انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 12 از 193:  « پیشین  1  ...  11  12  13  ...  192  193  پسین »

Shah Nemat Allah Vali | کلیات شاه نعمت الله ولی



 
»غزل شماره 73«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~


ساقی ز کرم نواخت ما را
خمخانه بریخت بر سر ما
ما جام و بر آب چون حبابیم
دریاب ز ما و ما ز دریا
عشقست که هیچ جا ندارد
هر جا می جو تو جای بی جا
در دیدهٔ مست ما توان دید
آن نور ولی به چشم بینا
آئینه از او وجود دارد
او نیز به آینه هویدا
با شمع جمال او چه باشد
پروانهٔ عقل بی سر و پا
رندیم و حریف نعمت الله
هرگز نکنیم توبه حاشا
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 74«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~


عقل برو برو برو عشق بیا بیا بیا
راحت جان ما توئی دور مشو ز پیش ما
داروی درد عاشقی هست دواش درد دل
نیست به نزد عاشقان خوشتر ازین دوا دوا
کشتهٔ تیغ عشق او زنده دلست جاودان
بندهٔ خویش اگر کشد نیست به خواجهخونبها
مست و خراب و ساکنم برسرکوی میفروش
زاهد و کنج صومعه او ز کجا و ما کجا
جام جهان نمای ما آینهٔ جمال او
جام جهان نما نگر روی در آینه نما
هر که گدای او بود پادشهست بر همه
شه چه بُود که پادشه بر در او بود گدا
سید رند مست ما بندهٔ بندگی او
حضرت او از آن ما جنت و حوریان تو را
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 75«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~


به سر خواجه کلان که مرا
نبُود میل با کلاه شما
دنیی و آخرت نمی طلبم
این و آن از کجا و ما ز کجا
حال امروز را غنیمت دان
دی گذشت و نیامده فردا
گوش کن گفته های مستانه
چه کنی قول بو علی سینا
در خرابات مست می گردم
گر حریف منی بیا اینجا
سر زلف نگار در دستم
با خیالش همی برم سودا
نعمت الله چو آینهٔ روشن
می نماید به ما خدا به خدا
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 76«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~


ظهور سلطنت عشق اوست در دو سرا
درین سرا قدمی نه در آن سرا به سرآ
چو اوست در دو سرا غیر او نمی بینم
منم که از دل و جان عاشقم به هر دو سرا
جمال اوست که در آینه نموده روی
نظر به دیدهٔ ما کن ببین به هر دو سرا
مدام همدم جام شراب خوش می باش
بیا و همدم ما شو دمی به ذوق و بیا
دلم به گوشهٔ میخانه می کشد دیگر
چنانکه خاطر زاهد به جنت المأوا
به سوی ما نظری کن به چشم ما بنگر
که عین ماست که او آبرو دهد بر ما
به نور دیدهٔ سید کسی که او را دید
به هر چه می نگرد نور او بود پیدا
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 77«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~


موج است و حباب و آب و دریا
هر چار یکی بود بر ما
هم آب و حباب و آب دریا
دریا داند حقیقت ما
بنگر به یقین که جز یکی نیست
هم قطره و جود سیل و دریا
می دانکه حجاب ما هم از ماست
ما را نبُود حجاب جز ما
بیگانه شوی ز هر دو عالم
گر زانکه تو را بود سر ما
تا رسته نگردی از من و ما
سید نشوی تو واصل ما
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 78«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~


گر بیازارد مرا موری نیازارم ورا
خود کجا آزار مردم ای برادر من کجا
نزد ما زاری به از آزار ، بی زاری مباش
تا نگیرد بر سر بازار آزاری تو را
در طریقت هر چه فرمائی به جان منت بریم
ماجرا بگذار با ما ماجرا آخر چرا
کفر باشد در طریق عاشقان آزار دل
گر مسلمانی چرا آزار می داری روا
درجهان بیخودی من نعمت الله یافتم
گفت فانی شو که یابی سید ملک بقا
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 79«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~


صوفی صافی است در عین صفا
می نماید نور او او را به ما
ذره ای از آفتاب نور او
نیست خالی در همه ارض و سما
نقطه نقطه دایره پیموده است
جمع کرده ابتدا و انتها
سید مست است و جام می به دست
گر تو رندی باده می نوشی بیا
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 80«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~


فلولاه و لولانا لما کان الذی کانا
اگر نه ما و او بودی نبودی این و آن جانا
و اما عینه فاعلم اذا ما قلت انسانا
یکی عین است و دو نامش یکی موجو یکی دریا
فانا عبده حقا و ان الله مولانا
حقیقت بندهٔ اوئیم و سلطان است او ما را
فلا تحجب بانسان فقد اعطاک برهانا
برون آ از حجاب خود نگر برهان ما پیدا
فاعطیناه ما یبدی به فینا و اعطانا
عطا کردیم سر او و شداین مشکلَت حلا
قضا رالامر مقسوما بایاه و ایانا
به هم پیوسته می باید که تا پیدا شود آنها
فاحیاه الذی یدری بقلبی حین احیانا
چه خوش حبی که می بخشد حیات او حیات ما
و کنافیه اکوانا و اعیانا و ازمانا
همه بودیم در ذاتش که پیدا گشته ایم اینجا
و لیس دائم فینا و لیکن ذاک احیانا
نباشد حال ما دایم بود حق دایما با ما
به نور مهر و مه بنگر که هر دو نعمت اللهند
ز هر روز و ز شب روشن ببین در دیدهٔ بینا
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 81«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~


در عین حباب آب دریاب
آن آب در این حباب دریاب
نقشی است خیال عالم ای یار
خوابی است و هم به خواب دریاب
مستیم و خراب در خرابات
این مست خوش خراب دریاب
مجموع حروف نقطه‌ای دان
مجموعهٔ آن کتاب دریاب
آئینه به نور او است روشن
مه بنگر و آفتاب دریاب
با ما بنشین خوشی در این بحر
ما را بنگر حجاب دریاب
پرسی تو ز ذوق نعمت الله
گفتیم تو را جواب دریاب
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 82«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~


عین ما جو و در این بحر به جز ما مطلب
غرق دریا شو و جز ما تو ز دریا مطلب
ما حبابیم زده خیمه‌ای از باد بر آب
به از این در دو سراخانه و مأوا مطلب
غیر ما را نتوان یافت در این بحر مجو
عین ما جو و به جز ما دگر از ما مطلب
مرده‌ دل از دم ما زنده شود هر نفسی
این چنین دم طلب و جز ز مسیحا مطلب
مائی ما چو بشستیم به آب دیده
ما نه مائیم ز ما مائی ما ار مطلب
ساقی و جام و می و رند حریفیم مدام
غیر ما همدم ما یک نفس اینجا مطلب
نعمت‌الله طلب و صورت و معنی دریاب
ور دگر می‌طلبی رو طلبش ما مطلب
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  
صفحه  صفحه 12 از 193:  « پیشین  1  ...  11  12  13  ...  192  193  پسین » 
شعر و ادبیات

Shah Nemat Allah Vali | کلیات شاه نعمت الله ولی


این تاپیک بسته شده. شما نمیتوانید چیزی در اینجا ارسال نمائید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA