انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 52 از 193:  « پیشین  1  ...  51  52  53  ...  192  193  پسین »

Shah Nemat Allah Vali | کلیات شاه نعمت الله ولی



 
»غزل شماره 473«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
چشم ما روشن به نور او بود
این چنین چشم خوشی نیکو بود
روبروی خویش بنشیند چو ماه
آئینه گر ساده و یک‌رو بود
دل به دریا رفت و ماه در پیش
حال دریا عاقبت تا چو شود
عشق سرمست او می‌نوشد مدام
عقل مخمور و بگفت و گو بود
هر که باشد بندهٔ سلطان ما
بر در او پادشه انجو بود
از ازل یاری که دارد دولتی
تا ابد دایم به جست و جو بود
نعمت‌الله میر سرمستان ما است
میر میران نزد او میرو بود
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 474«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
هر که رخسار تو بیند به گلستان نرود
هر که درد تو کشد از پی درمان نرود
آنکه در خانه دمی با تو به خلوت بنشست
به تماشای گل و لاله و ریحان نرود
خضر اگر لعل روان بخش تو را دریابد
بار دیگر به لب چشمهٔ حیوان نرود
گر نه امید لقای تو بود در جنّت
هیچ عاشق به سوی روضهٔ رضوان نرود
مرد باید که ز شمشیر نگرداند روی
گر نه از خانه همان به که به میدان نرود
هوسم بود که در کیش غمت کشته شوم
لیکن این لاشه ضعیف است و به قربان نرود
در ازل بر دل ما عشق تو داغی بنهاد
که غمش تا به ابد از دل بریان نرود
چند گفتی به هوس از پی دل چند روی
عاشق دلشده چون از پی جانان نرود
نعمت‌الله ز الطاف تو گوید سخنی
عاشق آن است که جز در پی جانان نرود
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 475«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
در رحمت خدا به ما بگشود
این چنین در خدا به ما بگشود
در گنجینهٔ حدوث و قدم
به گدایان بینوا بگشود
نقد گنجینه را به ما بنمود
چشم ما را به عین ما بگشود
در به بیگانگان اگر در بست
همه درها به آشنا بگشود
گر در صومعه ببست چه شد
در میخانه حالیا بگشود
برقع کاینات را برداشت
این معمای ما به ما بگشود
مشکلاتی که بود حلوا کرد
چشم ما را به آن لقا بگشود
جان ما بود بستهٔ عالم
کرمی کرد و بنده را بگشود
این عنایت نگر که سید ما
در به این بندهٔ گدا بگشود
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 476«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
دولتی خوش خدا به ما بخشید
جام گیتی نما به ما بخشید
کرم پادشاه ما بنگر
پادشاهی به این گدا بخشید
گنج اسما به ما عطا فرمود
گر به اصحاب دو سرا بخشید
ما از او غیر از او نمی‌جستیم
آشنا یافت خویش را بخشید
دُرد دردش به ذوق نوشیدیم
لاجرم این چنین دوا بخشید
چون که سید شفیع خود کردیم
نعمت‌الله را به ما بخشید
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 477«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
آن چنان ذاتی نهان اندر صفت پیدا بود
جامع ذات و صفاتش نزد ما اسما بود
ز آفتاب حسن او عالم منور شد تمام
همچنان روشن بود مجموع عالم تا بود
نزد ما موج و حباب و قطره و دریا یکیست
بحر می داند که او با ما درین دریا بود
ما چنین تشنه به هر سو می دویم از بهر آب
ای عجب آبی که ما جوئیم عین ما بود
آن یکی در هر یکی کرده تجلی لاجرم
هر یکی در ذات خود یکتای بی همتا بود
فی المثل یک دایره این شکل عالم فرض کن
حق محیط و نقطه روح و دایره اشیا بود
مجلس عشقست و سید مست و ساقیدر حضور
جنت است و هم لقاگر بایدت اینجا بود
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 478«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
کون جامع جامع اسما بود
مظهر او مجمع اشیاء بود
آفتابی تافته بر آینه
نور او زان نور مه سیما بود
در ازل رندی که با ما باده خورد
همچنان مست است و باشد تا بود
ما ز دریائیم و دریا عین ما
این کسی داند که او از ما بود
جام می در دور و ساقی در حضور
مجلس ما جنت المأوا بود
چشم عالم روشنست از نور او
دیده ای بیند که او بینا بود
نعمت الله در همه عالم یکی است
لاجرم یکتای بی همتا بود
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 479«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
آبروی ما ز چشم ما بود
این چنین سرچشمه ای اینجا بود
می رود آبی روان بر روی ما
سو به سو در عین ما دریا بود
عالمی آئینه دار حضرتند
در همه آئینه او پیدا بود
روی او بیند به نور روی او
هر که او را دیدهٔ بینا بود
موج دریائیم و دریا عین ما
ما به ما بیند کسی کَز ما بود
اسم اعظم چون صفات ذات اوست
جمله اشیا جامع اسما بود
هیچ شی بی نعمت الله هست نیست
نعمت الله با همه اشیا بود
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 480«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
قطره و دریا همه از ما بود
آب عین قطره و دریا بود
موج دریائیم و دریا عین ما
عین ما بر ما حجاب ما بود
چشم عالم روشنست از نور او
دیده ای بیند که او بینا بود
ز آفتاب حسن او هر ذره ای
در نظر چون ماه خوش سیما بود
در دو عالم هرچه آید در نظر
حضرت یکتای بی همتا بود
دل به میخانه کشد ما را مدام
میل رند مست با مأوا بود
در همه جا نعمت الله را بجو
جای این بی جای ما هر جا بود
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 481«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
هر که چون ما غرقهٔ دریا بود
واقف اسرار ذوق ما بود
در دو عالم هر که آن یک را شناخت
عارف یکتای بی همتا بود
مجلس عشقست و ما مست و خراب
صحبت رندان ما اینجا بود
دل به میخانه کشد عیبش مکن
میل دل دایم سوی مأوا بود
مبتلائیم و بلا را طالبیم
چون بلای خوش از آن بالا بود
چشم ما روشن به نور روی او است
این چنین چشم خوشی بینا بود
نعمت الله رند و سرمستی خوش است
گرچه با تنها بود تنها بود
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 482«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
هرکه را ذوقش به سوی ما بود
همچو ما غرقه درین دریا بود
موج دریائیم و دریا عین ما
عین ما بر ما حجاب ما بود
چشم عالم روشن است از نور او
دیده ای بیند که او بینا بود
کنت کنزاً گنج اسمای وی است
مخزن آن جملهٔ اشیا بود
هرچه بینی مظهر اسمای اوست
کون جامع جامع اسما بود
جام و می با همدگر باشد مدام
این چنین بوده است و باشد تا بود
نعمت الله در همه عالم یکی است
سیدم یکتای بی همتا بود
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  
صفحه  صفحه 52 از 193:  « پیشین  1  ...  51  52  53  ...  192  193  پسین » 
شعر و ادبیات

Shah Nemat Allah Vali | کلیات شاه نعمت الله ولی


این تاپیک بسته شده. شما نمیتوانید چیزی در اینجا ارسال نمائید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA