انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 9 از 193:  « پیشین  1  ...  8  9  10  ...  192  193  پسین »

Shah Nemat Allah Vali | کلیات شاه نعمت الله ولی



 
»غزل شماره 43«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~


خوش آب حیاتی است روان در نظر ما
عالم همه سیراب شد از رهگذر ما
از دیدهٔ ما آب روانست به هر سو
امید که جاوید بماند اثر ما
عمریست که در گوشهٔ میخانه مقیمیم
رندان همه سرمست فتاده به درما
ما غرقهٔ دریای محیطیم چو ماهی
ما را تو به دست آور و می جو خبر ما
سودا زدهٔ زلف پریشان نگاریم
تا در سر آن زلف چه آید به سر ما
خوش نقش خیالیست در این خلوت دیده
روشن بتوان دید ببین در نظر ما
هر میوه که در جنت اعلی نتوان یافت
از نعمت الله طلب و ز شجر ما
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 44«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~


خوش چشمهٔ آبی است روان در نظر ما
سیراب شده خاک در از رهگذر ما
ما آب حیاتیم روانیم به هر سو
سرسبزی باغ خضر است در نظر ما
میخانهٔ ما قبلهٔ حاجات جهانست
شاید که جهانی به سر آید به در ما
نوریست که در دیدهٔ مردم شده پنهان
روشن بتوان دید ولی در نظر ما
مستیم و نداریم خبر از همه عالم
اینست خبر هر که بپرسد خبر ما
در آینهٔ دیدهٔ سید نظری کن
تا باز نماید به تو روشن بصر ما
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 45«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~


چیست عالم شبنمی از نهر ما
کیست آدم عارفی در شهر ما
هرکجا بکری است در دار وجود
از سر مهر آمده در مهر ما
دهر جز نقش خیالی بیش نیست
بگذر از دهر و طلب کن دهر ما
عقل زهر است ای پسر با زهر عشق
زهر بگذار و بجو پازهر ما
رحمت ما بر غضب پیشی گرفت
لطف ما مستور کرده قهر ما
غیر ما در نهر ما دیگر مجو
خود کجا غیری بود در نهر ما
نعمت الله نعمتی دارد تمام
جمع کرده این همه از بهر ما
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 46«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~


مرا گفت یاری که ای یار ما
اگر یار مائی بکش بار ما
برو مایه و سود دکان بمان
گرت هست سودای بازار ما
بیا قول مستانهٔ ما شنو
بخوان از سر ذوق گفتار ما
نداریم ما کار با کار کس
ندارد کسی کار با کار ما
چه بندی تو نقش خیالی به خواب
نظر کن درین چشم بیدار ما
اگر رند مست و حریف خوشی
بیابی مرادی ز خمار ما
سزاوار ما نیست هر بنده ای
بود سید ما سزاوار ما
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 47«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~


از کرم بنواخت ما را یار ما
لاجرم بالا گرفته کار ما
جان فروشانیم در بازار عشق
تن چه باشد در سر بازار ما
آب چشم ما به هر سو می رود
باز می گوید روان اسرار ما
منصب عالی اگر خواهی بیا
خاک ره شو بر در خمّار ما
از حباب و موج دریا آب جو
تا بیابی این همه آثار ما
جز یکی در هر دو عالم هست نیست
کس نکرد انکار بر اقرار ما
رند سرمستیم و با ساقی حریف
نعمت الله سید و سردار ما
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 48«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~


جام گیتی نماست این دل ما
خلوت کبریاست این دل ما
در دل ما جز او نمی گنجد
روز و شب با خداست این دل ما
کُنج دل گنجخانهٔ شاه است
مخزن پادشاست این دل ما
ما و دل هر دو خواجه تاشانیم
یار همدرد ماست این دل ما
دردمندیم و درد می نوشیم
دُرد دردش دواست این دل ما
در خرابات عشق دل گم شد
تو چه دانی کجاست این دل ما
نعمت الله از دل ما جو
که بدو آشناست این دل ما
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 49«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~


بندهٔ ساقی ما شو تا شوی سلطانما
جان فدا کن تا شوی جانان ما ای جان ما
چشم صورت بین ببند و دیدهٔ معنی گشا
تا ببینی بر سریر ملک دل سلطان ما
گر گدای عشق باشی پادشاه عالمی
حکم تو گردد روان گر می بری فرمان ما
از نم چشم و غم دل نُقل و باده می خوریم
الصلا گر عاشقی نزلی بخور از خوان ما
حال ما پیدا شود بر ساکنان صومعه
گر جمال خود نماید شاهد پنهان ما
همدم جامیم ساقی را حریف سرخوشیم
ذوق اگر داری طلب کن خدمت رندان ما
مجلس عشقست و سید عاشق و معشوق او
این چنین بزمی بیابی گر شوی مهمان ما
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 50«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~


جامیست چه جم نما دل ما
بنموده خدا به ما دل ما
شمع دل ماست نور عالم
افروخت به خود خدا دل ما
عشقش بحریست بیکرانه
خوش بحری و آشنا دل ما
سلطان عشقست و دل غلامش
او پادشه و گدا دل ما
درد دل ما دوای جان است
به زین چه کند دوا دل ما
عهدی بستیم و جاودان است
پیوند نگار با دل ما
در خلوت خاص سید ما
او خانه خدا ، سرا دل ما
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 51«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~


مشک چه بود شمه ای از موی ما
چیست عنبر والهٔ گیسوی ما
آب چشم ما به هر سو می رود
هم ز چشم ماست آب روی ما
صبحدم باد صباخوشبو بود
می برد گردی ز خاک کوی ما
تا قبول حضرت سلطان شدیم
شاه ترکستان بود هندوی ما
غرق دریائیم اگر تو تشنه ای
آب می جوئی قدم نه سوی ما
عود دل در مجمر سینه بسوخت
بزم ما خوشبو شده از بوی ما
عاقلان را گفتگوئی دیگر است
قول عشاقست گفتگوی ما
عید قربانست طوئی میکنیم
جانها قربان شده در طوی ما
سیدیم و عاشقان را بنده ایم
لاجرم عالم بود آن جوی ما
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 52«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~


پادشاه و پادشاهی ما و درویشی ما
عاقلان و آشنائی ما و بی خویشی ما
در میان عشقبازان ما کمیم از هر یکی
از کمی ماست در عالم همه بیشی ما
خواجه گر دارد غنا آرد غنائی بر غنا
از غنای خواجه خوشتر فقر درویشی ما
بنده دلریش سلطانیم و مرهم وصل اوست
عاقبت رحمی کند سلطان به دلریشیما
صورت سید که دیدی آخرش خوانی رواست
معنی او را نگر دریاب این پیشی ما
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  
صفحه  صفحه 9 از 193:  « پیشین  1  ...  8  9  10  ...  192  193  پسین » 
شعر و ادبیات

Shah Nemat Allah Vali | کلیات شاه نعمت الله ولی


این تاپیک بسته شده. شما نمیتوانید چیزی در اینجا ارسال نمائید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA