انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 5 از 193:  « پیشین  1  2  3  4  5  6  ...  193  پسین »

Shah Nemat Allah Vali | کلیات شاه نعمت الله ولی



 
»غزل شماره 3«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~


عارفی کو بُود ز آل عبا
خواه گو خرقه پوش و خواه قبا
جان معنی طلب نه صورت تن
تن بی جان چه می کند دانا
باده می نوش و جام را می بین
تا تن و جان تو بود زیبا
گرچه حق ظاهر است کی بیند
دیدهٔ دردمند نابینا
احمق است آنکه ما و حق گوید
مرد عاشق نگوید این حاشا
یک وجود است و صد هزار صفت
به وجود است این دوئی یکتا
می وحدت ز جام کثرت نوش
نیک دریاب این سخن جانا
ما و کعبه حکایتی است غریب
رند سرمست و جنت المأوا
بر در دیر تکیه گاه من است
گر مرا طالبی بیا آنجا
قطره و بحر و موج و جو آبند
هر چه خواهی بجو ولی از ما
نعمت الله را به دست آور
با خدا باش با خدا خدا
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 4«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~


ما به عین تو دیده ایم تو را
وز همه برگزیده ایم تو را
عاشقانه یگانه در شب و روز
در کش خود کشیده ایم تو را
نور چشمی و در نظر داریم
ما به عین تو دیده ایم تو را
به وجود آفریده ای ما را
به ظهور آورده ایم تو را
نعمت الله را فروخته ایم
به بهایش خریده ایم تو را
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 5«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~


رند مستی جو دمی با او برآ
از در میخانهٔ ما خوش درآ
مجلس ما را غنیمت می شمر
زانکه اینجا خوشتر از هر دو سرا
جام می بستان و مستانه بنوش
قول ما می گو سرودی می سرا
خوش خراباتی و خم می سبیل
ما چنین مست و تو مخموری چرا
آب چشم ما روان بر روی ما است
باز می گویند با هم ماجرا
ماه من امشب برآمد خوش خوشی
تو بیا تا روز امشب خوش برآ
نعمت دنیی و عقبی آن تو
نعمت الله از همه عالم مرا
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 6«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~


ذوق اگر داری در این دریا درآ
عاشقانه خوش بیا با ما برآ
گر بیابی گوشهٔ میخانه ای
کی کنی رغبت به ملک دو سرا
جملهٔ درها به تو بگشوده اند
تو ز هر بابی که می خواهی درآ
جنت و حوری از آن زهدان
جام دُرد دَرد عشق او مرا
همچو سید در خرابات مغان
عاشقانه خوش سرودی می سرا
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 7«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~


ظهور سلطنت عشق او است در دو سرا
در آن سرا قدمی نه در آن سرا به سرآ
چو او است در دو سرا غیر او نمی بینم
منم که از دل و جان عاشقم به هر دو سرا
جمال او است که در دو آینه نماند روی
نظر به دیدهٔ ما کن ببین به شاه و گدا
مدام همدم جام شراب خوش باشد
بیا و همدم ما شو دمی به ذوق بیا
دلم به گوشهٔ میخانه می کشد هر دم
چنانکه خاطر زاهد به جنت المأوا
به سوی ما نظری کن به چشم ما بنگر
که عین ما است کز او آبرو دهد ما را
به نور دیدهٔ سید کسی که او را دید
به هر چه می نگرد نور او بود پیدا
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 8«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~


خار بی کنگر چه کار آید مرا
راه بی رهبر چه کار آید مرا
گر نباشد مرتضی با من رفیق
خدمت قنبر چه کار آید مرا
عیسی مریم همی جویم به جان
بندگی خر چه کار آید مرا
گر نه سر باشد فدای پای او
دردسر بر سر چه کار آید مرا
خوشتر از مشک است بوی یار من
مشک یا عنبر چه کار آید مرا
خم مِی دار مدام از حضرتش
جام یا ساغر چه کار آید مرا
بندگی سیدم چون پیشوا است
خدمت سنجر چه کار آید مرا
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 9«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~


از ازل تا ابد خواند مرا
یار من محروم کی ماند مرا
من به غیر او نکردم التفات
حضرت او نیک می داند مرا
عاقبت تاج سر شاهان شوم
گر به خاک راه بنشاند مرا
یک مس بی او نخواهم زد دگر
تا دمی از خویش بستاند مرا
رو بدان درگاه دارم روز و شب
از در خود یار کی راند مرا
تا ز من یابند مردم بهره ها
چون درخت میوه افشاند مرا
نعمت الله را نداند هیچ کس
در همه عالم خدا داند مرا
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 10«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~


گر بیازارد مرا موری ، نیازارم و را
خود کجا آزار مردم ای عزیزان ، من کجا
نزد ما زاری به از آزار ، بی زاری مباش
تا نگیرد بر سر بازار ، آزاری تو را
در طریقت هر چه فرمائی ، به جان فرمان برم
ماجرا بگذار با ما ، ماجرا آخر چرا
کفر باشد در طریق عاشقان ، آزار دل
گر مسلمانی، چرا آزار می داری روا
در جهان بی خودی ، من نعمت الله یافتم
گفت فنی شو ، که یابی سید ملک بقا
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 11«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~


هر شب چون ماه می‌بینیم ما
آفتابی می ‌نماید مه لقا
چشم ما از نور او خوش روشن است
دیده‌ایم آئینهٔ گیتی نما
یک زمان با ما در این دریا نشین
عین ما می‌بین به عین ما چو ما
خواجه محبوبست و می‌ گوئی محب
پادشاه است او و می ‌خوانی گدا
از فنا و از بقا آسوده‌ایم
فارغیم از ابتدا و انتها
نعمت الله هیچ می‌دانی که کیست
یادگار انبیا و اولیا
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 12«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~


مجلس خاص او است حضرت ما
الصلا هر که عاشق است صلا
در خرابات خلوتی داریم
به از این در جهان که دارد جا
عاشق و مست و رند و او باشیم
زاهدی از کجا و ما ز کجا
مدتی شد که بیخودیم ز عشق
با خدائیم با خدا به خدا
ما بلا را به جان خریداریم
گر چه هستیم مبتلای بلا
دردمندیم و درد درمان است
خوشتر از درد دل کجا است دوا
جرعهٔ جان نعمت الله نوش
تا بیابی تو ذوق مستی ما
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  
صفحه  صفحه 5 از 193:  « پیشین  1  2  3  4  5  6  ...  193  پسین » 
شعر و ادبیات

Shah Nemat Allah Vali | کلیات شاه نعمت الله ولی


این تاپیک بسته شده. شما نمیتوانید چیزی در اینجا ارسال نمائید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA