انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 163 از 193:  « پیشین  1  ...  162  163  164  ...  192  193  پسین »

Shah Nemat Allah Vali | کلیات شاه نعمت الله ولی



 
»قطعه ی شماره 25«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
نزد ما عین نیست غیری کو
عقل گوید که عین و غیری هست
موج و بحر و حباب و دریا شد
قطرهٔ آب کو به ما پیوست

»قطعه ی شماره 26«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
عقل از چه به غایت مال است
جز معرفت صفاتیش نیست
ذاتش به کمال کی شناسد
او را چو وجوب ذاتیش نیست
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»قطعه ی شماره 27«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
به قدر حوصله‌ها جام می دهد ساقی
اگر چه بادهٔ خمخانه را نهایت نیست
بیا که مجلس عشق است و عاشقان سرمست
چنین مقام خوشی در همه ولایت نیست

»قطعه ی شماره 28«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
اندکی ذوق اگر کسی را هست
نزد یاران ما غریبی نیست
ذوق خم از پیاله نتوان یافت
گر چه او نیز بی‌نصیبی نیست
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»قطعه ی شماره 29«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
بلبل بوستان یارانم
من ازین بوستان نخواهم رفت
گر به صورت ز دیده‌ها بروم
از دل دوستان نخواهم رفت
جامهٔ خلقی افکنم اما
بر کنار از میان نخواهم رفت
آمد و شد به اعتبار بود
این چنین آن‌چنان نخواهم رفت
سید ملک نعمت‌اللهم
همچو این بندگان نخواهم رفت

»قطعه ی شماره30«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
بر در غیر می روی حیف است
به عدم می روی چه آری هیچ
ای که گوئی که سیم و زر دارم
چون بمیری بگو چه داری هیچ
عمر عاشق خوشست با معشوق
عمر بی او اگر گذاری هیچ
ای که گوئی که مانده ام صد سال
نفسی چند می شماری هیچ
این همه علم کرده ای حاصل
باز فرما که در چه کاری هیچ
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»قطعه ی شماره 31«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
بنه رو بر در میخانهٔ او
توجه خود به آنجا می توان کرد
مرا گوئی به جانان جان توان داد
نکو کاریست جانا می توان کرد
حباب از چشمهٔ آبی چه جوئی
شنا در آب دریا می توان کرد
دو عالم را فدای آن یکی کن
به لطف خویش یکتا می توان کرد
در آ در حلقهٔ رندان سرمست
که مستان را تماشا می توان کرد
نظر از چشم نابینا چه جوئی
نظر از چشم بینا می توان کرد
خراباتست و ما مست و خرابیم
حریفی جو چه با ما می توان کرد
طلسم گنج بر هم می توان زد
چنان اسرار پیدا می توان کرد
چو سید نعمت الله رند مستی
درین میخانه مأوا می توان کرد

»قطعه ی شماره 32«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
رفته بودم به سوی بحر محیط
که در آن بحر شنا باید کرد
بحر جوشید و روان گفت به من
سر خود در سر ما باید کرد
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»قطعه ی شماره 33«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
گر چهل صبح از سر اخلاص
مخلصی گرد عاشقان گردد
چشمهٔ حکمت ای برادر من
از دلش بر زبان روان گردد

»قطعه ی شماره 34«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
هر چه بینی نعمت الله بود
به از این خود حکایتی نبود
ذوق ما را چو غایتی نبود
بحر ما را نهایتی نبود
که شنیده ولی سرمستی
همچو او در ولایتی نبود
گفتهٔ عارفان به جان بشنو
به از این خود حکایتی نبود
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»قطعه ی شماره 35«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
هر که او حجتی چنان دارد
شک ندارم هم این هم آن دارد
خوش کناری گرفته از عالم
عشق او در میان جان دارد
ترک دنیا و آخرت بکند
هرکه میلی به عاشقان دارد

»قطعه ی شماره 36«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
موئی به میان ما نگنجد
سلطان چه بود گدا نگنجد
گوئی که بلای عشق آمد
خوش باش که آن بلا نگنجد
دُردی کش کوی می فروشم
درمان چه بود دوا نگنجد
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»قطعه ی شماره 37«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
توبه از توبه می کنم ای دوست
توبهٔ خوب ما همین باشد
هرکه او توبه می کند چون ما
شک ندارم که نازنین باشد
این چنین آیتی که می شنوی
از خداوندش آفرین باشد
بازگشته ز او به حضرت او
تائب قابل گزین باشد
توبه ازتوبه می کند سید
توبهٔ عاشقان چنین باشد

»قطعه ی شماره 38«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
راستی کن که مرد کج رفتار
در ره او به منزلی نرسد
باش خاکی ولی چنانکه ز تو
گرد بر دامن دلی نرسد
نرسد در مقام اهل کمال
سالکی کو به کاهلی نرسد
دیدهٔ او جمال او بیند
رؤیت او به احولی نرسد
هر که بر مسند عدم بنشست
جاه او را تنزلی نرسد
هر که چون ما فتاد در دریا
ابداً او به ساحلی نرسد
کی چو سید قبول او گردد
بنده ای کو به مقبلی نرسد
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»قطعه ی شماره 39«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
شاه عالم پناه دانی کیست
آنکه سلطان انس و جان باشد
هر که گوید دعای دولت او
راحت و روح او از آن باشد
خرم آنکس که از سر اخلاص
بندهٔ حضرتی چنان باشد

»قطعه ی شماره 40«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
آب ماهان که خاک بر سر او
همچو آب زلال کی باشد
در دو عالم به جز یکی نبود
حضرتش را مثال کی باشد
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»قطعه ی شماره 41«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
شیخ الاسلام احمد جامی
که دم مرده از دمش حی شد
می اوشد عسل چنین گویند
منکر او مشو مگو کی شد
باز رندی دگر به یک جذبه
خم او پاک خالی از می شد
نه میش ماندنی عسل در خم
شکرش رفت و خالی از می شد
گرچه تبدیل خلق خوش باشد
لیک آن خوشتر است لاشی شد
نعمت الله که میرمستان است
فانی از خویش و باقی از وی شد

»قطعه ی شماره 42«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
هر کمالی که هست در عالم
از خلیفه بجو که می داند
جامع جملهٔ علوم بود
شرح اسما تمام می خواند
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»قطعه ی شماره 43«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
روی غیری ندیده دیدهٔ ما
غیر چون نیست دیده چون بیند
لیس فی الدار غیره دیار
چشم ما نور او به او بیند

»قطعه ی شماره 44«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
روی غیری ندیده دیدهٔ ما
غیر چون نیست دیده چون بیند
لیس فی الدار غیره دیار
چشم ما نور او به او بیند
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  
صفحه  صفحه 163 از 193:  « پیشین  1  ...  162  163  164  ...  192  193  پسین » 
شعر و ادبیات

Shah Nemat Allah Vali | کلیات شاه نعمت الله ولی


این تاپیک بسته شده. شما نمیتوانید چیزی در اینجا ارسال نمائید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA