انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 149 از 193:  « پیشین  1  ...  148  149  150  ...  192  193  پسین »

Shah Nemat Allah Vali | کلیات شاه نعمت الله ولی



 
»غزل شماره 1443«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
برو ای عقل و پند مست مده
پند سرمست می پرست مده
جان مده گر هوای ما داری
دامن ذوق ما ز دست مده
ساقیا جام می بیار و بیا
به جز از می به دست مست مده
خاطر ما چو زلف خود مشکن
سر موئی به ما شکست مده
نعمت الله را به دست آور
لیکن او را به هر چه هست مده
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 1444«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
دامن عاشقان ز دست مده
جام می جز به رند مست مده
خاطر ما چو زلف خود مشکن
سر موئی به ما شکست مده
می به زاهد مده که حیف بود
جز به مستان می پرست مده
حالیا حال را غنیمت دان
وقت خود را به نیست و هست مده
نعمت الله را به دست آور
این چنین نعمتی ز دست مده
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 1445«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
بیا ای ساقی مستان و جام می به مستان ده
بیا آب حیاتت را به دست می پرستان ده
به میخواران مده می را که قدر می نمی دانند
چو خیری می کنی ساقی بیاور می به مستان ده
بیا ای صوفی صافی و دُرد درد دل درکش
چه می لرزی به جان آخر بیا جان را به جانان ده
اگر فرمان رسد از شه که سر در پای او انداز
تو پا انداز کن سر را به شکرانه روانجان ده
چه خوش گنجیست عشق او که در عالم نمی گنجد
چنین گنج ار کسی جوید نشانش کنج ویران ده
نشان رند سرمستی اگر یاری ز تو جوید
کرم فرما ز لطف خود نشان او به یاران ده
اگر جمعیتی خواهی در آ در مجمع سید
و گر دل می دهی باری بدان زلف پریشان ده
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 1446«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
می عشقش به شیر مردان ده
دُرد دردش به دردمندان ده
ساقیا دست ما و دامن تو
ساغر می به دست یاران ده
می به زاهد مده که باشد حیف
درد وی جام می به رندان ده
جرعه نوشان جام خود بگذار
جرعهٔ جام خود به ایشان ده
کربلا را به عاشقان بخشی
بخش من ز آن بلا فراوان ده
نوش کن جام می که نوشت باد
جرعه ای هم به باده نوشان ده
نعمت الله مده به می خواران
میر مستان به می پرستان ده
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  ویرایش شده توسط: paaaaaarmida   

 
»غزل شماره 1447«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
بیا ساقی و جام می به ما ده
به ما یک وجه از بهر خدا ده
دو صد جان قیمت یک ساغر توست
به درویشان خدا را بی بها ده
جهانی از تو می یابد نواها
نصیبی هم به مای بینوا ده
درون خلوت ار بارم ندادی
مرا بر آستان خویش جا ده
تو در جانی و جان در جستجویت
مده ما را غلط ما را رها ده
که داند قدر دُرد درد عشقت
بیا و دُرد دردت را مرا ده
تو سلطانی و سید بندهٔ تو
عطائی گر دهی باری مرا ده
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  ویرایش شده توسط: paaaaaarmida   

 
»غزل شماره 1448«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
ساقی قدحی شراب در ده
دل سوخته را کباب در ده
راضی نشوم به یک دو سه جام
لطفی کن و بی حجاب در ده
از پردهٔ غیب روی بنما
در خطهٔ جان خطاب در ده
ای عشق ندای پادشاهی
در ملک چو آفتاب در ده
در ده کس نیست جمله مستند
بانگی بده خراب در ده
ما گمشدگان کوی عشقیم
راهی بنما صواب در ده
در بیداری اگر صلائی
ما را ندهی خراب در ده
پنهان چه دهی شراب وحدت
رندانه و بی حجاب در ده
شادی روان نعمت الله
دهدار مرا شراب در ده
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 1449«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
چنین دیوان که ما داریم از دیوان دیوان به
چه جای دیو با دیوان که از ملک سلیمان به
دوای درد دل درد است اگر داری غنیمتدان
که دُرد درد عشق او به نزد ما ز درمان به
رهاکن کفر و هم کافر مسلمان باش مردانه
چوخواهی مرد ای درویش اگر میری مسلمان به
دل معمور آن باشد که خوش گنجی بود در وی
دگر گنجی در او نبود بسی زان کنج ویران به
چو دل با تو نمی ماند به دلبر گر دهی اولی
چو جای از تن بخواهد شد فدای روی جانان به
خراباتست و رندان مست و ساقی جام می بر دست
چنین بزمی ملوکانه ز خاقانی خاقان به
غلام سید ما شو که سلطان جهان گردی
به نزد حق غلام او بسی از شاه سلطان به
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 1450«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
دولتت را که هست پاینده
باد فرخنده سال آینده
سایهٔ دولت تو بر عالم
باد چون آفتاب تابنده
بر در حضرتت ملازم وار
جملهٔ خلق شاه تابنده
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 1451«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
گر به خانه روی و در بندی
به حقیقت بدان که دربندی
ملک شروان چه می‌کنی عارف
به طلب پادشاه دربندی
همدانی طلب همی کردم
یافتم آن عزیز الوندی
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 1452«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
درد می‌کش که تا دوا یابی
درد می‌نوش تا صفا یابی
ای که گوئی خدای می‌جویم
بگذر از خود که تا خدا یابی
گر نوایی ز عارفی جویی
بینوا شو که تا نوا یابی
گر گدائی کنی چو درویشان
هر چه خواهی ز پادشا یابی
بزم عشق است و عاشقان سر مست
به ازین مجلسی کجا یابی
از فنا خوش بقا توانی یافت
رو فنا شو که تا بقا یابی
نعمت‌اللّه را اگر جویی
به خرابات رو که تا یابی
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  
صفحه  صفحه 149 از 193:  « پیشین  1  ...  148  149  150  ...  192  193  پسین » 
شعر و ادبیات

Shah Nemat Allah Vali | کلیات شاه نعمت الله ولی


این تاپیک بسته شده. شما نمیتوانید چیزی در اینجا ارسال نمائید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA