انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 142 از 193:  « پیشین  1  ...  141  142  143  ...  192  193  پسین »

Shah Nemat Allah Vali | کلیات شاه نعمت الله ولی



 
»غزل شماره 1373«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
ذوق سرمستان ز مخموران مجو
حال مستان پیش مخموران مگو
آینه بردار و خود را می نگر
تا ببینی جان و جانان روبرو
در ظهور است این دوئی او و ما
او به ما پیدا و ما قائم به او
هر که چشمش غیر نور او ندید
هر چه آید در نظر بیند نکو
می یکی و ساغر می صد هزار
گاه در خم است گاهی در سبو
آن یکی در هر یکی خوش می نگر
تا ببینی جان و جانان روبرو
نعمت الله راز مخموران مپرس
میر رندان را ز سرمستان بجو
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 1374«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
جز یکی نیست در جهان دو مگو
وحده لا اله الا هو
او یکی و مراتبش بسیار
به مراتب یکی نگویم دو
بحر ما موج زد به جوش آمد
آب حیوان روان شد از هر سو
هر که عالم به نور او نگرد
هرچه بیند همه بود نیکو
چشم مردم از او منور شد
چون توان دید ذره ای بی او
شعر سید به شوق خوش می خوان
قول مستانه خوشی می گو
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 1375«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
ما خیالیم در حقیقت او
جز یکی در وجود دیگر کو
عاشق و رند و مست و قلاشیم
برو ای عقل و هر چه خواهی گو
عقل با عشق آشنا نشود
همدم ترک کی شود هندو
با دو رو او یگانه کی باشد
باش با عاشقان او یک رو
یک سر مو ز ما نخواهی یافت
تا ز تو باقی است یک سر مو
می وحدت ز جام کثرت نوش
گنج معنی ز گنج صورت جو
طالب ذوق نعمت الله شو
که همه یافتند ذوق از او
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 1376«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
هرچه گوئی به عشق او می گو
حضرت او ز حضرتش می جو
گر به یک دم تو را دهد صد جام
نوش می کن روان دگر می پو
جامهٔ پاک اگر طلب داری
خرقهٔ خود به آب می می شو
جام گیتی نما به دست آور
تا ببینی به نور او آن رو
تو حبابی و غرقه در دریا
در پی آب می روی هر سو
نبود این ظهور او بی تا
خود نباشد وجود ما بی او
گیسوی سیدم نخواهی یافت
تا حجابت بود سر یک مو
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 1377«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
عارفانه بیا و خوش می گو
وحده لا اله الا هو
ذکر مستانه می کنم شب و روز
تو ز من بشنوی و من از او
همه عشق است و ما در او غرقیم
عین ما را به عین ما می جو
باش با عاشقان او یک روی
خوش بگو لا اله الا هو
در دو آئینه رو نمود یکی
آن یکی باشد و نماید دو
غیر او نیست در وجود ای دوست
ور تو گوئی که هست غیری کو
این چنین گفته های مستانه
بشنو از من که گفته ام نیکو
خرقهٔ پاک اگر هوس داری
جامهٔ خود تو از خودی می شو
نعمت الله یکی است در عالم
فارغ است از خیال عقل دو رو
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 1378«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
آینه بردار تا ببینی در او
جان و جانان خوش نشسته روبرو
جز یکی در جمله عالم هست نیست
این دوئی پیدا شده از ما و تو
آب چشم ما به هر سو شد روان
آبرو جوئی بیا از ما بجو
خم میخانه به یک دم درکشم
خود چه باشد پیش ما جام و سبو
تا میانش در کنار آورده ایم
مو نمی گنجد میان ما و او
در دو عالم جز یکی دیدیم نه
چشم احول آن یکی بیند به دو
نعمت الله مست و در کوی مغان
در پی ساقی روان شد سو به سو
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 1379«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
در محیط عشق او جز ما نبو
وصل و فصل و قرب و بعد آنجا نبو
عین دریائیم و دریا عین ما
غیر ما با ما درین دریا نبو
عارفی گردم زند از معرفت
نزد ما جز عارف اسما نبو
رند و سرمستیم در کوی مغان
زاهد رعنا حریف ما نبو
هر بلا کآمد از آن بالا به ما
آن بلا جز نعمت والا نبو
دیده ام آئینهٔ گیتی نما
غیر او در آینه پیدا نبو
نعمت الله چون سخن گوید از او
روح قدسی شاید ار گویا نبو
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 1380«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
حضور یار بی اغیار خوش بو
بهشت جاودان با یار خوش بو
دلارامی که با من در میان است
کناری با چنان دلدار خوش بو
گل با خار خوش باشد ولیکن
اگر باشد گل بی خوار خوش بو
خراباتست و ما مست و خرابیم
چنین بزم و چنان خمّار خوش بو
در این بتخانهٔ صورت به معنی
اگر یابی بت عیار خوش بو
به تیغ عشق او گر کشته گردی
فتاده بر سر بازار خوش بو
به شادی نعمت الله گر خوری می
شوی از عمر برخوردار ، خوش بو
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 1381«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
رند و جام شراب خوش خوش بو
وقت مست خراب خوش خوش بو
یار چون بی حجاب رو بنمود
شاهد بی حجاب خوش خوش بو
نور او آفتاب تابان است
دیدن آفتاب خوش خوش بو
چشمهٔ چشم ما پر از آب است
چشمهٔ پر ز آب خوش خوش بو
گر خیالش به خواب بتوان دید
هر که بیند به خواب خوش خوش بو
گل بگیر و گلاب از او بستان
زان که بوی گلاب خوش خوش بو
خوش بود شعر سید از سر ذوق
هر که گوید جواب خوش خوش بو
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 1382«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
آفتاب حسن او عالم منور ساخته
نقش عالم از مثال خود مصور ساخته
در میان دایره خوش خط موهومی کشید
صورت قوسین از آن معنی محور ساخته
جملهٔ اعیان عالم مظهر اسماء اوست
عین هر فردی به انعامی مقرر ساخته
یک الف بنوشت و هفت آیت از آن آمدپدید
هفت هیکل حافظ این هفت کشور ساخته
جود او مجموع موجودات را داده وجود
خاک را کرده نظر آن خاک را زر ساخته
خوش حبابی در محیط عشق او پیدا شده
قبه‌ای بر روی آب از عین ما بر ساخته
صورت و معنی عالم جمع کرده در یکی
و آن یکی در دو جهان سلطان و سرورساخته
در میان آب بنشستیم در دریای عشق
عین ما از آب روی داده خوشتر ساخته
گنج پنهان بود پیدا کرد‌ه‌ استبر بینوا
پادشاه از لطف خود با بینوا در ساخته
اسم اعظم نعمت‌اللّه را عطا کرده به من
بنده‌ای را سیدی در بحر و در بر ساخته
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  
صفحه  صفحه 142 از 193:  « پیشین  1  ...  141  142  143  ...  192  193  پسین » 
شعر و ادبیات

Shah Nemat Allah Vali | کلیات شاه نعمت الله ولی


این تاپیک بسته شده. شما نمیتوانید چیزی در اینجا ارسال نمائید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA