انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 151 از 193:  « پیشین  1  ...  150  151  152  ...  192  193  پسین »

Shah Nemat Allah Vali | کلیات شاه نعمت الله ولی



 
»غزل شماره 1463«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
گفتم که نقش رویت گفتا در آب بینی
گفتم خیال وصلت گفتا به خواب بینی
گفتم لبت ببوسم گفتا بیار جامی
گفتم چه می کنی گفت تا در شراببینی
گفتم حجاب بردار تا بی حجاب بینم
گفتا توئی حجابم چون بی حجاب بینی
ای عقل اگر بیابی ذوقی که هست مارا
هر قطره ای درین بحر دُر خوشاب بینی
در بارگاه خسرو گر بگذری چو فرهاد
شوری ز عشق شیرین در شیخ و شاببینی
گر چشم تو ببیند نوری که دیده چشمم
هر ذره ای که بینی چون آفتاب بینی
از بحر نعمت الله گر جرعه ای بنوشی
دریا و ماسوی الله جمله سراب بینی
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 1464«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
عالمی صورتست و او معنی
صورتی بس خوش و نکو معنی
صورت ار صدهزار می بینی
جز یکی را دگر مگو معنی
زلف هر صورتی که می گوئیم
می شماریم مو به مو معنی
ما ز ما عین آب می جوئیم
آب را دیده سو به سو معنی
خوش حبابی برآب در دورست
جام صورت بود در او معنی
مرد صورت پرست می گوید
همه خود صورتست کو معنی
نعمت الله را اگر یابی
دامنش گیر از او بجو معنی
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 1465«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
شاه عالم گداست تا دانی
این گدا پادشاست تا دانی
هر خیالی که نقش می بندی
مظهر حسن ماست تا دانی
در محیطی که نیست پایانش
جان ما آشناست تا دانی
دل مجنون به عاشقی لیلی
مبتلای بلاست تا دانی
دُرد دردش بنوش خوش می باش
که تو را این دواست تا دانی
آفتابی و سایهٔ عالم
مر ترا در قفاست تا دانی
نعمت الله به خلق بنماید
هر چه لطف خداست تا دانی
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 1466«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
غیر حق باطلست تا دانی
عقل از این غافل است تا دانی
موج بحریم و عین ما آبست
عالمش ساحلست تا دانی
هر که عالم نشد به علم رسول
به خدا جاهلست تادانی
آنکه دانست این سخن به تمام
بندهٔ کاملست تا دانی
هر تجلی که بر دلت آید
از خدا نازل است تا دانی
هر که غیر از خداست ای درویش
همه بی حاصل است تا دانی
کشتهٔ عشق و زنده ام جاوید
سیدم قاتل است تا دانی
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 1467«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
همه تقدیر اوست تا دانی
همه زان رو نکوست تا دانی
جسم و جان را به همدگر می بین
بنگر آن مغز و پوست تا دانی
گفتهٔ عاشقان به جان بشنو
غیر این گفتگوست تا دانی
آب باشد یکی و ظرف بسی
گر چه مشک و سبوست تا دانی
با تو گر ماجرا همی دادم
غرضم شستشوست تا دانی
جام گیتی نماست در نظرم
جسم و جان روبروست تا دانی
نعت الله که نور دیدهٔ ماست
مظهر لطف اوست تا دانی
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 1468«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
هر چه هست آن یکی است تا دانی
جان جانان یکی است تا دانی
ساغر می یکیست نوشش کن
میر مستان یکی است تا دانی
موج و دریا اگرچه دو نامند
عین ایشان یکی است تا دانی
درخرابات عشق مستان را
کفر و ایمان یکی است تا دانی
روی خود را در آینه بنگر
دو مگو آن یکی است تا دانی
سخن ما یکیست دریابش
قول یاران یکی است تا دانی
نعمت الله در همه عالم
نزد رندان یکی است تا دانی
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 1469«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
در وجود او یکی است تا دانی
آن یکی بی شکی است تا دانی
جز یکی نیست پادشاه وجود
گر چه شکرلکی است تا دانی
هر سپاهی ز لشکر سلطان
شاه و خانی یکی است تا دانی
گر بیابی هزار موج حباب
عین ایشان یکی است تا دانی
عقل در بارگاه حضرت عشق
به مثل دلقکی است تا دانی
با محیطی که ما در آن غرقیم
هفت بحر اندکی است تا دانی
هر که داند که ما چه می گوئیم
یارکی زیرکی است تا دانی
نعمت الله که میرمستان است
ساقی نیککی است تا دانی
میر میران به نزد سید ما
میرک خُردکی است تا دانی
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 1470«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
همه عین همند تا دانی
همه جام جمند تا دانی
باده نوشان که همدم مایند
عاشق بی غمند تا دانی
هفت دریا به پیش دیدهٔ ما
به مثل شبنمند تا دانی
نازنینان و سرو بالایان
در چمن می چمند تا دانی
بندگان جناب سید ما
در حرم محرمند تا دانی
رند و ساقی یکی است دریابش
جام و می همدمند تا دانی
گرچه بسیار عاشقان باشند
همچو سید کم اَند تا دانی
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 1471«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
در هوای دنیای دون دنی
روز و شب جانی به غصه می کنی
بی خبر از یوسف مصری چرا
در خیال مژده پیراهنی
ریسمان حرص دنیائی مدام
گرد خود چون عنکبوتی می تنی
گر تموز خان میری عاقبت
موم گردی فی المثل گر آهنی
خوش نشینی بر سر تاج شهان
گر به خاک راه خود را افکنی
حی قیومی و فارغ از هلاک
در خرابات فنا گر ساکنی
هر که را بگذار و جام می بنوش
نعمت الله جو اگر یار منی
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 1472«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
ما آن تو ایم ، آن تو دانی
دل داده تو را و جان ، تو دانی
در عشق تو صادقیم جانا
صدق دل عاشقان تو دانی
دانی که تو چیست حال جانم
حال همهٔ جهان تو دانی
گر درد به ما دهی و گر صاف
تو حاکمی این و آن تو دانی
بی نام و نشان کوی عشقیم
دادیم تو را نشان تو دانی
از هر دو جهان کناره کردیم
سری است درین میان تو دانی
مستیم و حریف نعمت الله
میخانهٔ ما همان تو دانی
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  ویرایش شده توسط: paaaaaarmida   
صفحه  صفحه 151 از 193:  « پیشین  1  ...  150  151  152  ...  192  193  پسین » 
شعر و ادبیات

Shah Nemat Allah Vali | کلیات شاه نعمت الله ولی


این تاپیک بسته شده. شما نمیتوانید چیزی در اینجا ارسال نمائید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA