انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 166 از 193:  « پیشین  1  ...  165  166  167  ...  192  193  پسین »

Shah Nemat Allah Vali | کلیات شاه نعمت الله ولی



 
»قطعه ی شماره 85«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
از صد هزار سالک فردی رسد به آنجا
فردی رسد به آنجا از صد هزار سالک
با ذات حضرت او غیری چه کار دارد
اعیان و جمله اسما در ذات اوست هالک

»قطعه ی شماره 86«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
هر کجا محدثی بود بی ‌شک
افتقارش بود به محدث خویش
یک وجود است مظهر عالم
مظهرش صد هزار باشد بیش
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»قطعه ی شماره 87«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
علماء رسوم می بینم
همه را علم هست و نیست عمل
روز و شب عمر خویش صرف کنند
در پی قال و قیل و بحث و جدل
همه تجهیل هم کنند تمام
بله تکفیر یکدگر به مثل
عامیان عالمان چنان بینند
لاجرم کار دین بود به خلل
عمل و علم جمع کن با هم
که چنین گفته اند اهل دل
ترک این لقمهٔ حرام بگو
تا نیابی ملال را بی دل
نعمت الله را به دست آور
تا شوی پاک از جمیع علل

»قطعه ی شماره 88«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
سوی اللّه چیست ای صوفی صافی
نتوان یافت بی‌ وجود کمال
هست عالم همه خیال وجود
وز تجلی اوست بود خیال
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»قطعه ی شماره 89«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
موج و بحر و حباب قطره تمام
همه در عین ماست مستهلک
ما فقیریم و هم غنی ز همه
همچو ما خود کجاست مستهلک
در محیطی که نیست پایانش
سد هر دو سراست مستهلک

»قطعه ی شماره 90«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
چون کمال همه بود به وجود
نتوان یافت بی وجود کمال
هست عالم همه خیال وجود
وز تجلی اوست بود خیال
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»قطعه ی شماره 91«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
کیمیای ولایتی دارم
مس جسم بشر چو زر سازم
قلعی و زاج با نشادر و ملح
گاه شمسی و گه قمر سازم
دُرفشانی کنم به گاه سخن
عقد زیبق از آن گهر سازم
نزد من خاک و زر یکی باشد
زان که من خاک را چو زر سازم
هرچه سازم به عشق سید خوش
همچو زر خوب سازم ار سازم

»قطعه ی شماره 92«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
شاها کرمی بکن مکن جنگ
زنهار مکن به جنگ آهنگ
گر جنگ کنی ملازمانت
اشکسته شوند جنگ و دلتنگ
بشنو سخنی ز نعمت الله
صلحی کن و بازگرد از جنگ
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»قطعه ی شماره 93«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
هر کجا شهریست اقطاع من است
گه به ایران گه به شروان می روم
صد هزاران ترک دارم در ضمیر
هر کجا خواهم چو سلطان می روم

»قطعه ی شماره 94«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
پرسند ز من چه کیش داری
ای بی خبران چه کیش دارم
از شافعی و ابوحنیفه
آئینهٔ خویش پیش دارم
ایشان همه بر طریق جدند
من مذهب جد خویش دارم
در علم نبوت و ولایت
از جمله کمال بیش دارم
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»قطعه ی شماره 95«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
شنیدم ساقی سرمست می گفت
یکی را جام بخشم دیگری خم
اگر جام می آری پر بری می
وگر انبان بیاری پر ز گندم
بگفتم این تفاوت از چه افتاد
بگفتا این ز استعداد مردم
صراط مستقیم است اینکه گفتم
طریق نعمت الله را مکن گم

»قطعه ی شماره 96«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
در خرابات رند و سرمستم
عاشقانه مدام می یابم
خم می گیر و بر سر من ریز
کیسهٔ زر بریز در پایم
از خدا خوش فراغتی خواهم
تا زمانی از او بیاسایم
غیر او در نظر نمی آید
چون به نور خدای بنمایم
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»قطعه ی شماره 97«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
به درد دل گرفتارم به من ده دُردی دردش
که دارم اعتقاد آن ، کز این درمان همی یابم
اگر چون نی همی نالم منه انگشت بر حرفم
وسیله ناله می‌سازم که تا مقصود دریابم

»قطعه ی شماره 98«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
پیدا شده در عالم آن نور جمال او
آن نور جمال او پیدا شده در عالم
پیدا شده در آدم ذات و صفتش با هم
ذات و صفتش با هم پیدا شده در آدم
یک جرعه ز جام جم خوشتر بود از صد جان
خوشتر بود از صد جان یک جرعه ز جامجم
از هر دو جهان بی غم مائیم به عشق او
مائیم به عشق او از هر دو جهان بیغم
ما را نبود ماتم گر دل برد و ور جان
گر دل برود ور جان ما را نبود ماتم
با جام میم همدم در گوشهٔ میخانه
در گوشهٔ میخانه با جام میم همدم
بگذر تو ز پیش و کم فانی شو و باقی شو
فانی شو و باقی شو بگذر تو ز پیش و کم
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»قطعه ی شماره 99«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
نعمت‌اللّهم وز آل رسول
حد کس نیست دانش حدم
نسبت شعر و شاعری بر من
همچو ابجد بود بر جدم
می خورم جام می ز کد یمین
خوش حلال است حاصل کدم
همچو بحر محیط در جوشم
گاه در جزر و گاه در مدم
شاکر شکر نعمت اللّهم
تانفس باقی است در شدّم

»قطعه ی شماره 100«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
تا اعتباری کرده‌ام این سایه و آن آفتاب
از اعتبار خویشتن بودم یکی و دو شدم
چون در حقیقت ذات من هرگز نمی‌گردد ز جا
چون نامدم از هیچ جا آخر نگویی چو شدم
ما را اگر داری نظر در موج و در دریا نگر
چون او من است و من ویم هرگز نگویم او شدم
در شش جهت گشتم بسی در آرزوی روی او
تا یک جهت گردیده ام آسوده از شش سو شدم
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»قطعه ی شماره 101«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
تن خرقه و سر کلاه و پایت نعلین
نعلین ز پا برون کن و خرقه ز تن
بگشا گره زلف و موله می باش
آخر چه کنی کله کله را بفکن

»قطعه ی شماره 102«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
خطی کو را نه حسن است و نه ترتیب
نه در اعراب او فتح است و نه ضم
همه تفصیل او اجمال تحقیق
همه توحید او تحقیق اعظم
کسی بر‌خواند این خط معما
که در عالم نه خود بیند نه عالم
نه آغارش شود مانع نه انجام
نه ابلیسش حجاب آید نه آدم
نه از کفرش بود اندیشه نه از دین
نه اندیشه ز فردوس و جهنم
برای آفرینش باشدش سیر
نه نامحرم بود با او نه محرم
مبرّا باشد از هر بود و نابود
مجرد باشد از هر کم
چو سید را مسلم نیست این درد
ندانم تا که را باشد مسلم
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»قطعه ی شماره 103«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
در مرتبه ای جسمست در مرتبه ای روحست
در مرتبه ای جان است در مرتبه ای جانان
در مرتبه ای جام است در مرتبه ای باده
در مرتبه ای ساقی در مرتبه ای رندان
در مرتبه ای شاه است در مرتبه ای درویش
در مرتبه ای بنده در مرتبه ای سلطان
در مرتبه ای فرعون در مرتبه ای موسی
در مرتبه ای کفر است در مرتبه ای ایمان
در مرتبه ای مخمور در مرتبه ای سرمست
در مرتبه ای غمگین در مرتبه ای شادان
در مرتبه ای تورات در مرتبه ای انجیل
در مرتبه ای صحف است در مرتبه ای فرقان
در مرتبه ای یوسف در مرتبه ای یعقوب
در مرتبه ای مصر است در مرتبه ای کنعان
در مرتبه ای آبست در مرتبه ای کوزه
در مرتبه ای قطره در مرتبه ای عمان
در مرتبه ای عقل است در مرتبه ای نفس است
در مرتبه ای انسان در مرتبه ای حیوان
در مرتبه ای دوزخ در مرتبه ای جنت
در مرتبه ای زندان در مرتبه ای بستان
در مرتبه ای طاها در مرتبه ای یاسین
در مرتبه ای حامیم در مرتبه ای سبحان
در مرتبه ای دریا در مرتبه ای چشمه
در مرتبه ای جوی است در مرتبه ای باران
این مرتبه ها با تو از ذوق بیان کردم
گر ذوق همی خواهی این گفته ما برخوان
هم جسمی و هم جانی هم آیت و هم آنی
هم سید و هم بنده با خلق نکو می دان

»قطعه ی شماره 104«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
بر لب دریا چه می گردی نشین
همچو ما با ما در این دریا نشین
مجلس عشق است و ما مست خراب
سر قدم ساز و بیا از پا نشین
در خرابات مغان افتاده‌ایم
عشق اگر داری بیا با ما نشین
گرد هر در می روی دیگر مرو
بر در یکتای بی‌همتا نشین
خیز و بنشین زیردست عارفان
آنگهی بر منصب بالا نشین
دیدهٔ روشن اگر خواهی چو نور
در نظر با مردم بینا نشین
خیمه از خانه به صحرا می‌زنیم
وقت نوروز است و ما صحرانشین
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  
صفحه  صفحه 166 از 193:  « پیشین  1  ...  165  166  167  ...  192  193  پسین » 
شعر و ادبیات

Shah Nemat Allah Vali | کلیات شاه نعمت الله ولی


این تاپیک بسته شده. شما نمیتوانید چیزی در اینجا ارسال نمائید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA