انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 331 از 718:  « پیشین  1  ...  330  331  332  ...  717  718  پسین »

Saib Tabrizi | صائب تبریزی


زن

andishmand
 
غزل شماره ۳۳۰۴

می کجا مهر حجاب از لب ما بردارد؟
نه حباب است که هر موج ز جا بردارد

رشته گوهر سیراب شود مژگانش
هرکه خار از ره این آبله پا بردارد

دل صد پاره اگر همرهی ما نکند
کیست در راه طلب توشه ما بردارد؟

در بیابان طلب تشنه جگر بسیارست
به که هر آبله ای آب جدا بردارد

از مه عید جوانی دل ما صاف نشد
مگر این زنگ ز دل قد دوتا بردارد

آنقدر دور مشو از نظر ای صبح امید
که دل خونشده دستی به دعا بردارد

منفعل رفت ازین غمکده سیلاب برون
کیست این گرد ملال از دل ما بردارد؟

می کند ساده زمین را ز عمارت صائب
ابر اگر آب ز چشم تر ما بردارد
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
غزل شماره ۳۳۰۵

حسن در خانه زین جلوه دیگر دارد
در نگین خانه، نگین جلوه دیگر دارد

عالم آشوب بود شور قیامت، لیکن
خنده های نمکین جلوه دیگر دارد

از افق گرچه مه عید خوش آینده بود
چین بر آن طرف جبین جلوه دیگر دارد

عشق بی پرده شود حسن چو در پرده رود
در صدف در ثمین جلوه دیگر دارد

قدم از رخنه دیوار به گلشن مگذار
حسن خوبان ز کمین جلوه دیگر دارد

ساده لوحی بود آیینه صد نقش مراد
شد چو بی نام نگین جلوه دیگر دارد

شوخی سیل ز ویرانه نماید صائب
می به دلهای غمین جلوه دیگر دارد
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
غزل شماره ۳۳۰۶

رهرو عشق کی اندیشه منزل دارد؟
کشتی بیجگران چشم به ساحل دارد

موج سد ره طوفان نشود دریا را
دل دیوانه چه پروای سلاسل دارد؟

نیست آیینه ما صاف چو شبنم، ورنه
می توان یافت که هر غنچه چه در دل دارد

گر چه مجنون سخن از محمل لیلی گوید
سخن مردم آگاه دو محمل دارد

نظر از دولت نظاره خود محروم است
قرب بسیار مرا دور ز منزل دارد

نیست مخصوص به خورشید به خون غلطیدن
عشق بسیار ازین طایر بسمل دارد

صائب آن کس که بود با همه کس راست چو شمع
تا دم بازپسین جای به محفل دارد
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
غزل شماره ۳۳۰۷

خصم را عقل مقید به تحمل دارد
سیل را ریگ مسخر به تنزل دارد

از ثبات قدم ما دل تیغ آب شود
سیل در بادیه ما خطر از پل دارد

بس که چشمم ز پریشان نظری ترسیده است
نخورم آب ازان چشمه که سنبل دارد

حیرت روی تو از هوش چمن را برده است
شبنم آیینه به پیش نفس گل دارد

چمن آرا چه خیال است که بیند در خواب
غنچه آن گوشه چشمی که به بلبل دارد

چرخ را شورش سودای من از جا برداشت
طاقت سیل گرانسنگ کجا پل دارد؟

صائب این تازه غزل آن غزل شاپورست
که گران می رود آن کس که توکل دارد
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
غزل شماره ۳۳۰۸

در خور مزد فلک کار به آدم دارد
خوردن نعمت عالم غم عالم دارد

نخل خشکی است کزاو دست کشیده است بهار
هر که را عشق ز آفات مسلم دارد

ماتم و سور جهان دست در آغوش همند
که مه عید به دنبال محرم دارد

نیست پیشانی واکرده درین سبز چمن
جبهه گل گره از قطره شبنم دارد

در سیه دل نکند کلفت مردم تأثیر
نوحه گر دف به کف از حلقه ماتم دارد

پاکی عرض ز رخسار عیان می گردد
محضر از چهره خود عصمت مریم دارد

می کشد پیر ز تقصیر جوانان خجلت
که غم تیر خطا پشت کمان خم دارد

نتوان دست ز آب گهر آسان شستن
زیر سنگ است هر آن دست که خاتم دارد

نیست بر خسته روانان نفس عیسی را
چشم بیمار تو نازی که به عالم دارد

نسبتی نیست به خورشید جهانتاب ترا
دیده آینه را روی تو پرنم دارد

دوربین امن ز همواری دشمن نشود
زخم ما وحشت الماس ز مرهم دارد

دل هرکس شود از تیغ ملامت صد چاک
راه چون شانه در آن طره پرخم دارد

نتوان ساختن از طول امل دل را پاک
جوهر تیغ کی این ریشه محکم دارد؟

علم فتح بود قامت آزاده روان
موی ژولیده ما شوکت پرچم دارد

پیش روشن گهران لب نگشاید صائب
هر که داند که خطر آینه از دم دارد
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
غزل شماره ۳۳۰۹

بحر هر چند به بر همچو حبابم دارد
شوق سرگشته تر از موج سرابم دارد

می شود کوتهی راه ز تعجیل دراز
دور ازان کعبه مقصود شتابم دارد

من همان نقش سراپرده خوابم، هرچند
پیری از قامت خم پا به رکابم دارد

چون به افسانه توانم ز سر خود وا کرد؟
غفلتی را که کمند از رگ خوابم دارد

می شود چون تهی از باده، به سر می غلطم
همچو غم بر سر پا زور شرابم دارد

نیست افسوس به جانبازی پروانه مرا
گریه ساخته شمع کبابم دارد

تخم در سینه کهسار پریشان شده ام
سبز گردون مگر از اشک سحابم دارد

منم آن باده پرزور که مینای فلک
چاکها در جگر از زور شرابم دارد

باده دولت این نشأه بود پا به رکاب
مستی ساخته خلق خلق کبابم دارد

صائب این باکه توان گفت از پرکاری
تلخکام آن لب لعل از شکرابم دارد
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
غزل شماره ۳۳۱۰

دل عاشق چه غم از شورش دوران دارد؟
کشتی نوح چه اندیشه ز طوفان دارد؟

غمزه شوخ ترا نیست محرک در کار
تیغ از جوهر خود سلسله جنبان دارد

دل در آن زلف ندارد غم تنهایی ما
فیض صبح وطن این شام غریبان دارد

چرخ از حلقه بگوشان قدیم است او را
سر زلفی که مرا بی سر و سامان دارد

آرزو از دل ارباب هوس می شوید
چهره ای کز عرق شرم نگهبان دارد

دامن شب مده از دست که این ابر سیاه
در ته دامن خود چشمه حیوان دارد

بیشتر ساده دلان کشته شمشیر خودند
صبح از خنده خود زخم نمایان دارد

مگذر از دامن صحرای قناعت کانجا
مور در زیر نگین ملک سلیمان دارد

از جگر سوختگان نیست بجز لاله کسی
که چراغی به سر خاک شهیدان دارد

در پریشانی خلق است مرا جمعیت
دل من طالع سی پاره قرآن دارد

آفتاب است چو شبنم ز نظر بازانش
گلعذاری که مرا واله و حیران دارد

نتوان جمع به شیرازه سامان کردن
خاطری را که غم رزق پریشان دارد

آن که از تیغ تغافل دو جهان بسمل اوست
دست در گردن دلهای پریشان دارد

خواری چرخ بود رزق عزیزان صائب
روی یوسف خبر از سیلی اخوان دارد
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
غزل شماره ۳۳۱۱

رهرو عشق چه پروای مغیلان دارد؟
بیخودی در ته پا تخت سلیمان دارد

این همان عشق غیورست که صد یوسف را
از فراموشی جاوید به زندان دارد

خط به رویش چه سخنهای پریشان که نگفت
نه همین پاس دل مور سلیمان دارد

رنگ بر روی سهیل از عرق شرم نماند
این چه رنگ است که آن سیب ز نخدان دارد

نافه از چین نفس سوخته ای آورده است
سر پیوند به آن زلف پریشان دارد

صفحه خاک کجا و رقم عیش کجا؟
این سفال از نفس سوخته ریحان دارد

مرده خواب غرورند حریفان صائب
کیست تا گوش به این مرغ خوش الحان دارد؟
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
غزل شماره ۳۳۱۲

تشنگان حال جگر سوختگان می دانند
خبر از تشنه ما ریگ بیابان دارد

شورش عشق و جنون را ز دل صائب پرس
روی دریا خبر از سیلی طوفان دارد

مرکز از دایره انگشتر فرمان دارد
مور در خانه خود حکم سلیمان دارد

می توان یافت ز عنوان که چه در مکتوب است
پا منه بر در آن خانه که دربان دارد

می کند خنده گل جلوه آغوش وداع
تا که دیگر سر تاراج گلستان دارد؟

اگر افتادن ما خاستنی خواهد داشت
سقف افلاک خطرهای نمایان دارد

پایه ناز دو بالا شود از خودبینی
شبنم آن به که ز گل آینه پنهان دارد

نکند زخم زبان بیخبران را بیدار
پای خوابیده چه پروای مغیلان دارد؟

هرکه را گوشه ای از وسعت مشرب دادند
گر همه مور بود ملک سلیمان دارد

خبر از خنده سوفار ندارد پیکان
چه اثر در دل غمگین لب خندان دارد؟

روز ما تیره ز اندیشه فردا شده است
خواب ما را غم تعبیر پریشان دارد
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
غزل شماره ۳۳۱۳

سالک امید نجات از دل روشن دارد
مرغ زیرک نظر از خانه به روزن دارد

هرکه با صدق عزیمت سفری گردیده است
خطر از راهنما بیش ز رهزن دارد

می برد راه به سررشته مقصود کسی
که دلی تنگتر از دیده سوزن دارد

صحبت سوختگان می برد از دلها زنگ
نظر آیینه ز گلزار به گلخن دارد

نبود گوهر شب تاب به روغن محتاج
به می ناب چه حاجت دل روشن دارد؟

هست صد پیرهن از سنگ دلش محکم تر
آن که سرگشته مرا همچو فلاخن دارد

از غم جسم بود جان مجرد فارغ
طایر قدس چه حاجت به نشیمن دارد؟

هست بر سلسله زلف روان حکم نسیم
ناوک آه چه اندیشه ز جوشن دارد؟

دست می بایدش اول ز سر خود شستن
هر که چون غنچه سر و برگ شکفتن دارد

خردسالی که منم واله و دیوانه او
دل سنگین عوض سنگ به دامن دارد

نگه گرم تو با غیر ندارد کاری
هر چه دارد به من سوخته خرمن دارد

فرصت حرف نخواهی به لب خود دادن
گر بدانی که چه مقدار مکیدن دارد

جور بر عاشق بیدل ز مروت دورست
مرغ بسمل چه پر و بال شکستن دارد؟

سخنی کز سر دردست کند دل را گرم
ناله صائب دل خسته شنیدن دارد
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
صفحه  صفحه 331 از 718:  « پیشین  1  ...  330  331  332  ...  717  718  پسین » 
شعر و ادبیات

Saib Tabrizi | صائب تبریزی


این تاپیک بسته شده. شما نمیتوانید چیزی در اینجا ارسال نمائید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA