انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 113 از 193:  « پیشین  1  ...  112  113  114  ...  192  193  پسین »

Shah Nemat Allah Vali | کلیات شاه نعمت الله ولی



 
»غزل شماره 1083«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
بگذر ز وجود و ز عدم هم
بگذر ز حدوث وز قدم هم
در آب بشو کتاب معقول
بشکن تو دوات را قلم هم
رو دنیی و آخرت رها کن
تا نور نماند و ظلم هم
می نوش ز خم خسروانی
آخر چه کنی تو جام جم هم
آنجا که منم نه صبح و نه شام
نه روز و نه شب نه بیش و کم هم
میخانه اگر چه بیکران است
می نوش به قدر خویش هم هم
نعمت بگذار نعمت الله
از لا چه گشاید و نعم هم
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 1084«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
غیر او با او نگنجد در دلم
مشکل این حل و حل مشکلم
از جمال اوست هر حسنی که هست
لاجرم بر حسن خوبان مایلم
غیر او در هر دو عالم هست نیست
من نگویم فاصلم یا واصلم
عالمی خواهند از من عالمی
من به ایشان همچو ایشان مایلم
جام می بر دست می نوشم مدام
بر در میخانه باشد منزلم
عمر من نگذشت بی حاصل دمی
حاصلم عشق است و نیکو حاصلم
سر خوشم مستانه می گویم سخن
از زبان نعمت الله قائل
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 1085«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
آفتابست و سایه بان عالم
به مثل او چنین چنان عالم
جام گیتی نماست می بینش
که نماید همین همان عالم
غیر او دیگری نخواهد دید
هر که بینا شود در آن عالم
این میان و کنار کی بودی
گر نبودی درین میان عالم
صورت اوست نور دیدهٔ ما
این معانی کند بیان عالم
همه عالم نشان او دارد
بی نشان او بود نشان عالم
هر زمان عالمی کند پیدا
می برد آورد روان عالم
عالم عشق را نهایت نیست
هست این بحر بیکران عالم
نعمت الله چون می و جام است
جام و می را بدان بدان عالم
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 1086«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
گدای عشقم و سلطان عالم
غلام خاتم و خاقان عالم
مرید یارم و پیر خرابات
ندیم دردم و درمان عالم
جهان جسم است و من جان جهانم
چه جای جان ، منم جانان عالم
خراباتست و من مست خرابم
حریف ساقی رندان عالم
ندارم با سوی الله هیچ میلی
به جان جملهٔ مردان عالم
جمال بی مثال او عیان است
نظر فرما تو در اعیان عالم
بیا از نعمت الله جو نوائی
چو می جوئی نوا از خان عالم
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 1087«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
همچو ما کیست مست در عالم
عاشق و می پرست در عالم
شادی ما شراب می نوشد
رند مستی که هست درعالم
باش عهد درست پیوسته
تا نیابی شکست در عالم
عارف حق پرست دانی کیست
آنکه از خود برست در عالم
بر در می فروش بنشستم
که از این به نشست در عالم
نیک بنگر در آینه او را
تا نگوئی بدست در عالم
سید کاینات مظهر ذات
آنکه جد من است در عالم
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 1088«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
پیرهن گر کهنه گردد یوسف جان را چه غم
ور دهی ویرانه گردد ملک خاقان را چه غم
که خدا باقیست گر خانه شود ویران چه باک
جان به جانان زنده ، ار تن رَود جان راچه غم
خم می در جوش و ساقی مست و رنداندرحضور
جام اگر بشکست گو بشکن حریفان را چه غم
بت پرستی گر برافتد بت چه اندیشد از آن
ور بمیرد بندهٔ بیچاره ای سلطان را چه غم
گر نماند آینه آئینه گر را عمر باد
ور نماند سایه ای خورشید تابان را چهغم
غم ندارم گر طلسم صورتم دیگر شود
گنج معنی یافتم ز افلاس یاران را چه غم
بادهٔ وحدت به شادی نعمت الله میخوریم
از خمار کثرت و معقول ، مستان را چه غم
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 1089«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
با سر زلف بتی باز در افتاد دلم
لاجرم چون سر زلفش به سر افتاد دلم
مجمع اهل دلان زلف پریشان ویست
مکنم عیب درین جمع گر افتاد دلم
چه کنم مجلس عشقست و حریفان سرمست
خاطرم یافت چنین بزم و در افتاد دلم
دوش دلدار کرم کرد دلم را بنواخت
باز امروز در آن رهگذر افتاد دلم
ناظر اویم و منظور من اندر نظر است
نور چشمست که روشن نظر افتاد دلم
پردهٔ دل که حجاب دل و دلدارم بود
خوش بر افتاد از آن رو که بر افتاد دلم
سید ما خبری گفت ز حال دل خویش
زان خبر مست شد و بی خبر افتاد دلم
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 1090«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
در خرابات فنا جام بقا می نوشم
می عشقست به فرمان خدا می نوشم
جام می در کف و در کوی مغان می گردم
شادی ساقی باقی به صفا می نوشم
بر من عاشق سرمست حلال است مدام
دُرد دردی که به ازصاف دوا می نوشم
چشم سرمست خوشش جام میم می بخشد
نه شرابی که تو گوئی که چرا می نوشم
جرعه ای نوش نکردی ز می لعل لبش
تو چه دانی که من این می ز کجا می نوشم
توبه کردم که دگر توبه نخواهم کردن
گر خدا عمر دهد می ابدا می نوشم
نعمت اللهم و با ساقی سرمست حریف
باده از صدق و نه از روی و ریا می نوشم
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 1091«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
می عشقش به کام می نوشم
دُرد دردش تمام می نوشم
در خرابات عشق مست و خراب
باده ای با قوام می نوشم
نوش جانم که باده ایست حلال
نه شراب حرام می نوشم
عاشقانه حریف خمارم
صبح تا شام جام می نوشم
شادی روی ساقی وحدت
ساغر می مدام می نوشم
رندم و می پرست و مستانه
دم به دم می بکام می نوشم
سید بزم باده نوشانم
گرچه می با غلام می نوشم
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 1092«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
منم که جام می ذوالجلال می نوشم
همیشه بادهٔ عشق جمال می نوشم
مدام همدم جام شراب عشق ویم
می محبت او بر کمال می نوشم
چو من ز روز ازل مست ورند و قلاشم
عجب مدار که می لایزال می نوشم
بنوش دُردی دردش که نوش جانت باد
که من به عشق چو آب زلال می نوشم
هزار ساغر می نوش می کنم به دمی
هنوز می طلبم بی ملال می نوشم
خیال ماضی و مستقبلم نمی باشد
ز جام عشق می ذوق حال می نوشم
مدام ساقی سرمست نعمت اللهم
به شادی رخ او می حلال می نوشم
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  
صفحه  صفحه 113 از 193:  « پیشین  1  ...  112  113  114  ...  192  193  پسین » 
شعر و ادبیات

Shah Nemat Allah Vali | کلیات شاه نعمت الله ولی


این تاپیک بسته شده. شما نمیتوانید چیزی در اینجا ارسال نمائید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA