انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 19 از 193:  « پیشین  1  ...  18  19  20  ...  192  193  پسین »

Shah Nemat Allah Vali | کلیات شاه نعمت الله ولی



 
»غزل شماره 143«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~


از جور و جفای بی وفا دوست
چون شد دل خستهٔ بلا دوست
مائیم غلام و یار مولا
مائیم گدا و پادشا دوست
بیگانه ز هر دو کون گشتیم
دردا که نگشت آشنا دوست
در بند بلا چو بسته پائیم
دیگر چه کند به جای ما دوست
از دوست وفا طلب نمودیم
هر چه نکند وفا به ما دوست
از دردسر طبیب رستیم
هم درد من است و هم دوا دوست
سید نکند ز عشق توبه
گر جور کند و گر جفا دوست
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 144«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~


چشم ما روشن به نور روی اوست
لاجرم من دوست می‌بینم به دوست
رند مست از گفت و گو ایمن بود
هر که مخمور است او در گفتگوست
عشق را با رنگ و بوئی کار نیست
عقل دایم در هوای رنگ و بوست
صد هزار آئینه گر بینم به چشم
در همه آئینه‌ ها چشمم بر اوست
موج در دریا روان گردد مدام
آب جوید همچو ما در جستجوست
هیچ بد خود دیدهٔ سید ندید
آفرین بر دیدهٔ بینای اوست
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 145«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~


قطره‌ای کو به بحر ما پیوست
عین دریا بود به ما پیوست
زندهٔ جاودان بُود به خدا
روح پاکی که با خدا پیوست
نکند میل خویش و بیگانه
آشنا چون به آشنا پیوست
در دو عالم به جز یکی نبود
آن یکی با یکی کجا پیوست
نتواند برید پیوندش
آنکه با اصل خویش واپیوست
در دو عالم ولی والا شد
هرکه با شاه اولیا پیوست
بزم عشق است و عاشقان مستند
ذوق داری به ما بیا پیوست
لطف ساقی نگر که جام شراب
می‌دهد او به دست ما پیوست
نعمت‌الله گنج سلطانی
می‌کند صرف هر گدا پیوست
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 146«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~


ختم رسل که سید اولاد آدم است
آخر بود به صورت و معنی مقدم است
جام جهان نما به کف آور بنوش می
جامی چنین که دید که هم جام و هم جم است
هر صورتی در آینه اسمی نموده اند
خوش صورتی که معنی آن اسم اعظم است
آب حیات از نفس ما بود روان
با ما مدام ساغر پر باده همدم است
هرگز نکرده ایم گدائی ز هیچ کس
الا ز حضرتی که خداوند عالم است
مائیم آن فقیر که سلطان گدای ماست
آری به فقر سلطنت ما مسلم است
شادم از آن سبب که غم عشق می خورم
هر چند سیدم ز غم بنده بی غم است
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 147«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~


نقش خیال اوست که گویند عالم است
این صورتست و معنی آن اسم اعظم است
اسمی که هست جامع اسما به نزد ما
آن اسم اعظمست و بر اسما مقدمست
جام جهان نماست پر از می بیابگیر
شادی ما بنوش که جام می جم است
سردار عاشقان به سر دار پا نهاد
دعوی که می کند بر یاران مسلم است
خمخانه ایست پر می و ساقی ما کریم
رندان کم اند خواجه نگوئی که می کماست
از زخم عشق گرچه دلم ریش شد ولی
ناله نمی کنم که چنان ریش مرهم است
با جام می دمی چو بر آریم خوش بود
خاصه دمی که سید سرمست همدمست
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 148«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~


گر تو را عزم عالم قدم است
سر فدا کردن اولین قدم است
درد می نوش و درد دل میکش
زانکه این درد و آن دوا به همست
می خمخانه را گرانی نیست
رند سرمست باده نوش کم است
جرعه ای از می محبت او
خوشتر از صد هزار جام جمست
گر حضوری و خلوتی خواهی
بهترین مقامها عدم است
لطف او گر جفا کند با ما
او وفا می کند همه کرم است
می به شادی نعمت الله نوش
غم مخور خوش بزی چه جای غم است
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 149«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~


غزلیات
ای عاشقان ای عاشقان معشوق با ما همدم است
با ما حریفی می کند یاری که با ما محرم است
مست شراب عشق از ذوق خوشی داردمدام
یک جرعه ای ازجام او خوشتر ز صد جام جم است
ما در خرابات مغان رندانه خوش می میخوریم
شادی مست عاشقی کز جمله عالم بی غم است
دارم دلی چون آینه دلدار دارد در نظر
در آینه پیدا شده حسنی که اسم اعظماست
نور دو چشم عالم است نقش خیال روی او
نقش خیال روی او نور دو چشم عالمست
در مجلس سلطان ما نقل و شراب بی حد است
دُردی درد او که آن در بزم این سلطانکمست
گر یک دمی همدم شوی با سید سرمست ما
در جام می بنمایدت ساقی که با ما همدمست
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 150«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~


تا مرا عین عشق مفهوم است
سر علمم به عشق معلوم است
تا رموز وجود شد مفهوم
هر وجودی که هست مفهومست
خادم خلوت دلم آری
بنگر آن خادمی که مخدومست
شمع روشن ضمیر مجلس ماست
دل پروانه ای که چون موم است
باز سرمست شد دل مخمور
لیکن از خمر غیر معصوم است
قسمتم عشق بود روز ازل
آری خوش قسمتی که مقسومست
چون که شد سید از خودی فانی
نزد عشاق حی قیوم است
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 151«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~


لطف اگر بر ما گمارد حاکم است
ور دمار از ما برآرد حاکم است
تشنه ایم و رحمتی خواهیم از او
گر ببارد ور نبارد حاکم است
گر شمارد بنده را از بندگان
حاکمست ار نه شمارد حاکمست
گر کشد نقش خیالی حاکم است
ور نگاری می نگاری حاکمست
گر کشد صد جان فدای حضرتش
ور به خاکم می سپارد حاکمست
روی گل را حکم او خارد به خار
گر نخارد ور بخارد حاکمست
ما گنه کاریم و سید پادشاه
گر بگیرد ور گذارد حاکمست
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 152«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~


دوش رفتم در خرابات مغان رندانه مست
دیدم آنجا عارفان و عاشقان مستانه مست
جوشش مستی فتاده در نهاد خم می
جان و دل سرمست گشته ساغر و پیمانه مست
جام می در داده ساقی خاص و عام مجلسش
آشنایان مست از آن پیمانه و بیگانه مست
عاقل و فرزانه دیدم مست جام عشق او
در خیال روی او خوش عاشق دیوانه مست
زاهدان از عشق او در کنج خلوت در خروش
در هوایش صوفیان در گوشهٔ کاشانه مست
عود جان در مجمر سینه به عشق بویاو
سوخت بر آن آتش عشق عاشق مستانه مست
در هوای آفتاب روی او یکسان شده
جمله ذرات وجود عاشق فرزانه مست
کعبه در وی گشته حیران بتکده مدهوش او
صومعه نالان ز عشقش آمده میخانه مست
در میان عارفان دیدم نشسته سیدی
خوش گرفته در کنار جان خود جانانه مست
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  
صفحه  صفحه 19 از 193:  « پیشین  1  ...  18  19  20  ...  192  193  پسین » 
شعر و ادبیات

Shah Nemat Allah Vali | کلیات شاه نعمت الله ولی


این تاپیک بسته شده. شما نمیتوانید چیزی در اینجا ارسال نمائید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA