شعر و ادبیات

شعر و ادبیات

صفحه

صفحه 155 از 193: « پیشین 1 ... 154 155 156 ... 192 193 پسین »

Shah Nemat Allah Vali | کلیات شاه نعمت الله ولی

ارسالها: 8911

#1,541 Posted: 27 Jul 2012 20:14

»غزل شماره 1503«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
گر چه میری در این جهان میری
چون رسد وقت ناگهان میری
آب سر چشمهٔ حیات بنوش
تا نمانند این و آن میری
خوش کناری بگیر ازین عالم
پیش از آن دم که در میان میری
زندهٔ جاودان توانی بود
گر تو در پای عاشقان میری
هر که مُرد او دگر نخواهد مُرد
ور نمیری چو دیگران میری
زنده دل باش و جان به جانان ده
گرنخواهی که جاودان میری
نعمت الله به ذوق جان بسپرد
تو چنان رو که همچنان میری

این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)

ارسالها: 8911

#1,542 Posted: 27 Jul 2012 20:15

»غزل شماره 1504«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
مرید پیر خمارم که دارد این چنین پیری
غلام همت عشقم که دارد این چنین میری
به ملک دنیی و عقبی خریدم کنج میخانه
ازین سودا که من کردم جهانی یافت توفیری
اگر رند خراباتم که خم باده می نوشم
نه کم شد جرعه ای ز آن می نه من گشتم از او سیری
ز جام وحدت ساقی مدامم مست لایعقل
حریفان را چو خود سازم نخواهم کرد تقصیری
ز دست عشق عقل ما نخواهد برد جان دانم
کجا یابد خلاص آخر ضعیف از پنجهٔ شیری
بیا ای مطرب عشاق و ساز بینوا بنواز
که ما مستیم و تو ساقی ، مکن آخر تو تأخیری
طریق نعمت الله رو که یابی زود مقصودت
که غیر از راه او دیگر نیابد عاقبت پیری

این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)

ارسالها: 8911

#1,543 Posted: 27 Jul 2012 20:16

»غزل شماره 1505«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
ز سودای جهان بگذر اگر سودای ما داری
هوای خویشتن بگذر اگر ما را هوا داری
مرو دور ای عزیز من بیا نزدیک ما بنشین
چرا بیگانه می گردی نشان آشنا داری
خراباتست و ما سرمست و ساقی جاممی بر دست
از این مجلس گریزانی بگو عزم کجا داری
برو ای عقل سرگردان که من مستم تومخموری
ندارم راحتی از تو مرا زحمت چرا داری
فدا کن جان اگر خواهی که عمر جاودان یابی
فنا شو از وجود خود اگر عشق بقا داری
ز خلوتخانهٔ دیده خیال غیر بیرون کن
بگو ای نور چشم من به جای او که راداری
سبوی خود چو بشکستی به بحر ما چو پیوستی
بشو غواص این دریا که دُری پربها داری
ندیم بزم سید باش اگر فردوس میجوئی
حریف نعمت الله شو اگر نور خدا داری

این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)

ارسالها: 8911

#1,544 Posted: 27 Jul 2012 20:17

»غزل شماره 1506«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
جام ساقی پر مئی آری
همدم نائی و نئی آری
گر تو گوئی میَم مئی آری
ور تو گوئی نیَم نیی آری
این عجب بین که جامع همه شی
با همه شئی لاشئی آری
که به رند اقتدا کند صوفی
در پی پیر نیک پی آری
کشتهٔ او اگر شوی عبدی
همچو من سید حیی آری

این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)

ارسالها: 8911

#1,545 Posted: 27 Jul 2012 20:18

»غزل شماره 1507«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
عشق جانان اگر به جان داری
حاصل عمر جاودان داری
مهر پاک است و مهر آل عبا
خوش نشانیست گر نشان داری
آفتابیست نور او پیدا
نتوانی که آن نهان داری
عقل بگذار و عاشقانه بیا
میل اگر سوی عاشقان داری
گر نداری تو آن نداری هیچ
همه داری اگر تو آن داری
آن میان در کنار اگر خواهی
بنهی هر چه در میان داری
خوش حضوریست صحبت سید
بهتر از لذت جهان داری

این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)

ارسالها: 8911

#1,546 Posted: 27 Jul 2012 20:19

»غزل شماره 1508«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
یاریست یار یاران یاری چگونه یاری
یاری که می توان گفت داریم یار غاری
یاری اگر ز یاری باری رسید بر وی
ما را نبود هرگز از یار خویش باری
نقش خیال رویش بر دیده می نگاریم
در چشم ما نظر کن روشن ببین نگاری
جز عاشقی و رندی کار دگر نداریم
مستانه در خرابات مائیم و خواندگاری
در عین ما نظر کرد خلوتسرای خود دید
بر جای خویش بنشست بگرفته خوشکناری
می نوش ساغر می می بوس دست ساقی
باشد که بگذرانی رندانه روزگاری
جام جهان نمائی بستان ز نعمت الله
تا رو به تو نماید خورشید بی غباری

این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)

ارسالها: 8911

#1,547 Posted: 27 Jul 2012 20:20

»غزل شماره 1509«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
یار با ما نمی کنی یاری
جورها می کنی به سر باری
به غم ما اگر تو دلشادی
بعد از این کار ما و غمخواری
بر سر خاک هر شبی تا روز
منم و آب چشم بیداری
دل به آزار پرده باز آر
که نه اینست شرط دلداری
رحمتی کن دگر میازارم
تا کی آزاریم بدین زاری
دل و دین ، چشم و زلف تو بردند
این به عیاری آن به طراری
دل سید که برده ای جانا
زینهارش نکو نگه داری

این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)

ارسالها: 8911

#1,548 Posted: 27 Jul 2012 20:20

»غزل شماره 1510«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
تخم نیک و بدی که می کاری
هر چه کاری بدان که برداری
بار یاری اگر کنی ای یار
شاید ار تخم دوستی کاری
از بدی هیچ سود نتوان یافت
خود زیان نیست در نکوکاری
دل میازار و دل به دست آور
گوش کن این نصیحت از یاری
دل تو هیچکس نیازارد
گر دل هیچکس نیازاری
ما چنین مست و تو چنان مخمور
در چه اندیشه ای چه پنداری
نعمت الله برای دل بردن
سر برآورده است عیاری

این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)

ارسالها: 8911

#1,549 Posted: 27 Jul 2012 20:21

»غزل شماره 1511«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
سخن یار بشنو از یاری
تخم نیکی بکار اگر کاری
بد مکن ای عزیز نیک اندیش
تا نیابی جزای خود خواری
حضرت حق کجا بود راضی
که دل بنده اش بیازاری
دیگران بار تو کشند به دوش
گر کشی بار حضرت باری
گر ببینی جمال او باری
نقش عالم خیال پنداری
جام می را بگیر و خوش می نوش
گر هوائی به ذوق ما داری
سید و بنده را به هم بینی
نعمت الله اگر به دست آری

این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)

ارسالها: 8911

#1,550 Posted: 27 Jul 2012 20:22

»غزل شماره 1512«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
آمد به درت جان عزیز از سر یاری
محروم مگردان ز در خویش ز یاری
تنها نه منم سوختهٔ آتش عشقت
بسیار چو من عاشق دل سوخته داری
یک دم نرود عمر که بی یاد تو باشد
امید که ما را تو ز خاطر نگذاری
روزی به سر کوی تو جان را بسپارم
باشد که همان جا تو به خاکم بسپاری
گر جور کنی بر دل بیچارهٔ مسکین
ما را نبود چاره به جز ناله و زاری
ای دل به خرابات فنا خوش گذری کن
شاید که می جام بقا را به کف آری
می در قدح و ساقی ما سید سرمست
ای زاهد مخمور تو آخر به چه کاری

این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)

صفحه

صفحه 155 از 193: « پیشین 1 ... 154 155 156 ... 192 193 پسین »

شعر و ادبیات

شعر و ادبیات /

Shah Nemat Allah Vali | کلیات شاه نعمت الله ولی

این تاپیک بسته شده. شما نمیتوانید چیزی در اینجا ارسال نمائید.

DMCA/Report Abuse (گزارش) | News | Rules | How To | FAQ | Moderator List | Sexy Pictures Archive | Adult Forums | Advertise on Looti

Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites