انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 121 از 193:  « پیشین  1  ...  120  121  122  ...  192  193  پسین »

Shah Nemat Allah Vali | کلیات شاه نعمت الله ولی



 
»غزل شماره 1163«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
ما عاشق چشم مست یاریم
آشفتهٔ زلف بیقراریم
سرمست می الست عشقیم
شوریدهٔ چشم پر خماریم
آئینهٔ روشن ضمیریم
خورشید منیر بی غباریم
پرگار وجود کایناتیم
هر چند که نقطه را نگاریم
هر دم که نفس ز خود برآریم
جانی به جهانیان سپاریم
در هر دو جهان یکیست موجود
باقی همه صورت نگاریم
یک باده و صد هزار جام است
ما جمله یکیم اگر هزاریم
سیمرغ هوای قاف قربیم
شهباز فضای برج یاریم
دُریم و لیک در محیطیم
بحریم ولیک درگذاریم
تا واصل ذات عشق گشتیم
در هر صفتی دمی برآریم
دریاب رموز نعمت الله
پنهان چه کنیم آشکاریم
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 1164«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
دایم به خیال آن نگاریم
کاری به جز این دگر نداریم
صاحبنظریم و نقش رویش
بر دیدهٔ دیده می نگاریم
هر دم که ز نقش خود برآئیم
جانی به هوای او سپاریم
ما عاشق مست و عقل مخمور
در صحبت خود کجا گذاریم
خوش درد دلی است در دل ما
دل زنده ز درد بی قراریم
مائیم و حیات جاودانی
با او نفسی دمی برآریم
با عمر عزیز در میانیم
با سید خویش در کناریم
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 1165«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
ما به لطف پادشه مستظهریم
نه به نانی چون گدا مستظهریم
روز و شب چون اوست استظهار ما
لاجرم پیوسته ما مستظهریم
گنج اسما را تصرف می کنیم
بر چنین گنج خدا مستظهریم
دیگران مستظهرند از جام می
ما به ساقی حالیا مستظهریم
دائما لاف محبت می زنیم
صادقیم و دائماً مستظهریم
اوست استظهار ما در دو سرا
ما به او در دو سرا مستظهریم
بندهٔ سید به استظهار ماست
تا نگوئی بر شما مستظهریم
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 1166«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
ما عاشق رند دلپذیریم
ما ساقی مست دلپذیریم
معشوق خودیم و عاشق خود
جز دامن عشق خود نگیریم
مستغنیم از وجود عالم
دایم باشیم ما نمیریم
زنده به حیات جاودانیم
تا ظن نبری که ناگزیریم
گر طالب حضرت خدائی
ما را بطلب که ناگزیریم
این طرفه که ما محب خویشیم
محبوب بسی جوان و پیریم
از دولت بندگی سید
بر جملهٔ عاشقان امیریم
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 1167«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
ما خراباتیان جان بازیم
محو سر خلوت رازیم
عالمی مست ذوق ما گردند
گر زمانی به خلق پردازیم
مطرب ما ز جان نوا یابد
ساز عشاق را چو بنوازیم
سرخوشیم و حریف خماریم
با لب جام باده دمسازیم
دلبر نازنین ما بر ماست
ما به آن نازنین همی نازیم
جان ما چون حجاب جانان است
از میان شاید ار براندازیم
بندهٔ ترک سرخوش خویشیم
سید عاشقان شیرازیم
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 1168«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
اجازت گر دهد دلبر به پای او سر اندازیم
سر اندازیم در پایش بپا انداز جانبازیم
خیال نقش روی او همیشه در نظر داریم
نمی بینیم جز رویش به غیر او نپردازیم
میان ما و او سریست غیر ما نمی داند
رقیبان غافلند از ما که چون محرم رازیم
اگر جانان بفرماید که جان و تن براندازیم
به جان او که این هر دو حجاب از رو بر اندازیم
نگار نازنین ما اگر نازی کند باری
نیازاریم ما ازجان به پیش ناز او نازیم
در آ در بحر ما با ما که ما موجیم و اودریا
به عینه ما یکی باشیم به اسم و رسم می نازیم
بیا ای سید مستان که ما رندان خوش باشیم
بیاور ساغر پر می که با وی نیک دمسازیم
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 1169«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
جان و دل ایثار جانان کرده ایم
عمر و سر در کار ایشان کرده ایم
جان فدا کردیم در میدان عشق
این کرم چون شیر مردان کرده ایم
جرعهٔ می را به عالم داده ایم
قیمت می نیک ارزان کرده ایم
جمع بنشستیم در گلزار عشق
سنبل زلفی پریشان کرده ایم
از برای گنج عشقش کنج دل
چون سرای خویش ویران کرده ایم
از سر ذوق این سخن را گفته ایم
ذوق در عالم فراوان کرده ایم
نعمت الله را به بزم آورده ایم
دعوتی از بهر مهمان کرده ای
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 1170«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
این عنایت بین که ما دربارهٔ جان کردهایم
جان سرمست خوشی ایثار جانان کرده ایم
بنده ایم و بنده فرمانیم و فرمان می بریم
هرچه ما کردیم در عالم به فرمان کردهایم
حضرتش سلطان و ما از جان غلام خدمتش
مخلصانه تخت دل تسلیم سلطان کرده ایم
درخرابات مغان بزم خوشی بنهاده ایم
خان و مان زاهدی را نیک ویران کرده ایم
جام دُرد درد دل چون صاف درمان خورده ایم
دردمندان را به دُرد درد درمان کرده ایم
خوش در میخانهٔ مستانه ای بگشوده ایم
نعمت الله را سبیل راه رندان کرده ایم
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 1171«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
جان فدای عشق جانان کرده ایم
این عنایت بین که با جان کرده ایم
تا نبیند چشم نامحرم رُخش
روی او از غیر پنهان کرده ایم
طعنها بر حال مخموران زدیم
آفرین بر جان مستان کرده ایم
دُردی دردش فراوان خورده ایم
درد دل را نیک درمان کرده ایم
گنج او در کنج ویران یافتیم
لاجرم گنجینه ویران کرده ایم
عقل هندو دردسر می داد و ما
خانه اش ترکانه تالان کرده ایم
تا مگر آن زلف او آید به دست
مجمع جمعی پریشان کرده ایم
مذهب رندان طریق عاشقی است
اختیار راه رندان کرده ایم
نعمت الله را به سید خوانده ایم
نسبت او را به جانان کرده ایم
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 1172«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
باز هوای تو هوس کرده ایم
از هوس غیر تو بس کرده ایم
تا هوس عشق تو کردیم ما
در هَوست ترک هوس کرده ایم
در هوس شکر لعل لبت
طوطی جان را چو مگس کرده ایم
منزل ما چون حرم کعبه شد
ترک هیاهوی جرس کرده ایم
صبح سعادت چو به ما رو نمود
پشت بر آشوب عسس کرده ایم
مرغ دل ما چو پریدن گرفت
ما به هوا ترک قفس کرده ایم
همدم سید چو توئی هر نفس
یاد مراعات نفس کرده ایم
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  
صفحه  صفحه 121 از 193:  « پیشین  1  ...  120  121  122  ...  192  193  پسین » 
شعر و ادبیات

Shah Nemat Allah Vali | کلیات شاه نعمت الله ولی


این تاپیک بسته شده. شما نمیتوانید چیزی در اینجا ارسال نمائید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA