انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 185 از 193:  « پیشین  1  ...  184  185  186  ...  192  193  پسین »

Shah Nemat Allah Vali | کلیات شاه نعمت الله ولی



 
☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮

دل تو بارگاه اللّه است
خلوت خاص نعمت‌اللّه است

دل مرنجان و دل به دست آور
گر دلت زین حکایت آگاه است

☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮

هر چیز که آن متاع دنیاست
بیگانه ز ماست بشنو این راست

گر گندم دهر کاه گردد
بر ما بجوی چو یار با ماست

☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮

ای آنکه جزو لایتحزی دهان تست
طولی که هیچ عرض ندارد میان تست

کردی به نطق نقطهٔ موهوم را دو نیم
پس مبطل کلام حکیمان بیان تست

☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮

ساقی ما به ذوق سرمست است
با حریفان مدام بنشستست

می برد دست از همه عالم
زان که دستان او از آن دست است

☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮

جنت نفس دوزخ جان است
ترک دوزخ بگو بهشت آن است

آبش آتش نماید آتش آب
دوزخش در بهشت پنهان است
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮

همه عالم تن است و او جان است
شاه شروان و میر او جان است

جام گیتی نماش می‌ خوانند
به حقیقت بدان که این آن است

☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮

بدان که حضرت اعلی نمی ‌توان دانست
ز ذات او به جز اسما نمی‌توان دانست

هر آنچه ممکن دانستن است دانستیم
ولی حقیقت او را نمی ‌توان دانست

☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮

این ظلمت و نور جسم و جان است
وین هر دو حجاب عارفان است

گر کشف غلطای اینها
ما را به خدا یقین همان است

☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮

نزد ما خلت خلیل این است
بخشش حضرت جمیل این است

حق تعالی خلیل خواند او را
تو خلیلش بگو دلیل این است

☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮

دل تو خلوت محبت اوست
جانت آئینه دار طلعت اوست

آینه پاک دار و دل خالی
که نظرگاه خاص حضرت اوست
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮

دل آینه دار حضرت اوست
دل بندهٔ خاص خدمت اوست

دل مظهر حضرت الهی است
دل منزل نزل نعمت اوست

☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮

زبان و دل و جان به فرمان اوست
به اسمای ذاتی ثناخوان اوست

چو تعظیم مطلق به جا آوری
مقید در آن ضمن هم آن اوست

☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮

به همه صورتی مصور اوست
به همه نورها منور اوست

بندهٔ حضرت خداوند است
پادشاه تمام کشور اوست

☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮

جام می از بهر می داریم دوست
این و آن از عشق وی داریم دوست

دوست را در آینه بینیم ما
آینه بی دوست کی داریم دوست

☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮

در حقیقت فاعل افعال اوست
جملهٔ افعال از آن وجهی نکوست

لطف او در این و آن ساری بود
هست ما را بس امید از لطف دوست
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮

حکم و عدل نام آن شاه است
باطناً شمس و ظاهراً ماه است

رند مست او زاهد هشیار
سیّد بندگان درگاه است

☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮

نقش عالم جز خیال یار نیست
جز خیال عشق او اظهار نیست

گر یکی بینی و گر خود صد هزار
در حقیقت جز یکی اشمار نیست

☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮

عشق را جز عشق لایق هست نیست
غیر او معشوق و عاشق هست نیست

عقل اگر گوید که غیر عشق هست
نزد ما این قول صادق هست نیست

☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮

همه نیکند و هیچ خود بد نیست
آنکه نیکو نباشد او خود نیست

جز یکی نیست در همه عالم
صد مگو ای عزیز من صد نیست

☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮

دل منزل نزل پادشاهی است
دل آینهٔ جمال شاهی است

در آئینهٔ تمام اشیا
سری بنما به ما کماهی است
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮

رمضان آمد و روان بگذشت
جان ما بود در زمان بگذشت

شب قدری به ما عطا فرمود
آن معانی از این بیان بگذشت

☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮

حال هم با همدگر خواهیم گفت
گوهر اسرار را خواهیم سفت

دست با او در کمر خواهیم کرد
پای همت بر جهان خواهیم کفت

☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮

عین ما این سخن چو با ما گفت
قطره را جمع کرد و دریا گفت

سخن از عقل ما نمی‌گوئیم
سخن از عقل پور سینا گفت

☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮

اعیان که نمودند به وجهی چه توان گفت
موجود ز جودند به وجهی چه توان گفت

غیرند در آن وجــــه که غیرنــــد نبــــاشند
گر عین وجودند به وجهی چه توان گفت

☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮

عشق اگر در جان نباشد جان چه باشد هیچ هیچ
ور نباشد درد او درمان چه باشد هیچ هیچ

با وجود حضرت سلطان ما کرمان خوش است
بی حضور خدمتش کرمان چه باشد هیچ هیچ
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮

عمر بی او اگر گذاری هیچ
غیر او هر چه دوستداری هیچ

در پی دیگری اگر گردی
به عدم می‌روی چه آری هیچ

☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮

عمر بی او اگر گذاری هیچ
غیر او هرچه دوستداری هیچ

در پی دیگری اگر بروی
به عدم می روی چه آری هیچ

☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮

روح او جان جملهٔ ارواح
تن او اصل جملهٔ اشباح

خانه روشن به نور مصباح است
روشن از نور او بود مصباح

☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮

خشت عقل از قالبش بیرون فتاد
خانهٔ عاقل نگر تا چون فتاد

عقل مخمور آن دو لیلی گرفت
وان که لیلی بود با مجنون فتاد

☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮

هر چه خواهی به قدر استعداد
حضرت آن کریم خواهد داد

این عطایش به ما بود دایم
خواه در مصر و خواه در بغداد
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮

هر که او بر خاک این درگه فتاد
روی خود در جنت المأوا نهاد

گر در آمد از در ما عارفی
حق تعالی خوش دری بر وی گشاد

☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮

مطلوب خود است و طالب خود
چه جای خیال نیک یا بد

موجود غرض بگو کدام است
غیری او را چگونه یابد

☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮

صوفی باصفا وفا دارد
لاجرم از وفا صفا دارد

امر آسان بود تصوف او
گر درین ره امام ما دارد

☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮

هر که او با یزید یاری کرد
هر چه کرد او خلاف یاری کرد

هر که گوید یزید بود عزیز
شک ندارم به خویش خواری کرد

☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮

آتش غیرتش برافروزد
غیر خود را به یک نفس سوزد

لیس فی الدار غیره دیار
این سخن را به ما بیاموزد
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮

هر که او از خدای ما ترسد
از من و تو بگو کجا ترسد

ترسم از ذات اوست تا دانی
دلم از دیگری کجا ترسد

☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮

عقل علمش به ذات او نرسد
ور تو گویی رسد نگو نرسد

صوفی با صفا وفا دارد
حاصلش غیر گفتگو نرسد

☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮

ماضی و مستقبلت گر حال شد
دی و فردا سر به سر پامال شد

عمر صد ساله به نزد ما دمی است
ای که گوئی عمر تو صد سال شد

☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮

ابر خوش دامنی به ما افشاند
بر سر کوه برف را بنشاند

آفتابی بتافت و برف گداخت
آنچنان برف ژرف هیچ نماند

☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮

عاقلی کی به عاشقان ماند
آن سر کل کجا نهان ماند

هندویی کی بود چو ترک خوشی
این چنین کی به آن چنان ماند
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮

عاقلان گر چه بسی در سفته اند
در همه بابی سخنها گفته‌ اند

در سراشان همچنان خاشاک هست
تا نپنداری که خانه رفته ‌اند

☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮

مرغ زیرک بین که یاهو می‌زند
روز و شب با او و کو کو می ‌زند

ذهن تیر انداز ما بر هر نشان
می ‌شکافد مو و بر مو می‌ زند

☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮

عقل نفی ما سوی اللّه می‌ کند
عشق ما اثبات اللّه می‌ کند

لا و الا هر دو را در هم شکن
کاین نصیحت نعمت اللّه می‌ کند

☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮

صبری کنیم تا ستم او چه می‌ کند
با این دل شکسته غم او چه می ‌کند

هر کس علاج درد دلی می‌کنند و ما
دم در کشیده تا ستم او چه می ‌کند

☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮

ظاهر و باطن ار چه ضد انند
عارفان هر دو را یکی دانند

این دو اسم اند و ذات هر دو یکی
به صفت آن یک دو گردانند
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮

نور او را به نور او بیند
هر چه بیند همه نکو بیند

هم از او گوید و از او شنود
نه چو احول یکی به دو بیند

☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮

خلق و حق را به همدگر بیند
آفتاب است و در قمر بیند

نور حق را به نور حق نگرد
نور خود را به نور خود بیند

☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮

نتواند که گوشه بگزیند
یا به کنج خراب بنشیند

چه کند خلوتی چو در همه شبی
نور محبوب خویش می‌بیند

☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮

همه عالم ز حضرتش موجود
این چنین بوده است و خواهد بود

هر چه خواهی چو ما ازو می‌ خواه
تا بیابی ز حضرتش مقصود

☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮☮

بسط او از بسط آن سلطان بود
در میان اهل دل چون جان بود

از نسیم لطف او گلزار ما
همچو غنچه دایماً خندان بود
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  
صفحه  صفحه 185 از 193:  « پیشین  1  ...  184  185  186  ...  192  193  پسین » 
شعر و ادبیات

Shah Nemat Allah Vali | کلیات شاه نعمت الله ولی


این تاپیک بسته شده. شما نمیتوانید چیزی در اینجا ارسال نمائید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA