انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 5 از 8:  « پیشین  1  2  3  4  5  6  7  8  پسین »

Ardalan Sarfaraz | اشعار اردلان سرفراز


مرد

 
گره کور



کلافه سرنوشت من

سردر گم هميشه

طلسم کور اين گره

يه لحظه وا نميشه

طناب سرنوشت من

تنها پل عبوره

اما به بيراهه ميره

با گره اي که کوره

ديروز مسير قصآهام

يه جاده بود به خورشيد

امروز به بيراهه شده

به شوره زار ترديد

از بود و نبودم

دل کندم و بريدم

تا نيمه جون و خسته

به اين گره رسيدم

به من کمک کن اي عشق

اين گره رو وا کنم

به قيمت صقوطم

راهمو پيدا کنم

کلافه سرنوشت من

سر در گم هميشه

طلسم کور اين گره

يه لحظه وا نميشه

طناب سرنوشت من

تنها پل عبوره

اما به بيراهه ميره

با گره اي که کوره

نه پشت سر راهي دارم

نه راهي پيش رومه

اين جا نه آغازه بران

نه راه من تمومه

ببين که جون ندادم

هميشه در تلاشم

نذار تو اين بيراهه

هستي مو من ببازم

به من کمک کن اي عشق

اين گره رو وا کنم

به قيمت سقوطم

راهمو پيدا کنم
راز دلم را فقط تو میدانی و دلت
گوشه ای از قلبت پنهان دار دوستت دارم هایم را
*ای عشق*
***M***
     
  
مرد

 
ولايت



اي همه شعر و حکايت

اي بزرگ اي بي نهايت

اي همه دار و ندارم

اعتبارم اي ولايت

گريه هام تو ، خنده هام تو

گفتنم تو ، خواستنم تو

وقت زادن ، پيرهنم تو

وقت مردن ، کفنم تو

پيش تو دريا حقيره

حتي اين دنيا حقيره

کي مي تونه از تو باشه

اما دور از تو بميره

من عاشق کي مي تونم

لايق خاک تو باشم

من که مي ميرم اگه که

يه روزي از تو جدا شم

لايق عشق تو يک روز

تو کمون گذاشت جونش

اما باز پيش تو کم بود

عشق آرش با کمونش

اي همشه شعر و حکايت

اي بزرگ اي بي نهايت

اي همه دار و ندارم

اعتبارم اي ولايت

گريه هام تو ، خنده هام تو

گفتنم تو، خواستنم تو

وقت زادن ، پيرهنم تو

وقت مردن ، کفنم تو

اگه تو بخواهي از من

جرات و نفس مي گيرم

از صدام يه تير مي سازم

يه کمون به دست مي گيرم

حتي با دست بريده

از صدام يه تير مي سازم

اگه تو بخواهي از من

حتي جونمو مي بازم
راز دلم را فقط تو میدانی و دلت
گوشه ای از قلبت پنهان دار دوستت دارم هایم را
*ای عشق*
***M***
     
  
مرد

 
راز هميشگي شدن


حس هميشه داشتنت

نه عشق و دلبستگيه

نه قصه ي گسستنه

نه حرف پيوستگيه

عادت و عشق وعاطفه

هر چه لغت تو عالمه

براي حس من و تو

يک اسم گنگ و مبهمه

تو اين روزاي بي کسي

اگر به دادم نرسي

يه روز مياي که دير شده

نمونده از من نفسي

خواستن تو براي من

فراتر از روح و تنه

راز هميشگي شدن

هميشه از تو گفتنه

اگر تو مهلتم بدي

مهلت مرگو نمي خوام

با تو به قصه مي رسم

همراه لحظه ها مي آم

عادت و عشق و عاطفه

هر چه لغت تو عالمه

براي حس من و تو

يک اسم گنگ و مبهمه

تو اين روزاي بي کسي

اگر به دادم نرسي

يه روز مي آي که دير شده

نمونده از من نفسي

هميشه عاجزه کلام

از گفتن معني ناب

هيچ عاشقي عاشقي رئ

ياد نگرفته از کتاب

عادت و عشق و عاطفه
راز دلم را فقط تو میدانی و دلت
گوشه ای از قلبت پنهان دار دوستت دارم هایم را
*ای عشق*
***M***
     
  
مرد

 
زندگي

دل بريدم از تمام زندگي

در تو گم گشتم به نام زندگي

با تو بودن شد برايم هر نفس

معني ناب کلام زندگي

موج خواهش هاي تو اما کشيد

عاقبت ما را به کام زندگي

به نام زندگاني حرامم شد جواني

به نام زندگاني حرامم شد جواني

نوشدارويم بمال ، تلخي نکن

تا ننوشم زهر جام زندگي

معني هر دل بريدن مرگ بود

تو نبودي التيام زندگي

با تلود رنج ما آغاز شد

رنج افتادن به دام زندگي

با تو بودن شد برايم هر نفس

معني ناب کلام زندگي

موج خواهش هاي تو اما کشيد

عاقبت ما را به کام زندگي

کند شد شمشير جانم کهنه شد

بس که ماندم در نيام زندگي
راز دلم را فقط تو میدانی و دلت
گوشه ای از قلبت پنهان دار دوستت دارم هایم را
*ای عشق*
***M***
     
  
مرد

 
نيرنگ



به من اونکه بدي آموخت تو بودي

تو بودي ، تو بودي

منو آتيش زد و خود سوخت تو بودي

تو بودي ، تو بودي

اون که با تير به زهر آلوده ي عشق

دل و ديده به هم دوخت تو بودي

اون که با شعبده بازي به نيرنگ

لب فرياد منو دوخت تو بودي

به من اونکه بدي آموخت تو بودي

تو بودي تو بودي

منو آتيش زده و خود سوخت تو بودي

آخر اين قصه ي ما از خود ما از ابتدا پيدا بود

نيرنگ بود ريا بود

دشمن ما از خود ما هر لحظه بين ما بود

از ما بود ، با ما بود

تو منو به بازي تلخي کشوندي

که ندونسته به انتها رسوندي

من به خواب تو ، تو جادو شده ي خواب

دشمن ما رو سر سفره نشوندي

اون که دل به قصه ها باخت تو بودي

تو بودي ، تو بودي

خنمونو روي آب ساخت تو بودي

تو بودي ، تو بودي

آخر اين قصه ي ما ، از خود ما از ابتدا پيدا بود

نيرنگ بود ، رويا بود

دشمن ما از خود ما هر لحظه بين ما بود

تو بودي ، تو بودي
راز دلم را فقط تو میدانی و دلت
گوشه ای از قلبت پنهان دار دوستت دارم هایم را
*ای عشق*
***M***
     
  
مرد

 
آرزو

خيلي وقته از چشام ، بي تو بارون مي باره

دل نا اميد من، تو رو آرزو داره

دل نااميد من ، تو رو آرزو داره

اي هميشگي ترين ، آه اي دورترين

سوختن کار من است ، نگرانم منشين

راست مي گفتي تو ، ديگر اکنون دير است

دوستي و دوري ، آخرين تقدير است

راست مي گفتي تو ، بايد از عشق بريد

از چنين پاياني به سر آغاز رسيد

شکستي و شکستم ، گسستي و گسستم

چه بودي و چه بودم ، چه هستي و هستم

تو رها از من باش ، اي برايم همه کس

زير آوار قفس ، مانده ام من ز نفس

تو و خورشيد بلند ، من و شب هاي قفس

بعد از اين با خود باش ، ياد تو ما را بس

شکستي و شکستم ، گسستي و گسستم

چه بودي و چه بودم ، چه هستي و هستم
راز دلم را فقط تو میدانی و دلت
گوشه ای از قلبت پنهان دار دوستت دارم هایم را
*ای عشق*
***M***
     
  
مرد

 
نازنين


اي نازينين ، اي نازينين

در آينه ما را ببين

از شرم اين صد چهره ها

در آينه افتاده چين

از تندباد حادثه

گفتي که جان در برده ايم

اما چه جان در بردني

ديريست که در خود مردهايم

اي نازنين ، اي نازنين

در آينه ما را ببين

از شرم اين صد چهره ها

در آينه افتاده چين

اين جا به جز درد و دروغ

هم خانه اي باما نبود

در غربت من مثل من

هر گز کسي تنها نبود

عشق و شعور و اعتقاد

کالاي بازار کساد

سوداگران در شکل دوست

بر نارفيقان شرم باد

هجرت سرايي بود و بس

خوابي که تعبيري نداشت

هر کس که روزي بار بود

اينجا مرا تنها گذاشت

اينجا مرا تنها گذاشت

اي نازنين ، اي نازنين

من با تو گريه کرده ام

در سوگ همراهان خويش

آنان که عاشق مانده اند

در خانه بر پيمان خويش

اي مثل من در خوداسير

ليلاي من با من بمير

تنها به يمن مرگ ما

اين قصه مي ماند به جا

هجرت سرابي بود و بس

خوابي که تعبيري نداشت

هر کس که روزي يار بو

اينجا مرا تنها گذاشت

اينجا مرا تنها گذاشت

اي مثل من در خود اسير

ليلاي من با من بمير

تنها به يمن مرگ ما

اين قصه مي ماند به جا

اي نازنين ، اي نازنين
راز دلم را فقط تو میدانی و دلت
گوشه ای از قلبت پنهان دار دوستت دارم هایم را
*ای عشق*
***M***
     
