انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 116 از 193:  « پیشین  1  ...  115  116  117  ...  192  193  پسین »

Shah Nemat Allah Vali | کلیات شاه نعمت الله ولی



 
»غزل شماره 1113«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
دولت وصل یار می بینم
کام دل در کنار می بینم
همه روشن به نور او نگرم
گر یکی ور هزار می بینم
آنکه از چشم مردمست نهان
روشن و آشکار می بینم
هر خیالی که نقش می بندم
نور روی نگار می بینم
خانهٔ دل که رفته ام از غیر
خلوت یار غار می بینم
این عجایب که دید یا که شنید
که یکی بیشمار می بینم
نعمت الله را چو می نگری
از نبی یادگار می بینم
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 1114«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
به عشق چشم بیمارت دلم بیمار میبینم
ولی از نوش سیراب لبت تیمار میبینم
همیشه چشم سرمست تو را مخمور می یابم
ولی در عین سرمستی خوش و هشیار می بینم
لب لعلت چو می بوسم حدیثی باز می گویم
از آن طوطی نطق خود شکر گفتار می بینم
نهال سرو بالای تو را بر دیده بنشانم
چه نخلست اینکه چشم خویش برخوردارمی بینم
به عالم هر کجا حسن رخ خوبی که می باشد
خیال عکس خورشید جمال یار می بینم
ببین بی روی جانانه چه باشد حال جان و دل
چو بی گل خاطر بلبل چنین افکار می بینم
چو سید صوفی صافی که باشد ساکن خلوت
ز عشقت بر سر بازار شسته زار میبینم
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 1115«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
نقش عالم خیال می بینم
در خیال آن جمال می بینم
همه عالم چو مظهر عشقند
همه را بر کمال می بینم
ساغر باده ای که می نوشم
عین آب زلال می بینم
نور چشمست و در نظر دارم
از سر ذوق و حال می بینم
آینه پیش دیده می دارم
حسن او بی مثال می بینم
ترک رندی و عاشقی کردن
از دل خود محال می بینم
نعمت الله را چو می بینم
صورت ذوالجلال می بینم
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 1116«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
یار خود را به ناز می بینم
جان خود را نیاز می بینم
دوش در خواب دیده ام او را
خوش خیالی که باز می بینم
زلف او می کشم به هر سوئی
نیک عمری دراز می بینم
طاق ابروی اوست محرابم
روی خود در نماز می بینم
محرم راز خاص سلطانی
بنده ای چون ایاز می بینم
سید ما کنون به دولت عشق
بر همه سرفراز می بینم
نعمت الله به رندی و مستی
عاشق پاکباز می بینم
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 1117«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
نظری می کنم و وجه خدا می بینم
روی آن دلبر بی روی و ریا می بینم
بر جمالش همگی صورت جان می نگرم
وز کمالش همه تن لطف و وفا می بینم
نه به خود می نگرم صنع خدا تا دانی
بلکه من صنع خدا را به خدا می بینم
ترک آن قامت و بالاش نگویم به بلا
گرچه از قامت و بالاش بلا می بینم
مردم دیدهٔ ما غرقه به خون نظرند
هر طرف می نگرم چشمهٔ لا می بینیم
صوفی صومعهٔ خلوت معنی شده ام
لاجرم صورت می صاف و صفا می بینم
جان سید شده آئینهٔ جانان به یقین
عشق داند ز کجا تا به کجا می بینم
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 1118«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
چشم مستت به خواب می بینم
لعبتی بی نقاب می بینم
جام گیتی نما گرفته به دست
خوش حبابی بر آب می بینم
نور چشمست و در نظر دارم
روی او بی حجاب می بینم
آینه پیش دیده می آرم
رند و مستی خراب می بینم
تو به روز آفتاب بینی و من
روز و شب آفتاب می بینم
ساغر می مدام می بخشم
همه خیر و ثواب می بینم
سیدم از خطا چو معصوم است
هرچه بینم صواب می بینم
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 1119«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
خیال روی تو دائم به خواب می بینم
مدام لعل لبت در شراب می بینم
تو نور دیدهٔ مائی تو را به تو نگرم
به چشم تو رخ تو بی حجاب می بینم
حباب و قطره و دریا و موج می یابم
نظر کنیم در اینها و آب می بینم
چو ماه روی تو ما را جمال بنماید
به نور طلعت تو آفتاب می بینم
اگر چه آب حیات از حباب می نوشم
چه سرخوشم که حیات از حباب می بینم
گشاده ایم سر خم و باده می نوشیم
بیا بنوش که خیر و ثواب می بینم
جمال ساقی کوثر که نور دیدهٔ ماست
به چشم سید مست خراب می بینم
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 1120«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
هر چه بینم به نور او بینم
گل وصلش به دست او چینم
غیر او چون که نیست در عالم
پیش غیری چگونه بنشینم
صورتا جامم و به معنی می
باطناً آن و ظاهراً اینم
خسرو عاشقان سرمستم
بلکه جان عزیز شیرینم
غیر او در دلم نمی گنجد
این چنین است غیرت دینم
نفسم جان به این و آن بخشد
این و آن می کنند تحسینم
نعمت الله به من نماید رو
جام گیتی نما چو می بینم
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 1121«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
ای عاشقان ای عاشقان من پیر را برنا کنم
ای تشنگان ای تشنگان من قطره را دریا کنم
ای طالبان ای طالبان کحال ملک حکمتم
من کور مادرزاد را در یک نظر بینا کنم
کر اَبکمی آید برم در وی دمی چون بنگرم
چون طوطی شکرشکن شیرین و خوش گویا کنم
گر نفس بد فعلی کند گوشش بمالم در نفس
ور عقل دردسر دهد حالی ورا رسوا کنم
من رند کوی حیرتم سرمست جام وحدتم
ز آن در خرابات آمدم تا میکده یغما کنم
پروانهٔ شمعش منم جمعیت جمعش منم
من بلبلم در گلستان از عشق گل غوغا کنم
آمد ندا از لامکان کای سیدآخر زمان
پنهان شو از هر دو جهان تا بر تو خود پیدا کنم
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 1122«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
عاشق آن گلعذارم چون کنم
همچو زلفش بیقرارم چون کنم
مبتلای درد بی درمان شدم
خستهٔ زار و نزارم چون کنم
روز و شب مستانه می نالم به سوز
چارهٔ دیگر ندارم چون کنم
من چو مجنونم ز لیلی مانده دور
می ندانم در چه کارم چون کنم
چون کنم درمان درد بی دوا
دردمند و دلفگارم چون کنم
با غم عشقش که شادی من است
روزگاری می گذارم چون کنم
نعمت الله را همی جویم به جان
تا دمی با او برآرم چون کنم
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  
صفحه  صفحه 116 از 193:  « پیشین  1  ...  115  116  117  ...  192  193  پسین » 
شعر و ادبیات

Shah Nemat Allah Vali | کلیات شاه نعمت الله ولی


این تاپیک بسته شده. شما نمیتوانید چیزی در اینجا ارسال نمائید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA