انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 40 از 193:  « پیشین  1  ...  39  40  41  ...  192  193  پسین »

Shah Nemat Allah Vali | کلیات شاه نعمت الله ولی



 
»غزل شماره 353«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
اگر تو عاشق یاری به عشق دوست نکوست
به هر چه دیده گشائی چه حسن اوست نکوست
اگر به کعبه رَوی بی هوای یار بد است
وگر به میکده باشی به یاد دوست نکوست
جهان و صورت و معنی چو مغز باشد و پوست
تو مغز نغز بگیر و مگو که پوست نکوست
اگرچه کشتن عشاق بد بود بر ما
ولی چه عادت آن یار نیکخوست نکوست
تو را نظر به خود است ای عزیز بد باشد
مرا که در همه حالی نظر به دوست نکوست
بیا و جامهٔ جان چاک زن به دست مراد
چو لطف او به کرم در پی رفوست نکوست
ز زلف یار به عمر درازت ای سید
چو شانه حاصلت از نیم تار موست نکوست
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 354«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
در دو عالم خدا یکیست یکیست
مالک دو سرا یکیست یکیست
بر در کبریای حضرت او
پادشاه و گدا یکیست یکیست
آینه در جهان فراوان است
جام گیتی نما یکیست یکیست
دو مگو و دوئی به جا مگذار
تو یگانه بیا یکیست یکیست
موج و بحر و حباب بسیارند
آن همه نزد ما یکیست یکیست
دردمندیم و درد می نوشیم
دُرد و درد و دوا یکیست یکیست
نعمت الله یکیست در عالم
سخن آشنا یکیست یکیست
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 355«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
دل ما با زبان یکی است یکیست
این چنین آن چنان یکی است یکیست
از دوئی بگذر و یکی می گو
حاصل دو جهان یکی است یکیست
آن یکی در کنار گیر خوشی
با همه در میان یکی است یکیست
عشق و معشوق و عاشق ای درویش
در دل عاشقان یکی است یکیست
جان و دل را به این و آن دادیم
غرض از این و آن یکیست یکیست
دلبران در جهان فراوانند
سید دلبران یکیست یکیست
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 356«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
موج و حباب و قطره درین بحر ما یکیست
نقش و حباب گرچه هزارند با یکیست
درمان درد دل چه کنم ای عزیز من
از دوست می رسد همه درد و دوا یکیست
ما و شرابخانه و رندان باده نوش
فارغ ز دو سرا بر ما دو سرا یکیست
تمثال صدهزار در آئینه رو نمود
دیدیم آن یکی و همه نزد ما یکیست
گر آشنای خویش شوی نزد عاشقان
معشوق و عشق و عاشق و آن آشنا یکیست
چون عقل احول است دو بیند غریب نیست
بنگر به عین عشق که شاه و گدا یکیست
سید ز جود خویش وجودی به بنده داد
معطی نعمة الله ما و عطا یکیست
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 357«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
صورت و معنی درین دعوی یکی است
عاشق و معشوق ما یعنی یکیست
گر هزاران صورت است ای نور چشم
در نظر ما را همه معنی یکیست
عاشقان مست و مجنون بی حدند
آشکارا و نهان لیلی یکیست
گرچه بسیار است در جنت درخت
هشت جنت دیدم و طوبی یکیست
نعمت الله دنیی و عقبی بود
نزد عارف دنیی و عقبی یکیست
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 358«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
آب جویای آب این عجب است
سر آب و سراب این عجب است
ما حبابیم و عین ما آب است
جام عین شراب این عجب است
گر کسی مست شد ز می چه عجب
باده مست خراب این عجب است
روز و شب آفتاب می گردد
در پی آفتاب این عجب است
موج گوئی حجاب دریا شد
ما ز ما در حجاب این عجب است
نقش خود را خیال می بندم
تا ببینم به خواب این عجب است
می خمخانهٔ حدوث و قدم
خورده ام بی حساب این عجب است
زاهدی دیده ایم گیلانی
سخت مست و خراب این عجب است
این چنین گفته های مستانه
خوانده ام بی کتاب این عجب است
طالب وصل نعمت اللهم
آب جویای آب این عجب است
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 359«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
قطره و دریا به نزد ما یکی است
گر نظر بر آب داری بیشکی است
موج و بحر و قطره از روی ظهور
گر تمیزش می کنی هم نیککی است
زید و عمر و بکر و خالد هر چهار
چار باشد نزد ما ایشان یکی است
عقل اگر گوید خلاف این سخن
قول او مشنو که ابله مردکی است
هفت دریا با محیط عشق ما
جرعهٔ آبست و آنهم اندکی است
پادشاهی آمد و چندین سیاه
خود یکی باشد سپاه او یکی است
مظهر بنده یکی سید بود
آن یکی درویش و آن خانی یکی است
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 360«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
کار دل در عشقبازی بندگی است
بندگی در عاشقی پایندگی است
بندهٔ فرمان و فرمان می دهیم
وین شهنشاهی ما زان بندگی است
همچو زلفش سر به پا افکنده ایم
این سرافرازی از آن افکندگی است
جان فدا کردم سر افکندم به پیش
ز انفعال و جای آن شرمندگی است
گر مرا بینی به غم دل شاد دار
کان غم عشق است و از فرخندگی است
مردهٔ دردیم و درمان در دل است
کشتهٔ عشقیم و عین زندگی است
سید ار جان بخشد از عشقش رواست
عاشقان را کار جان بخشندگی است
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 361«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
میخانهٔ دل طرب سرائیست
خوش بارگهی و خوب جائیست
گویند سرخوشیست در وی
هر دم او را ز نو نوائیست
آراسته اند خلوت دل
گویا که سرای پادشاهیست
می در قدح است و عشق در دل
آبی است لطیف خوش هوائیست
دل جام جهان نمای عشق است
یا رب که چه شخص خودنمائیست
هر چیز که دیده دید دل خواست
مشکل حالی عجب بلائیست
جانم به فدای نعمت الله
کز صحبت او مرا صفائیست
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 362«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
هر شاهدی که بینم با او مرا هوائیست
آئینه ایست روشن جام جهان نمائیست
خلوتسرای دیده از نور اوست روشن
بر چشم ما قدم نه بنشین که خوش سرائیست
در گوشهٔ خرابات رندی اگر ببینی
بیگانه اش ندانی او یار آشنائیست
درویش کنج عزلت او را به دار عزت
صورت گدا نماید معنیش پادشائیست
ما دردمند عشقیم دُردی درد نوشیم
خوشتر ز صاف درمان عشاق را دوائیست
نقش خیال غیری بر دیده گر نگاری
نقاش خطهٔ چین گوید که این خطائیست
ساقی عنایتی کرد خمخانه ای به ما داد
ز انعام نعمت الله ما را چنین عطائیست
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  
صفحه  صفحه 40 از 193:  « پیشین  1  ...  39  40  41  ...  192  193  پسین » 
شعر و ادبیات

Shah Nemat Allah Vali | کلیات شاه نعمت الله ولی


این تاپیک بسته شده. شما نمیتوانید چیزی در اینجا ارسال نمائید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA