انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 164 از 193:  « پیشین  1  ...  163  164  165  ...  192  193  پسین »

Shah Nemat Allah Vali | کلیات شاه نعمت الله ولی



 
»قطعه ی شماره 45«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
من طالب او چگونه باشم
گر حضرت او مرا بجوید
از ذوق سخن کجا توان گفت
گر او با ما سخن بگوید

»قطعه ی شماره 46«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
مگر منعم بگوید شکر نعمت
و گر نه مفلس مسکین چه گوید
دعای دولتش گوئی و بنده
به جز از یارب و آمین چه گوید
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»قطعه ی شماره 47«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
نسب بی حسب چنان نبود
به حسب خود نسب به کار آید
نسب عالیش بود به کمال
به حسب گر نسب بیاراید

»قطعه ی شماره 48«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
ای که پرسی ز حال میر تمور
با تو گویم که حال او چون است
گر چه چپ بود راست ره می رفت
راستی رفتنش به قانون است
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»قطعه ی شماره 49«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
طرهٔ شب را مطرّا کرده اند
نور روی روز پیدا کرده اند
خوش در میخانه را بگشاده اند
ساغری پر می به رندان داده اند
در نظر نقش خیالی بسته اند
با خیال خویش خوش پیوسته اند

»قطعه ی شماره 50«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
پیش ازین گر مرا حجابی بود
شکر گویم که آن حجاب نماند
بود گنجی درین خرابهٔ تن
گنج باقیست گر خراب نماند
آفتابی ز چشم پنهان شد
تا نگوئی که آفتاب نماند
میکده باقی است و خم پر می
جام بشکست نه شراب نماند
بی حسابم نواخت لطف خدا
هیچ باقی درین حساب نماند
نعمت الله به خواب رفت دمی
باز بیدار شد چه خواب نماند
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»قطعه ی شماره 51«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
جملهٔ ذرات اکوان سر به سر
ز آفتاب حسن او تابنده اند
روح اعظم سایهٔ آن حضرت است
عالمی در سایه اش دل زنده اند

»قطعه ی شماره 52«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
جام بی می کی دهد ذوق ای پسر
تا نگردد جام با می متحد
ساقی ار بخشد تو را خمخانه ای
نوش می فرما و می گو رب زد
گرم باش و آتشی خوش برفروز
تا نگردی هم چو آب منجمد
لیس فی الدارین غیری یا حبیب
لیس مثلی کیف ضدی این و ند
نعمت الله در همه عالم یکیست
لاتجد مثلی و مثلی لاتجد
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»قطعه ی شماره 53«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
شهرتی یافته است می گویند
نعمت الله را خدا بخشید
ما از او غیر او نمی جستیم
آشنا دید و خویش را بخشید
دُردی درد دل بسی خوردیم
لاجرم این چنین دوا بخشید
ما چو فانی شدیم در ره عشق
جاودان منصب بقا بخشید
می میخانه را به ما پیمود
خوش نوائی به بینوا بخشید
سیدم چون شفیع خود کردم
نعمت الله را به ما بخشید

»قطعه ی شماره 54«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
آفتابی تو و ما سایهٔ تو
احولست آنکه یکی را به دو دید
روی او نور هم از روی تو یافت
چشم تو سرمه به چشم تو کشید
این چنین خوش سخن مستانه
در خرابات که گفت و که شنید
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»قطعه ی شماره 55«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
کار عالم به پختگی باشد
شیخ ما بین که خام می‌گردد
جل سیاهی که دل سیاه کند
گرد عبدالسلام می‌گردد

»قطعه ی شماره 56«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
این هیولا عجوزه‌ای عجب است
چادری بر سر است و می‌گردد
هر زمان صورت دگر گیرد
شده صورت پرست و می‌گردد
دم به دم شوهری کند وانگه
در پی دیگر است و می‌گردد
اعتمادی بر او نباید کرد
زانکه شخصی غر است و می‌گردد
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»قطعه ی شماره 57«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
پیوسته شکسته باش چون ما
کو کار شکستگان برآرد
مائیم و دلی شکسته چون یار
پیوسته شکسته دوست دارد

»قطعه ی شماره 58«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
هر چه می‌خواست آنچنان گردید
هر چه می‌خواهد آنچنان گردد
سلطنت بین که حضرت سلطان
مونس جان عاشقان گردد
علم ذوقی خوشی بیفزاید
آن معانی اگر بیان گردد
هر که دکان خویش کرد خراب
فارغ از سود و از زیان گردد
این عجائب نگر که از همه او
بر کنار است و بر میان گردد
با همه در لباس تا که چنین
محرم راز این و آن گردد
بنده‌ای را به لطف بنوازد
از کرم سید زمان گردد
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»قطعه ی شماره 59«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
هر که با رند مست بنشیند
لاجرم رند مست برخیزد
دیگران از شکست بنشینند
زلف او از شکست بر خیزد
هر که با بنگیان نشیند او
بنگی زشت کست برخیزد
جام می را بگیر و خوش می نوش
گر تو را آن ز دست برخیزد

»قطعه ی شماره 60«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
حق تعالی وجود انسانی
به کمال و جمال خود پرورد
از چنان نطفه‌ای که می دانی
این چنین یوسفی پدید آورد
از همه برگزید انسان را
این عنایت ببین که با ما کرد
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»قطعه ی شماره 61«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
جان جاهل به مرغکی ماند
که گرفتار در قفس باشد
حاصل عمر آنچنان مرغی
شک ندارم که یک نفس باشد
روشن از آفتاب خواهد بود
هر که چون ماه مقتبس باشد
این چنین روح پاک قدسی من
حیف باشد که در قفس باشد

»قطعه ی شماره 62«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
هر که او نقص دیگری گوید
شک ندارم که نقص او باشد
نقص مردم مگو که نیکو نیست
نقص آدم کجا نکو باشد
گر سراپای او فرو باشی
لطف او بر سرت فرو باشد
ور محب لقای او باشی
او محب لقای تو باشد
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»قطعه ی شماره 63«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
ساقی باید که می ببخشد
رندی باید که می بنوشد
تشریف شریف می دهد شاه
عبدی باید که آن بپوشد

»قطعه ی شماره 64«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
بلبل گلستان معشوقم
من ازین گلستان نخواهم شد
گر به ظاهر نهان شوم ز نظر
از دل دوستان نخواهم شد
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  
صفحه  صفحه 164 از 193:  « پیشین  1  ...  163  164  165  ...  192  193  پسین » 
شعر و ادبیات

Shah Nemat Allah Vali | کلیات شاه نعمت الله ولی


این تاپیک بسته شده. شما نمیتوانید چیزی در اینجا ارسال نمائید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA