صفحه 178 از 193: « پیشین 1 ... 177 178 179 ... 192 193 پسین »

Shah Nemat Allah Vali | کلیات شاه نعمت الله ولی

paaaaaarmida

کاربر

ارسالها: 8911

#1,771 Posted: 8 Aug 2012 10:12

☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮
او بر دل تو همه دری بگشاده است
در گوشهٔ دل گنج خوشی بنهاده است
در بندگیش ز عالم آزاد شدیم
مقبول غلامی که چنین آزاد است
☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮
یاری که دلش ز حال ما باخبر است
او را با ما همیشه حالی دگر است
ماتشنه لبیم بر لب بحر محیط
وین طرفه لب بحر ز ما تشنه تر است
☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮
مخموری و میکده نجوئی حیف است
با ما سخن از ذوق نگوئی حیف است
میخانهٔ عاشقان سبیل است به ما
تو در طلب جام و سبوئی حیفست
☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮
مردود بود کسی که مردود وی است
مقتول بود کسی که مردود وی است
بی جود وجود او وجودی نبود
هر بود که هست بودی از بود وی است
☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮
دل همچو کبوتر است و شاهد باز است
تا ظن نبری که شیخ شاهد باز است
بر شاهد اگر ز روی معنی نگری
بر تو در حق ز روی شاهد باز است

این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)

paaaaaarmida

کاربر

ارسالها: 8911

#1,772 Posted: 8 Aug 2012 10:14

☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮
واصل به خودم عین وصالم اینست
بر حال خودم همیشه حالم این است
در آینهٔ ذات مثالی دارم
تمثال مثال بی مثالم این است
☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮
گنجینه و گنج پادشاهی دل تو است
وان مظهر الطاف الهی دل تو است
مجموعهٔ مجموع کمالات وجود
از دل بطلب که هر چه خواهی دل تو است
☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮
آئینهٔ حضرت الهی دل تو است
گنجینه و گنج پادشاهی دل تو است
دل بحر محیط است و در او دُر یتیم
در صدفی چنین که خواهی دل توست
☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮
در دیدهٔ ما هر دو جهان آینه است
جانان چو نماینده و جان آینه است
عینیست که باطنا نماینده بود
هر چند که ظاهرا نهان آینه است
☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮
رب الارباب رب این مربوب است
وز حضرت احباب همه محبوب است
در صورت و معنیش نظر کن به تمام
تا دریابی که طالب و مطلوبست

این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)

paaaaaarmida

کاربر

ارسالها: 8911

#1,773 Posted: 9 Aug 2012 11:48

☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮
ذات و صفت و فعل همه آن وی است
بود همهٔ خلق به فرمان وی است
جمعیت عالم و پریشانی او
در مرتبهٔ جمع و پریشان وی است
☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮
در گلشن ما ناله بلبل چه خوشست
نوشیدن مل به موسم گل چه خوشست
گوئی چه خوشست طاعت از بهر خدا
می نوش ببین که خوردن مل چه خوشست
☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮
عالم بر رندان به مثل جام می است
ساقی و حریف و جام می جمله وی است
دریا و حباب و موج آبست بر ما
خود جام حباب خالی از آب کی است
☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮
در باغ خلافت نبی چار به است
وان چار به لطف او دُرر بار به است
آن به که در اولست از آن چار به است
وان به که در آخر است از آن چار به است
☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮
نقشی به خیال بسته کاین علم منست
وان لذت او در این زبان و دهن است
عقل ار چه بسی رفت در این راه ولی
یوسف نشناخت عارف پیر من است

این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)

paaaaaarmida

کاربر

ارسالها: 8911

#1,774 Posted: 9 Aug 2012 11:51

☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮
گم کردن و یافتن همه گردن تست
گر باطل و گر حق همه پروردن تست
گوئی صنم گم شده را یافته ام
این یافتن تو عین گم کردن تست
☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮
ذاتی که به نزد ما نه فرد است و نهجفت
دُریست که اندرین سخن نتوان سفت
چه جای من و تو که شناسیم او را
معلوم خود و عالم خود نتوان گفت
☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮
گر یار غنا دهد غنا دوست تر است
ور فقر دهد فقر مرا دوست تر است
گر منع عطا کند من آن می خواهم
ور زانکه عطا دهد مرا دوست تر است
☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮
این علم بدیع ما بیانی دگر است
وین جوهر علم ما ز کانی دگر است
ذوقی ندهد حکایت مخموران
سرمستان را ذوق و بیانی دگر است
☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮
دریاب و بیا که نازکانه سخنی است
دانستن این سخن برای چو منی است
در صورت و معنیش نظر کن به تمام
تا دریابی که یوسف و پیرهنی است

این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)

paaaaaarmida

کاربر

ارسالها: 8911

#1,775 Posted: 9 Aug 2012 11:54

☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮
بی درد طریق حیدری نتوان یافت
بی کفر ره قلندری نتوان یافت
بی رنج فنا گنج بقا نتوان دید
در حضرت ما به سر ، سری نتوان یافت
☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮
خوش آینه ایست مظهر و ذات و صفات
در وی غیری کجا نماید هیهات
هر ساغر می که ساقیم می بخشد
جامیست جهان نما پر از آب حیات
☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮
عشق آمد و عقل رخت بربست و برفت
آن عهد که بسته بود بشکست و برفت
چون دید که پادشه درآمد سرمست
بیچاره غلام زود برجست و برفت
☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮
در آینه ای گر چه نماید غیرت
غیر تو ز آینه زداید غیرت
در خانهٔ دل که خلوت حضرت تست
غیرت نگذارد که درآید غیرت
☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮
ناخورده شراب ذوق آن نتوان یافت
آن ذوق معانی ز بیان نتوان یافت
این لذت عاشقی که ما یافته ایم
از سفره و لوت عاقلان نتوان یافت

این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)

paaaaaarmida

کاربر

ارسالها: 8911

#1,776 Posted: 9 Aug 2012 11:57

☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮
دریای محیط جرعهٔ ساغر ماست
عالم به تمام گوشهٔ کشور ماست
ما از سر زلف خویش سودا زده‌ایم
خوش سودایی که دائماً در سر ماست
☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮
میخانهٔ عشق او سرای دل ماست
وان دُردی درد دل دوای دل ماست
عالم به تمام جمله اسمای اله
پیدا شده است از برای دل ماست
☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮
تا بر سر ما سایهٔ شاهنشه ماست
کونین غلام و چاکر درگه ماست
گلزار بهشت و حور خاک ره ماست
زیرا که برون کون منزلگه ماست
☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮
صحبت با غیر اگر چه از بهر خداست
چون غیر بود در آن میان عین خطاست
بگذر تو ز غیر و باش همصحبت او
ور صحبت غیر بایدت عین خطاست
☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮
از عالم کفر تا به دین یک نفس است
وز منزل شک تا به یقین یک نفساست
این یک نفس عزیز را خوار مدار
کاین حاصل عمر ما همین یک نفس است

این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)

paaaaaarmida

کاربر

ارسالها: 8911

#1,777 Posted: 11 Aug 2012 07:53

☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮
واصل به خودم عین وصالم این است
بر حال خودم همیشه حالم این است
در آینهٔ ذات مثالی دارم
تمثال جمال بی مثالم این است
☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮
عشق است که جان عاشقان زنده از اوست
نوری است که آفتاب تابنده از اوست
هر چیز که در غیب و شهادت یابی
موجود بود ز عشق و پاینده از اوست
☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮
آن عین که عین جملهٔ اعیان است
عینی است که آن حقیقت انسان است
در آینهٔ دیدهٔ ما بتوان دید
اما چه کنم ز چشم تو پنهان است
☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮
ای دل به طریق عاشقی راه یکی است
در کشور عشق بنده و شاه یکی است
تا ترک دو رنگی نکنی در ره عشق
واقف نشوی که نعمت‌اللّه یکی است
☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮
دیدم رندی که سید رندان است
از هر دو جهان گذشته و رند آن است
او گنج بقاست گر چه در کنج فناست
پیداست به ما وز دو جهان پنهان است

این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)

ویرایش شده توسط: paaaaaarmida

paaaaaarmida

کاربر

ارسالها: 8911

#1,778 Posted: 11 Aug 2012 07:57

☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮
رندی که ز هر دو کون یکتا گردد
در کتم عدم واله و شیدا گردد
سر در قدم ساقی سرمست نهد
بی زحمت پا به گرد مأوا گردد
☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮
یاری که چو ما غرقهٔ دریا گردد
از ما باشد به سوی مأوا گردد
مستانه به گرد نقطه ‌ای چون پرگار
در دور درآید او و با ما گردد
☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮
در مذهب ما محب و محبوب یکی است
رغبت چه بود راغب و مرغوب یکی است
گویند مرا که عین او را بطلب
چه جای طلب طالب و مطلوب یکی است
☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮
عشق آمد و شمع خود به پروانه سپرد
رندی بگرفت و خوش به میخانه سپرد
روزی گویند نعمت‌اللّه امروز
مستانه برفت و جان به جانانه سپرد
☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮
در دیدهٔ ما هر دو جهان آینه‌ای است
جانان چو نماینده و جان آینه است
عینی است که باطناً نماینده بود
هر چند که ظاهراً نهان آینه‌ای است

این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)

paaaaaarmida

کاربر

ارسالها: 8911

#1,779 Posted: 11 Aug 2012 08:02

☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮
بیماری اگر کنی دوا به باشد
ور تو به از این شدی تو را به باشد
گر خار نشانیم برش گل نبود
ور بکاریم کار ما به باشد
☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮
در هر آنی به ما عطایی بخشد
شاهی جهان به هر گدایی بخشد
گنجی که نهایتش خدا می داند
سلطان به کرم به بینوایی بخشد
☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮
دل دوش دم از لطف الهی می زد
در ملک قدم خیمهٔ شاهی میزد
بی‌ زحمت آب و گل دل زنده دلم
مستانه دم از نامتناهی میزد
☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮
در مجلس ما به ترک می نتوان کرد
با عقل بیان عشق وی نتوان کرد
چون اوست حقیقت وجود همه چیز
ادراک وجود هیچ شی نتوان کرد
☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮
صد جان به فدای دلبران خواهم کرد
هرچیز که گفته دلبر آن خواهم کرد
عارف گوید که می به رندان می بخش
فرمانبر اویم و چنان خواهم کرد

این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)

paaaaaarmida

کاربر

ارسالها: 8911

#1,780 Posted: 11 Aug 2012 08:05

☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮
این نقش خیال عالمش می ‌خوانند
جانی دارد که آدمش می‌ خوانند
روحی است که روح اولش می‌ گویند
چون اوست تمام خاتمش می‌ خوانند
☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮
یاری که چنان است خلیلش خوانند
چون مظهر اسماست جمیلش خوانند
یاری که بود جمیل مانند خلیل
شاید که جهانیان جلیلش خوانند
☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮
بی اسم کسی درک مسما نکند
نام ار نبود تمیز اشیا نکند
عقل از چه مصفا و مزکی باشد
ادراک اله جز به اسما نکند
☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮
هر چند که ظالمان همه جمع شوند
امید که یک ز یکدگر بر نخورند
سال اسد و ماه اسد شیر خدا
از بیشه برون آید و گرگان بدرند
☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮
گر زان که گدا نماند آن سلطان ماند
ور کفر نماند نزد ما ایمان ماند
این خواجه به نزد ما همین است ، همان
هر چیز که این نماند باقی آن ماند

این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)

صفحه 178 از 193: « پیشین 1 ... 177 178 179 ... 192 193 پسین »

شعر و ادبیات /

Shah Nemat Allah Vali | کلیات شاه نعمت الله ولی

این تاپیک بسته شده. شما نمیتوانید چیزی در اینجا ارسال نمائید.

↑ بالا