  ویرایش شده توسط: ALI2012   
مرد

 
گريز


به تو از تو مي ويسم

به تو اي هميشه در ياد

اي هميشه از تو زنده

لحظه هاي رفته بر باد

وقتي که بن بست غربت

سايه سار قفسم بود

زير رگبار مصيبت

بي کسي تنها کسم بود

وقتي از آزار پاييز

برگ و باغم گريه مي کرد

قاصد چشم تو آمد

مژده ي روييدن آورد

به تو نامه مي نويسم

اي عزيز رفته از دست

اي که خوشبختي پس از تو

گم شد و به قصه پيوست

اي هميشگي ترين عشق

در حضور حضرت تو

اي که مي سوزم سراپا

تا ابد در حسرت تو

به تو نامه مي نويسم

نامه اي نوشته بر باد

که به اسمت چو رسيدم

قلمم به گريه افتاد

اي تو يارم ، روزگارم ، گفتني ها با تو دارم

اي تو يارم ، از گذشته يادگارم

به تو نامه مي نويسم

اي عزيز رفته از دست

اي که خوشبختي پس از تو

گم شد و به قصه پيوست

در گريز ناگزيرم

گريه شد معناي لبخند

ما گذشتيم و شکستيم

پشت سر پلهاي پيوند

در عبور از مسلخ تن

عشق ما از ما فنا بود

بايد از هم مي گذشتيم

برتر از ما عشق ما بود

اي تو يارم ، روزگارم ، گفتني ها با تو دارم

اي تو يارم ، از گذشته يادگارم
راز دلم را فقط تو میدانی و دلت
گوشه ای از قلبت پنهان دار دوستت دارم هایم را
*ای عشق*
***M***
     
  
مرد

 
حادثه


گفتم که چرا دورتر از خواب و سرابي ... خواب و سرابي

گفتي که منم از با تو وليکن تو نقابي ... اما نقابي

فرياد کشيدم تو کجايي ، تو کجايي

گفتي که طلب کن مرا تا که بيابي

چون همسفر عشق شدي ، مرد سفر باش ، مرد سفر باش

هم منتظر حادثه ، هم فکر خطر باش ، فکر خطر باش

هر منزل اين راه بيابان هلاک است

هر چشمه سرابي ست که بر سينه ي خاک است

در سايه ي هر سنگ اگر گل به زمين است

نقش تن ماتري ست که در خواب کمين است

در هر قدمت خار ، هر شاخه سر دار

در هر نفس آزار هر ثانيه صد بار

چون همسفر عشق شدي ، مرد سفر باش

مرد سفر باش

هم منتظر حادثه هم فکر خطر باش ، فکر خطر باش

گفتم که عطش مي کشدم در تب صحرا

گفتي که مجوي آب و عطش باش سراپا

گفتم که نشانم بده گر چشمه اي آنجاست

گفتي چو شدي تشنه ترين ، قلب تو درياست

گفتم که در اين راه ، کو نقطه ي آغاز

فتي که تويي تو ، خود پاسخ اين راز
راز دلم را فقط تو میدانی و دلت
گوشه ای از قلبت پنهان دار دوستت دارم هایم را
*ای عشق*
***M***
     
  
مرد

 
بهانه


اي قبله ي من ، خاک در خانه ي تو

بي منت مي ، مستم ز پيمانه ي تو

اي قبله ي من خاک در خانه ي تو

در دام تو ام ، بي زحمت دانه ي تو

من خسته و بيمارم درمان مني

شور شعر و آوازي ، در جان مني

اي تو هواي هر نفس

عشق به تو مي ورزم و بس

دل کنده ام از همه کس

پناه من تويي و بس

تا در دل تو زنده ام

از عالمي دلکنده ام

از خود رها گشتن خوش است

در تو فنا گشتن خوش است

اي قبله ي من ، خاک در خانه ي تو

در دام تو ام ، بي زحمت دانه ي تو

تويي تويي ، بهانه ام

شاعر هر ترانه ام

شعله ي شوريدگي ام

تويي تويي زبانه ام

تو زخمه ي ساز مني

صداي آواز مني

رمز من و راز مني

نقطه ي آغاز مني

بر جان من آتش بزن

اي عشق من اي عشق من

بايد تو باشي آتشم

تا تن در اين آتش کشم

من تو شوم در قصه ها

تا من بسوزانم مرا

بي مرگي از تو مردن است

اين معني عشق من است

اي قبله ي من ، خاک در خانه ي تو

در دام تو ام ، بي زحمت دانه ي تو

تويي تويي ، بهانه ام

شاعر هر ترانه ام

شعله ي شوريدگي ام

تويي تويي زبانه ام

تو زخمه ي ساز مني

صداي آواز مني

رمز من و راز مني

نقطه ي آغاز مني

اي تو هواي هر نفس

عشق به تو مي ورزم و بس

دل کنده ام از همه کس

پناه من تويي و بس

تا در دل تو زنده ام

از عالمي دل کنده ام

از خود رها گشتن خوش است

در تو فنا گشتن خوش است

اي قبله ي من ، خاک در خانه ي تو

در دام تو ام ، بي زحمت دانه ي تو

اي قبله ي من ، خاک در خانه ي تو

در دام تو ام ، بي زحمت دانه ي تو
راز دلم را فقط تو میدانی و دلت
گوشه ای از قلبت پنهان دار دوستت دارم هایم را
*ای عشق*
***M***
     
  
صفحه  صفحه 5 از 8:  « پیشین  1  2  3  4  5  6  7  8  پسین » 
شعر و ادبیات

Ardalan Sarfaraz | اشعار اردلان سرفراز

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA