انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 105 از 193:  « پیشین  1  ...  104  105  106  ...  192  193  پسین »

Shah Nemat Allah Vali | کلیات شاه نعمت الله ولی



 
»غزل شماره 1003«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
اگر ذوق خوشی خواهی حریفی کن دمی بادل
و گر جانانه می جوئی فدا کن جان خود با دل
تو چون پروانه ای عقل و ما چون شمع و عشق آتش
تو را دامن همی سوزد به عشق او و مارا دل
دلم بحر است و جان گوهر تنم کشتی و من ملاح
زهی گوهر زهی کشتی زهی ملاح دریا دل
خراباتست و رندان مست و ساقی جام می بر دست
بهای جرعهٔ صدجان چه قدرش هست اینجا دل
به امیدی که در غربت به کام دل رسمروزی
غریبی می کشم دائم ندارد میل مأوا دل
اگر نه وصل او باشد نباشد جان ما را ذوق
و گر نه عشق او بودی نبودی هیچ با ما دل
حریف نعمت اللهم که میر می پرستانست
چه خوش رندی که از ذوقش شود سرمست جان دل
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 1004«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
حاصل ما دل است و حاصل دل
درد عشقست بنگر این حاصل
درد عشقش بیان کنم چه بود
مشکل حل و حل هر مشکل
گوشهٔ دل سرای اوست ولی
عشق لاخارج است و لاداخل
عاقبت بازگشت جمله به ماست
بوالعجب حق به حق شود واصل
بحر عشقش به ما چو موجی زد
هم ز ما شد حجاب ما حائل
جسم و جان را به جزو و کل بسپار
بی سر و پا در آ به خلوت دل
شاهبازی نه بلبل گلزار
روح محضی چه می کنی گل و گل
عشق او گوهر خزانهٔ ماست
معنی دریا و صورتم ساحل
تا که سید ز خود کناری کرد
در میان نیست جز خدا قائل
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 1005«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
دل طالب یار و یار در دل
جان در غم هجر دوست واصل
حاصل درد است عاشقان را
خود خوشتر از این کجاست حاصل
درمان درد است و درد درمان
چون حل کنم این دوای مشکل
ما ساکن کوی می فروشیم
کردیم آنجا مدام منزل
گنجیم و طلسم و شاه و درویش
دُر و صدفیم و بحر و ساحل
جانان خودیم و جان عالم
دلدار خودیم و مونس دل
مستیم و حریف نعمت الله
رضوان ساقی و روضه محفل
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 1006«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
به جز درد سر از غافل چه حاصل
از این سودای بی حاصل چه حاصل
سخن از عاشقان و عشق می گو
ز قول عاقل غافل چه حاصل
نکردی حاصلی از عمرت این دم
به غیر از آه دل حاصل چه حاصل
ز باطل بگذر و حق را طلب کن
مجو باطل ازین باطل چه حاصل
تو را خلوتسرا در ملک جانست
سرای دل طلب از گل چه حاصل
به دریا در فکن خود را چو غواص
ستاده بر لب ساحل چه حاصل
حدیث وصل می گوئی دگر بار
اگر تو نیستی واصل چه حاصل
ز سرمستان گریزانی چو زاهد
به مخموران شدی مایل چه حاصل
تو را چون نیست ذوق نعمت الله
ازین قول و از آن قائل چه حاصل
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 1007«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
من چنین سرمست یارم سن نجک منسو بله گل
غیرعشقش نیست کارم سن نجک من سویله گل
من به عشق او تمامم عاشقان را من امام
رهنمای خاص و عامم سن نجک من سویله گل
غرقهٔ دریای عشقم بلبل گویای عشقم
گلشن بویای عشقم سن نجک من سویله گل
من به کام دل رسیدم مونس جان را پدیدم
گفتم اسرار و شنیدم سن نجک من سویله گل
عشق او ماند به آتش می بسوزد عود دل خوش
گل منی یا قریدش سن نجک من سویله گل
یاد او ورد زبانم ورد او درمان جانم
مهر او نور روانم سن نجک من سویله گل
بندهٔ خاص خدایم سید هر دو سرایم
من از این مردم جدایم من نجک من سویله گل
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 1008«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
دختری بر باد داده غنچهٔ خندان گل
بلبل سرمست مانده واله و حیران گل
خوش گلستانی و در وی عندلیب جان ما
هر زمانی داستانی سازد از دستان گل
صحبت گل را غنیمت دان و گل را برفشان
زانکه نبود اعتماد عمر بر پیمان گل
گل بود عمر عزیز ما چو دیدی درگذشت
یک دو هفته بیش نبود رونق دوران گل
عندلیب گلشن عشقیم و گل معشوق ماست
گر چه باشد بی وفا گل آن ما ، ما آن گل
هر که می خواهد که گل چیند نه اندیشدزخار
دامن گل چیدم و دست من و دامان گل
نعمت الله از برای گل به بستان می رود
گر نه گل چیند چه کار آید سرابستان گل
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 1009«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
ز آفتاب مهر او تابنده‌ام
پادشاهی می‌کنم تا بنده‌ام
گر نوازد ور کشد فرمان اوست
بنده‌ام در بندگی پاینده‌ام
بلبل مستم درین گلزار عشق
گاه گریانم گهی در خنده‌ام
غیر نور او نبیند چشم من
تا نظر بر روی او افکنده‌ام
جان و دل کردم نثار حضرتش
از نثار این چنین شرمنده‌ام
مردهٔ دردم از آن دارم حیات
کشتهٔ عشقم ازین دل زنده‌ام
سید خود را از آن جستم بسی
عارفانه بندهٔ پاینده‌ام
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 1010«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
شکر گویم که باز سر مستم
توبه کردم و لیک بشکستم
از سر کاینات خاسته‌ام
بر در می فروش بنشستم
زندهٔ جاودان از آن گشتم
که به خود نیستم به او هستم
تا که فانی شدم ، شدم باقی
قطره بودم به بحر پیوستم
سر به پایش نهاده‌ام سر مست
به امیدی که گیرد او دستم
در نظر نور او به من بنمود
هر خیالی که نقش او بستم
نعمت‌اللّه حریف و او ساقی
سید عاشقان سرمستم
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 1011«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
علم صید است و قید کن محکم
یاد می‌گیر و می‌نویسش هم
نفسش جان به عالمی بخشد
هر که با جام می بود همدم
گر جهانی به غم گرفتارند
دل شادان ما بود بی‌غم
اسم اعظم مرا چو خرم کرد
نخورم غم ز صاحب اعظم
عقل خود را بزرگ می‌دارد
نزد من کمتر است از هر کم
مقدم ما مبارک است به فال
ذوق‌ها می‌رسد در این مقدم
نعمت‌اللّه به عالمی می‌داد
بندگان سرخوشند و سید هم
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 1012«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
نیم شب خوش آفتابی دیده‌ایم
آفتابی مه نقابی دیده‌ایم
صورت و معنی عالم یافتیم
خوش سر آب و سرابی دیده‌ایم
ما ز دریائیم و دریا عین ما
لاجرم چشم پر آبی دیده‌ایم
خوش خیالی نقش می‌بندیم باز
گوئیا نقشی به خوابی دیده‌ایم
عالمی را باده می بخشیم ما
در چنین خیری ثوابی دیده‌ایم
در خرابات مغان افتاده مست
شاهد مست خرابی دیده‌ایم
نعمت‌اللّه نور چشم عاشقان
ساقی عالیجنابی دیده‌ایم
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  
صفحه  صفحه 105 از 193:  « پیشین  1  ...  104  105  106  ...  192  193  پسین » 
شعر و ادبیات

Shah Nemat Allah Vali | کلیات شاه نعمت الله ولی


این تاپیک بسته شده. شما نمیتوانید چیزی در اینجا ارسال نمائید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA