انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 36 از 193:  « پیشین  1  ...  35  36  37  ...  192  193  پسین »

Shah Nemat Allah Vali | کلیات شاه نعمت الله ولی



 
»غزل شماره 313«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
یاری که ز ملک آشنائی است
داند که قماش ما کجائی است
زاهد بر مست اگر کند میل
آن میل به نزد ما هوائی است
سلطانی این جهان فانی
با همت عارفان گدائی است
عاشق ز بلا اگر گریزد
در مذهب عشق بی وفائی است
مائیم و نوای بی نوائی
ما را چو نوا ز بی نوائی است
گفتیم که غرق بحر عشقیم
این مائی ما ز خودنمائی است
مستیم و حریف نعمة الله
این نیز عنایت خدائی است
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 314«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
جامی ز می پر از می در بزم ما رواناست
هرگز که دیده باشد جامی که آنچنان است
عالم بود چو جامی باده در او تجلی
این جام و باده با هم مانند جسم و جاناست
از نور روی ساقی شد بزم ما منور
و آن نور چشم مردم از دیده ها نهان است
در عمر خود کناری خالی ندیدم از وی
لطفش نگر که دایم با جمله در میان است
جائیکه اسم باشد بی شک بود مسمی
هر جا که منظری هست اسمی به نام آن است
آئینه ای که بینی روئی به تو نماید
جام مئی که نوشی ساقی در آن میان است
جام و شراب و ساقی ، معشوق و عشق و عاشق
هر سه یکیست اینجا این قول عاشقان است
سیلاب رحمت او سیراب کرد ما را
هر قطره ای از این بحر دریای بیکران است
دیدیم نعمت الله سرمست در خرابات
میخانه در گشاده سر حلقهٔ مغان است
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 315«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
عشق جانان حیات جان من است
حاصل عمر جاودان من است
معنی چار حرف و هفت هیکل
جمع و تفصیل آن بیان من است
نقد گنجینهٔ حدوث و قدم
گوهر بحر بیکران من است
عین آب حیات دانی چیست
آب سرچشمهٔ روان من است
در خرابات پیر میخانه
طالب رند نوجوان من است
نام بگذار و از نشان بگذر
بی نشان شو که آن نشان من است
نعمت اوست هر چه موجود است
نعمة الله من از آن من است
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 316«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
یاد جانان میان جان من است
عشق او عمر جاودان من است
نفس روح بخش من دریاب
که دم عیسوی از آن من است
هفت دریا به نزد اهل نظر
موجی از بحر بیکران من است
اهل بیت رسول اگر جوئی
از منش جو که خاندان من است
مجلس پر ز نعمت جنت
بزم رندان نزول خوان من است
یک زمانی به حال ما پرداز
خوش زمانی ، که این زمان من است
هر که خواهد نشان آل از من
نعمت الله من نشان من است
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 317«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
عشق جانان حیات جان من است
خوش حیاتی چنین از آن منست
جان دل زنده ام از آن ویست
عشق او جان جاودان منست
گر فروشم غمش بهر دو جهان
نزد اهل نظر زیان منست
من امین و امانت سلطان
هست محفوظ و در امان منست
می خمخانهٔ حدوث و قدم
همه از بهر عاشقان منست
آن معانی که عارفان جویند
گر بدانند در بیان منست
این چنین گفته های مستانه
سخن اوست وز زبان منست
تا بود جان به جان ، محب ویم
چون کنم ترک جان که جان منست
حکم سید که یرلغ آل است
آن به نام من و نشان منست
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 318«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
گفتم که این جانان کیست ، جان گفتجانان منست
عشقش همی جستم به جان دل گفت درجان منست
هر جا که مه روئی بود آنی از او داردولی
آنی که او دارد همه می دان که از آن منست
در کنج ویران دلم گنجیست پنهان عشق او
گنجی اگر باید تو را در کنج ویران منست
از مجلس اهل دلان خواهی که تا یابی نشان
آن مجمع جمع چنان زلف پریشان منست
میخانه خوش آراسته رندی خوشی نوخواسته
ساقی سرمست خوشی امروز مهمان منست
زنّار کفر زلف ما رو در میان بندش بپا
آنگه به صدق دل بگو کاین کفر ایمان منست
سید مرا بنواخته سردار رندان ساخته
هرجا که یابی حاکمی محکوم فرمانمنست
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 319«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
دُرد دردش دوای جان منست
خوش دوائی برای جان منست
جان من تاگدای حضرت اوست
شاه عالم گدای جان منست
آن هوائی که روح می بخشد
نفسی از هوای جان منست
بحر ما را کرانه پیدا نیست
انتها انتهای جان من است
من ز خود فانی و به او باقی
این بقا از فنای جان منست
به جفا رو نپیچم از در او
جاودان این وفای جان منست
دل به غیرش اگر کند میلی
نزد سید بلای جان منست
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 320«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
درد عشقش دوای جان من است
دُرد دردش شفای جان من است
جان من تا گدای حضرت اوست
شاه شاهان گدای جان من است
جان من در هوای اوست مدام
همه جان در هوای جان من است
حال جان مرا کسی داند
که چو من آشنای جان من است
عشق او را به جان خریدارم
گرچه عشقش بلای جان من است
جان من از برای جانان است
عشق جانان برای جان من است
او مرا کشت و زندهٔ ابدم
سیدم خونبهای جان من است
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 321«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
عشق جانان من غذای من است
این چنین خوش غذا برای منست
هر کسی را غذا بود چیزی
نعمت الله من غذای من است
با تو گویم غذای من چه بود
این غذا دیدن خدای من است
عقل بیگانه شد ز ما و برفت
شاه عشق آمد آشنای من است
گر کسی در هوای جنت هست
جنت و حور در هوای من است
دنیی و آخرت بود دو سرا
دو سرای چنین نه جای من است
وصل و هجران که عاشقان گویند
از فنای من و بقای من است
نور من عالمی منور کرد
این همه روشن از ضیای من است
من دعاگوی نعمت اللهم
این چنین خوش دعا دعای من است
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 322«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
در سراپردهٔ جان خانهٔ دلدار من است
گوشهٔ دیدهٔ من خلوت آن یار من است
تا که از نور جمالش نظرم روشن شد
هر کرا هست نظر عاشق دیدار من است
هر کجا ناله ای از غیب به گوش تورسد
ذوق آن نالهٔ من جو که ز گفتار من است
ساقی مست خرابات جهان شد جانم
شاهد سرخوش من خدمت خمار من است
برو ای عقل که من مستم و تو مخموری
هر که مخمور بود همچو تو اغیار من است
زاهدی کار من رند نباشد حاشا
عاشقی کسب من و باده خوری کار من است
لوح محفوظم و گنجینه و گنج العرشم
سینهٔ سید من مخزن اسرار من است
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  
صفحه  صفحه 36 از 193:  « پیشین  1  ...  35  36  37  ...  192  193  پسین » 
شعر و ادبیات

Shah Nemat Allah Vali | کلیات شاه نعمت الله ولی


این تاپیک بسته شده. شما نمیتوانید چیزی در اینجا ارسال نمائید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA