22
Posted: 22 Jun 2012 15:01
ورق بزن دگر این صفحه خسته کرد مرا
ببر برای همیشه به متن درد مرا
بزن شرار که آتشفشان شعر شوم
رها مدار چنین بی سرود و سرد مرا
ز خون خویش دهم رنگ سرخ هر گل را
ببر به باغ - چه پروا به باغ زرد ـ مرا
مخوان به خانه ام ای انزوای تکراری
که عشق ساخته اینگونه کو چه گرد مرا
"سمیع حامد"
من یک زن خوشبختم
و خیابانی که راه مرا دنبال می کند
خوشبخت است
و کوچه ای که
به گریبان خانه ام می رسد
خوشبخت است
ارسالها: 531
#23
Posted: 22 Jun 2012 15:02
پيش ازاین
پدرانمان
اهالي يك قريه بودند
فیر×كه شد
در سرزمين هاي متفاوت
پیدا شدیم
سرزميني كه تو پيدا شدي در آن
چسبيده به سرزميني بود كه مادر
مرا بار گرفت
وتو
چشمهايت شبيه من بود
مادرت را
شبيه من صدا ميزدي
حتي مثل من
غذا خوردن را
با دست شروع كرده بودي
وما يكديگر را
براي همين بهانه هاي كوچك خنده دار
دوست داشتيم
ولي حالا
قاره ات راهم دورتر كرده اي
با همان چشمها
وطرز غذا خوردن
کاش آنجا
كسي پيدا شود
كه چشمهايش
شبيه من باشد
وتورا
به همین بهانه هاي کوچک خنده دار
دوست بدارد
"فاطمه روشن"
×: فیر: تیراندازی
من یک زن خوشبختم
و خیابانی که راه مرا دنبال می کند
خوشبخت است
و کوچه ای که
به گریبان خانه ام می رسد
خوشبخت است
ارسالها: 531
#24
Posted: 22 Jun 2012 15:08
از عشق ما فقط غم و يك شيشه شراب
يك شعر عاشقانه و سيگار و يك كتاب
جا مانده روي صندلي رنگ رفته اي
جا مانده در مسير قدم هات -انقلاب-
دي ماه ميرسد تو ولي دير ميكني
در من پر است صد غم و اندوه بي جواب
بر روي بيت بيت لبت برف امده است
اري دوبيتي است لبان پر التهاب
اينجا درخت هست پرستو و ماه هست
اما بدون تو چه كند شاعر خراب؟
لعنت به بادهاي شمالي كه رفته اند
هر شب غم مرا به كجا مي برد شراب؟
"محمد واعظی"
من یک زن خوشبختم
و خیابانی که راه مرا دنبال می کند
خوشبخت است
و کوچه ای که
به گریبان خانه ام می رسد
خوشبخت است
ارسالها: 531
#25
Posted: 22 Jun 2012 15:20
رویاهایم
آویزان بر بند رختی
باد با خود برد
در کوچه های معکوس
با چشم های شاعرم
رفت تا قاب های انار
صدا می زند مرا ببُر
تو قبر می شوی
کفن که ندارم
می پوسم میان پوستم
غروب بر لبانت می شکافی ام
عق می زنی مرا
پرت می شوم میان گودالی لجن زده
می نوشم
می نوشم
ورم می کند تمام درونم
بعد تو به شکل دستی می رسی از راه
_شبی غم انگیز
خطی از هوس می ریزی در من و غزل هایت
لبهات می مکند تمام تنم را
همراه سیگارت دود می شوم
دور می شوم
می وزم روی بند های خالی
روی درختان انار
روی گودال های لجن زده
میان دود سیگارت در ریه هایم
من یک زن خوشبختم
و خیابانی که راه مرا دنبال می کند
خوشبخت است
و کوچه ای که
به گریبان خانه ام می رسد
خوشبخت است
ارسالها: 531
#26
Posted: 24 Jun 2012 14:28
۱
محبوبم،
نه اینکه غمهایم بیشمار نیستند
و دستانم تنها نیست
اما عشق تو
توانم می دهد تا برخیزم
در آینه نگاه کنم
و به خیابان شوم.
۲
پیراهن سرخ به تو می آید
یا تو به پیراهن سرخ؟
شگوفه ها را باد باردار می کند
یا زیبایی تو؟
۳
به دریا که نگاه می کنی محبوبم
دریا نیز به زیبایی تو نگاه می کند
نزدیکش نشو
می ترسم
به لحظه ای دستانش را باز کند
و تو را با خود ببرد.
"الیاس علوی"
من یک زن خوشبختم
و خیابانی که راه مرا دنبال می کند
خوشبخت است
و کوچه ای که
به گریبان خانه ام می رسد
خوشبخت است
ارسالها: 531
#27
Posted: 24 Jun 2012 14:46
به دام های نسبتا زنانه فکر می کنم
به شنبه روز عاشقان به دانه فکر می کنم
به اینکه دوست دارمش به اینکه دوستم نداشت
همین که باد می وزد به خانه فکر می کنم
طناب وچارپایه زل زدند هر طرف به من
به دست مرگ داده ام بهانه فکر می کنم
نه! شنبه را هدر نمی دهم اگرچه قسمتم بد است
به طرح دستمال مخفیانه فکر می کنم
ونخ به نخ دو تا پرنده بخیه می زنم به هم
به جوجه های بین لانه فکر می کنم
بلند باد روی دارهای عشق عاقبت
سری که خواب رفته روی شانه فکر می کنم
"زهرا حسین زاده"
من یک زن خوشبختم
و خیابانی که راه مرا دنبال می کند
خوشبخت است
و کوچه ای که
به گریبان خانه ام می رسد
خوشبخت است