انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 14 از 193:  « پیشین  1  ...  13  14  15  ...  192  193  پسین »

Shah Nemat Allah Vali | کلیات شاه نعمت الله ولی



 
»غزل شماره 93«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~


ساغر پر شراب را دریاب
آب نوش و حباب را دریاب
چیست نقش خیال جمله حجاب
بی حجابست حجاب را دریاب
آفتاب است و ماه خوانندش
ماه بین آفتاب را دریاب
همه عالم سراب او سر آب
سر آب و سراب را دریاب
دل صاحبدلان به دست آور
جمع ام الکتاب را دریاب
کار خیر است عشق و میخواری
کار خیر و ثواب را دریاب
در خرابات نعمت الله آی
رند مست و خراب را دریاب
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 94«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~


ای آب حباب آب دریاب
سرچشمهٔ این سراب دریاب
جامی و شراب و جسم و جانی
این جام پر از شراب دریاب
ساقی قدحی به دست ما ده
خیری بکن و ثواب دریاب
دلسوخته ایم ز آتش عشق
جانا جگر کباب دریاب
جامی ز حباب پر کن از آب
آبی بخور و حباب دریاب
مائیم حجاب ما در این بحر
آبست حجاب آب دریاب
دریاب حضور نعمت الله
این نعمت بی حساب دریاب
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 95«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~


در موج و حباب آب دریاب
آن آب در این حباب دریاب
در آینهٔ مه منور
نور رخ آفتاب دریاب
هر برگ گلی که رو نماید
در عارض او گلاب دریاب
با ساقی یاد می برآور
ساغر بسِتان شراب دریاب
بگذر ز حجاب خودپرستی
معشوقهٔ بی حجاب دریاب
نقشی که خیال غیر بندد
باشد اثری ز خواب دریاب
گنجیست وجود نعمت الله
آن گنج درین خراب دریاب
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 96«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~


در عین ما نظر کن جام پر آب دریاب
جام شراب بستان آب و حباب دریاب
هر ذره ای که بینی جام جهان نمائیست
در طلعت چو ماهش تو آفتاب دریاب
او بی حجاب با تو ، تو در حجاباز وی
خوش خوش حجاب بردار آن بی حجاب دریاب
چون بلبلان سرمست بگذر سوی گلستان
چون عارفان کامل از گل گلاب دریاب
با ما درآ به دریا ما را به عین ما جو
موج و حباب و قطره می بین و آب دریاب
در گوشهٔ خرابات رندی است لاابالی
با عاشقان نشسته مست و خراب دریاب
نور جمال سید بیدار اگر ندیدی
نقش خیال رویش باری به خواب دریاب
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 97«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~


وجود مطلق الحق اوست دریاب
مقید او و مطلق اوست دریاب
خیال باطلت دارد پریشان
ببین مجموع را حق اوست دریاب
توئی طالب توئی مطلوب ما فهم
بگو از جان که صدق اوست دریاب
دل و دلدار و جان ما همه اوست
محیط و موج و زورق اوست دریاب
از آن ما غرقهٔ دریای عشقیم
روان جان و مغز اوست دریاب
به حق تحقیق شد ما را حقیقت
که موجود محقق اوست دریاب
شراب ناب بی غش نوش کردیم
ز جامی کش مروق اوست دریاب
طلسم گنج عشق دوست مائیم
ولی فتاح و مطلق اوست دریاب
اگر سید اناالحق زد به حق زد
چو گویای اناالحق اوست دریاب
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 98«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~


آب ما می رود بجو دریاب
عین ما را بجو نکو دریاب
جام بستان و باده را می نوش
خم می می نگر سبو دریاب
وا مکن دیده را ز اهل نظر
او به او بین و او به او دریاب
سخن پشت و رو بسی گفتند
این سخن نیز پشت و رو دریاب
در سر زلف او پریشان شو
جمع می باش مو به مو دریاب
یک زمانی به چشم ما بنگر
آب این چشمه سو به سو دریاب
جام گیتی نما به دست آور
نعمت الله را نکو دریاب
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 99«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~


دل به ما ده بیا دلی دریاب
این چنین حل مشکلی دریاب
به خرابات رو خوشی بنشین
رند سرمست واصلی دریاب
این همه علم کرده ای تحصیل
زین همه علم حاصلی دریاب
گر به کرمان همی روی می رو
خدمت میر عاقلی دریاب
ور به بازار می روی ای دوست
آن دکاندار جاهلی دریاب
گرد بر گرد عارفان می گرد
این چنین یار قابلی دریاب
عاشقانه درآ درین مجلس
سید رند کاملی دریاب
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 100«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~


چون بر آمد از دل جام آفتاب
نزد ما هر دو یکی شد برف و آب
مجمع البحرین جامست و شراب
این شراب و جام آبست و حباب
جام می بردست می گردم به ذوق
در خرابات مغان مست و خراب
کس نبیند از هزاران زهد و علم
آنچه من دیدم ز یک جام شراب
لوح محفوظ است ما را در نظر
خود که دارد این چنین ام الکتاب
اصل گُل آب است و فرع آب گل
اصل و فرعش دوست دارم چون گلاب
چون نیم هشیار بگذر از سرم
چون ندارم عقل بگذار احتساب
غرق دریائی و تشنه ای عجب
بر سر آبی و پنداری سراب
باده می نوشم مدام از جام عشق
در حضور سید خود بی حساب
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 101«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~


چون برآمد از دل جام آفتاب
نزد ما هر دو یکی برف است و آب
اصل گُل آبست و فرع آب گل
اصل و فرعش دوستدارم چون گلاب
چشم ما روشن بود از نور او
در نظر دارم از آن رو آفتاب
چون حجاب او نمی دانم جز او
روز و شب می بینم او را بی حجاب
حرفی از اسرار جد ما بود
معنی مجموعهٔ ام الکتاب
چون نیم هشیار بگذر از سرم
چون ندارم عقل بگذار احتساب
نعمت الله در خراباتش طلب
همدم جام می و مست وخراب
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 102«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~


صورت و معنی ما آب و حباب
خود که دارد این چنین جام و شراب
ما ز دریائیم و دریا عین ماست
می نماید موج ما ، ما را حجاب
جز یکی در هر دو عالم هست نیست
ور تو گوئی هست می بینی به خواب
بسته روبندی ز نور روی خود
آفتابست او و لیکن با نقاب
جامی از می پر ز می بستان بنوش
تا ببینی خوش حباب پر ز آب
ساقی ار بخشد تو را خمخانه ای
شادی او نوش می کن بی حساب
در خرابات مغان دامنکشان
نعمت الله می رود مست و خراب
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  
صفحه  صفحه 14 از 193:  « پیشین  1  ...  13  14  15  ...  192  193  پسین » 
شعر و ادبیات

Shah Nemat Allah Vali | کلیات شاه نعمت الله ولی


این تاپیک بسته شده. شما نمیتوانید چیزی در اینجا ارسال نمائید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA