انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 132 از 193:  « پیشین  1  ...  131  132  133  ...  192  193  پسین »

Shah Nemat Allah Vali | کلیات شاه نعمت الله ولی



 
»غزل شماره 1273«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
چه خوش ذوقیست ذوق باده نوشان
چه خوش کوئیست کوی می فروشان
چه خوش آهی است آه دردمندی
چه خوشوقتی است وقت کهنه پوشان
چه خوشحالی است حال بینوایان
چه خوش دردی است درد دُرد نوشان
شراب وحدت از جام محبت
به روی یار کردم دوش نوشان
حریف مجلس رندان عشقم
که باشد آب حیوان در سبوشان
چه خوش ساقی و خوش میخانه دارم
ز سر مستی همه خمهاش جوشان
چه خوش شعری است شعر نعمت الله
چه خوش قولی است گفتار خموشان
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 1274«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
قدمی نه به خلوت یاران
یار اگر بایدت بیا یاران
هر که ما چون فتاد در دریا
کی خورد غم ز قطرهٔ باران
کار ما عاشقی بود دائم
بود این کار کار بیکاران
ما و رندی و خدمت ساقی
زاهد و بندگی هشیاران
هر عزیزی که می خورد با ما
نبود خار پیش میخواران
وه که زلف بتم چه طرار است
می برد دل ز دست عیاران
بندهٔ سید خراباتم
لاجرم سرورم به سرداران
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 1275«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
جام گیتی نمای ما انسان
حافظ جامع خدا انسان
صورت اسم اعظمش دانم
محرم راز کبریا انسان
گنج و گنجینه و طلسم به هم
می نماید عیان تو را انسان
هر چه در کاینات می خوانند
بندگانند و پادشاه انسان
خانقاهیست شش جهت به مثل
صوفی صفهٔ صفا انسان
موج و بحر و حباب قطره و جو
همه باشند نزد ما انسان
این سرا خانهٔ خراب بود
گر نباشد در این سرا انسان
دُردی درد دل که درمانست
می کند نوش دایما انسان
نعمت الله را اگر یابی
خوش ندا کن بگو که یا انسان
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 1276«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
گاه تاریکست و گه روشن سرای این جهان
غم مخور چون اهل دنیا از برای این جهان
گر نوای آن جهان داری بیا خوشوقت باش
بینوا باشی اگرخواهی نوای این جهان
اعتمادی نیست بر یاران این دنیای دون
عاقبت بیگانه گردد آشنای این جهان
بگذر از حرص جهان راه خطا دیگر مرو
خود که می یابد صوابی ازخطای این جهان
دائماً خر بنده ای باشد که آمد شدکند
هر که باشد همچو خواجه در قفای این جهان
می دهد عمر عزیز خویش بر باد هوا
باد پیماید که افتد در هوای این جهان
محنت آباد سرابی خاکدان ناخوشی
بی خرد نامش کند دولتسرای این جهان
نعمت الله دنیی و عقبی نخواهد از خدا
آن جهان هرگز نمی خواهد چه جای این جهان
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 1277«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
جام می عشق تو نوشم به جان
دُردی دردت نفروشم به جان
از سر کویت نروم بعد از این
در ره عشق تو بکوشم به جان
نالهٔ دلسوز من از حالتی است
گوش کن ای یار خروشم به جان
جان جهانی و دلم برده ای
گوی مگو هیچ خموشم به جان
سید خود خوانیم ای جان من
بندهام و حلقه به گوشم به جان
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 1278«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
جام گیتی نما ز ما بستان
ساغر پر ز ما بیا بستان
دُردی درد دل دوا باشد
دردمندی خوشی دوا بستان
گر بلائی دهد خدا دریاب
بخشش حضرت خدا بستان
چون رسیدی در این سرابستان
هم مرادی از این سرا بستان
بر سر آب چشم ما بنشین
آبروئی ز چشم ما بستان
گر به بستان گذر کنی نفسی
همچو بلبل ز گل نوا بستان
نعمت الله مجو ز بیگانه
هر چه خواهی ز آشنا بستان
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 1279«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
مائیم و جام باده و جانان جاودان
از خویش آشنا شده بیگانه جاودان
بگذر ز عقل و عاشق دیوانه را بگیر
یارب که باد عاشق دیوانه جاودان
خوش جنتی است روضهٔ رندان می فروش
جام شراب و صحبت رندانه جاودان
جاوید دل مجاور درگاه دلبر است
ثابت قدم ستاده و مردانه جاودان
در بزم عشق عاشق و مستیم و باده نوش
بنشسته دل همی خوش و مستانه جاودان
بنموده ایم ظاهر و باطن به هم عیان
پیوند جان ماست به جانانه جاودان
دیدیم سیدی که جهان در پناه اوست
بر عرش دل نشسته و شاهانه جاودان
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 1280«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
وقت سرمستی است مخموری بمان
نیک نزدیکی مرو دوری بمان
آشنائی ترک بیگانه بگو
در وصالی هجر و مهجوری بمان
غرهٔ علم و عمل چندین مباش
بگذر از هستی و مغروری بمان
صحبت رندان غنیمت می شمر
قصهٔ رضوان مگو حوری بمان
نور چشم عالمی پیدا شده
روشنش می بین و مستوری بمان
غیرت ار داری ز غیرش در گذر
غیر او ناریست یا نوری بمان
از انا بگذر به حق می گو که حق
نعمت الله باش منصوری بمان
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 1281«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
گر خدا خواهی جدا از خود مدان
از خدا می دان خدا از خود مدان
گر همه عالم به درویشی دهی
لطف می فرما عطا از خود مدان
فاعل مختار در عالم یکی است
در حقیقت فعل ما از خود مدان
ما به او محتاج و او از ما غنی
تو فقیری این غنا از خود مدان
از فنا و از بقا بگذر خوشی
این فنا و این بقا از خود مدان
درد او بخشد دوا هم او دهد
عارفا درد و دوا از خود مدان
در همه حالی که باشی ای عزیز
نعمت الله را جدا از خود مدان
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 1282«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
از ما مکن کنار که مائیم در میان
ما را کنار گیر که آئیم در میان
نوری از آن کنار به ما رو نمود باز
روشن چو آفتاب نمائیم در میان
گر نه مراد اوست که گیریم در کنار
با این و آن همیشه چرائیم در میان
بسته کمر به خلوت میخانه می رویم
آنجا میان خویش گشائیم در میان
عشقست جان عاشق و دل زنده ایم ما
مائیم حی و عشق نمائیم در میان
عاشق کنار دارد و معشوق هم کنار
عشقیم و آمدیم که مائیم در میان
سید موحدیست که سلطان گدای اوست
اندیشه کج مبر که گدائیم در میان
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  
صفحه  صفحه 132 از 193:  « پیشین  1  ...  131  132  133  ...  192  193  پسین » 
شعر و ادبیات

Shah Nemat Allah Vali | کلیات شاه نعمت الله ولی


این تاپیک بسته شده. شما نمیتوانید چیزی در اینجا ارسال نمائید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA