انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 34 از 193:  « پیشین  1  ...  33  34  35  ...  192  193  پسین »

Shah Nemat Allah Vali | کلیات شاه نعمت الله ولی



 
»غزل شماره 293«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
ای که گوئی که ماهتاب آنست
باطنش بین که آفتاب آنست
می عشقش به ذوق می نوشیم
نزد رندان ما شراب آنست
هر خیالی که نقش می بندی
در خیالی خیال خواب آنست
ای که گوئی مرا حجاب نماند
آن غلط کرده ای حجاب آنست
گر بپرسند آب حیوان چیست
بوسه ده بر لبش جواب آنست
عقل اول که هست ام کتاب
بشنو خوش بخوان کتاب آنست
نعمت الله خدا به ما بخشد
نعمت خوب بی حساب آنست
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 294«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
دل و جانم فدای جانان است
هرچه دارم برای جانان است
دل که دم میزند ز سلطانی
چون غلامان گدای جانان است
نیست بیگانه از خدا به خدا
عارفی کاشنای جانان است
خلوت دل مقام حضرت اوست
دیگری کی به جای جانان است
مبتلای بلا اگر نالد
راحت من بلای جانان است
دل و جان را دهد به باد هوا
هر که او را هوای جانان است
نعمةالله که جان من به فداش
جان گیتی نمای جانان است
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 295«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
درد دل ما دوای جان است
رنج غم او شفای جان است
یک جرعه ز دُرد درد جانان
والله که دوصد بهای جان است
ساقی قدحی به عاشقان ده
ز آن باده که از برای جان است
جان گرچه گدای کوی عشقست
سلطان جهان گدای جان است
در نه قدم و ز سر میندیش
چون خلوت دل سرای جان است
صد جان به فدای عشق جانان
گرچه دو جهان فدای جان است
جائی که مقام سید ماست
ای راحت جان چه جای جانست
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 296«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
هرچه پیدا و هرچه پنهان است
هرچه پیدا و هرچه پنهان است
طلب آن اگر کنی ای دوست
طلب آن اگر کنی ای دوست
کُنج دل گنج خانه عشق است
کُنج دل گنجخانهٔ عشق است
عاشقانه به ذوق می نالم
عاشقانه به ذوق می نالم
کفر زلفش به جان خریدار است
کفر زلفش به جان خریدار است
عاشق ار جان فدای جانان کرد
عاشق از جان فدای جانان کرد
در خرابات سید سرمست
ساقی بزم می پرستانست
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 297«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
هر که حلقه به گوش مردانست
نزد مردان مرد مرد آنست
عاشقانی به جان و دل دایم
در طریقت رفیق یارانست
هرچه بینم به عشق حضرت او
جان فدایش کنم که جانانست
سنبل زلف یار داد به باد
کار جمعی از آن پریشانست
همچو جان در کنار خود گیرم
گرچه او پادشاه کرمانست
این چنین پادشه که می شنوی
در همه کائنات سلطانست
نعمت الله که رند سرمست است
بندهٔ خاص شاه مردانست
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 298«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
همه عالم تن است و او جان است
شاه تبریز و میر او جان است
کنج دل شد به گنج او معمور
ورنه بی گنج کنج ویرانست
عقل کل در جمال حضرت او
همچو من واله است و حیران است
زلف او مو به مو پریشان شد
حال جمعی از آن پریشان است
جام گیتی نمای دیدهٔ من
روشن از نور روی جانان است
هرچه بینی به دیدهٔ معنی
نظری کن که عین این آن است
بزم عشقست و عاشقان سرمست
نعمت الله میر مستان است
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 299«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
هرکه چون ما حریف مستان است
در خرابات رند مستان است
نور چشمست هرچه می بینم
دل و دلدار و جان و جانان است
آفتابی است برقعی بسته
روشنش بین که ماه تابان است
همه آئینهٔ جمال ویند
نظری کن که عین اعیان است
گنج اسماست در همه عالم
گنج و گنجینهٔ فراوان است
موج و دریا دو رسم و دو اسمند
نزد ما هر دو آب یکسان است
قطره ای از محیط سید ماست
به مثل گر چه بحر عمان است
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 300«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
بندگی کن که کار نیک آن است
این چنین کار کار نیکان است
دل ما دلبری که می بیند
جان به او می دهد که جانان است
آفتابی به مه شده پیدا
گرچه او هم به ماه پنهان است
موج و بحر و حباب و قطرهٔ آب
نزد ما هر چهار یکسان است
کنج دل گنجخانهٔ عشق است
خانه بی گنج کُنج ویران است
زاهدان را مجال کی باشد
در مقامی که جای رندان است
بندهٔ سید خرابات است
نعمت الله که میر مستان است
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 301«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
نعمت الله حریف مستان است
عاشق روی می پرستان است
در خرابات مست لایعقل
ساقی بزم باده نوشان است
والهٔ زلف روی محبوب است
فارغ از جمع و از پریشان است
نوبت زهد و زاهدی بگذشت
دولت عشق و دور رندان است
نوش کن جام می که نوشت باد
گر هوایت به آب حیوان است
در دلم درد و در سرم سودا
باده درجام و عشق در جان است
هرکجا ساغری که می یابی
نعمت الله همدم آن است
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 302«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
نعمت الله میر رندان است
طلبش کن که پیر رندان است
بزم عشق است عاشقان سرمست
ساقی ما امیر مستان است
دل ما گنجخانهٔ عشق است
جای آن گنج کنج ویران است
سخن ما به ذوق دریابد
هرکه واقف ز ذوق یاران است
همه عشق است غیر او خود نیست
جان فدایش کنم که جانان است
عالم از آفتاب حضرت او
به مثل همچو ماه تابان است
نور چشم است و در نظر پیداست
نظری کن ببین که این آن است
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  
صفحه  صفحه 34 از 193:  « پیشین  1  ...  33  34  35  ...  192  193  پسین » 
شعر و ادبیات

Shah Nemat Allah Vali | کلیات شاه نعمت الله ولی


این تاپیک بسته شده. شما نمیتوانید چیزی در اینجا ارسال نمائید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA