انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 342 از 718:  « پیشین  1  ...  341  342  343  ...  717  718  پسین »

Saib Tabrizi | صائب تبریزی


زن

andishmand
 
غزل شماره ۳۴۱۵

چه خیال است به تیغش دل بیتاب رسد؟
بیخبر بر سر این تشنه مگر آب رسد

هم به بال و پر خورشید مگر شبنم ما
به سراپرده خورشید جهانتاب رسد

رشته عمر ازان چاه ذقن کوتاه است
به گسستن مگر این رشته به آن آب رسد

نفس هر دو جهان سوخت درین غواصی
تا که را دست به آن گوهر نایاب رسد

در سبب کوش که بی ابر بهار از دریا
نیست ممکن به لب خشک صدف آب رسد

آسمانش یکی از حلقه بگوشان باشد
هر که را دست به آن زلف سیه تاب رسد

ساقی از گردش آن چشم به فریادم رس
که من آن صبر ندارم که می ناب رسد

گر چه از ثابت و سیار بهشتی است فلک
حاش لله که به هنگامه احباب رسد

دامن تیغ ترا خون دو عالم نگرفت
چه گرانی ز خس و خار به سیلاب رسد؟

روزی هر کسی از راه نصیب آماده است
قسمت گرگ محال است به قصاب رسد

هست تا مجلس می روشنی آنجا فرش است
شب آدینه مگر شمع به محراب رسد

پیش کج بحث خمش باش که سرگردانی است
آنچه از ماهی لب بسته به قلاب رسد

نیست جز زخم زبان قسمت سرگشته عشق
خس و خاری مگر از بحر به گرداب رسد

که به ویرانه من پرتو مهتاب رسد
صائب از کوتهی بخت ندارم امید
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
غزل شماره ۳۴۱۶

تا کیم نوحه به گوش از دل ناشاد رسد؟
تا نظر باز کنم ناوک بیداد رسد

بر سر هر گره زلف تو لرزم که مباد
دست خشکیده ای از جانب شمشاد رسد

می شود دل نشود مضطرب از آمدنت؟
دست و پا گم نکند صید چو صیاد رسد؟

جگرم تازه نشد از گهرافشانی ابر
مگر این سوخته را برق به فریاد رسد

مور شو مور، که حکمت به سلیمان گذرد
گر به صحرای تو با لشکر ایجاد رسد

نرود کاوش رشک از دل عاشق که هنوز
ناله تیشه به گوش از دل فرهاد رسد

بر سر قسمت تیغ و قلم آید چو قضا
منشی ظلم ترا خامه فولاد رسد

رو به دل بردن صائب چو کند چهره او
از دو جانب سپه زلف به امداد رسد
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
غزل شماره ۳۴۱۷

کوهکن کیست به گرد من شیدا برسد؟
جنبش قاف محال است به عنقا برسد

جگر تشنه صحرای علایق ترسم
سیل ما را نگذارد که به دریا برسد

عالمی همچو صدف چشم و دهن وا کرده است
به که تا گوهر عبرت ز تماشا برسد؟

می گذراند کم نعمت باقی فردا
هر چه اینجا به تو از نعمت دنیا برسد

هرگز از کبر نکردی نگهی در ته پا
به تو چون مایده فیض ز بالا برسد؟

ناقص از تربیت چرخ نگردد کامل
باده خام محال است به مینا برسد

حیف و صد حیف که در دایره امکان نیست
اهل دردی که به درد سخن ما برسد

شهپر دامن عصمت به فلک می ساید
پی یوسف چه خیال است زلیخا برسد

از کمندش نجهد هیچ شکاری صائب
دست هرکس که به آن زلف چلیپا برسد

بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
غزل شماره ۳۴۱۸

جذبه شوق اگر از جانب کنعان نرسد
بوی پیراهن یوسف به گریبان نرسد

کعبه در دامن شبگیر بلند افتاده است
سیل پر زور محال است به عمان نرسد

در مقامی که ضعیفان کمر کین بندند
آه اگر مور به فریاد سلیمان نرسد

منتهی گشت به خط سلسله زلف دراز
نامه شکوه ما نیست به پایان نرسد

تو و چشمی که ز دلها گذرد مژگانش
من و دزدیده نگاهی که به مژگان نرسد

شعله شوق محال است ز پا بنشیند
تا دل تشنه به آن چاه زنخدان نرسد

هر که از دامن او دست مرا کوته کرد
دارم امید که دستش به گریبان نرسد

درد رنگین چو کند روی سخن را صائب
کار اهل سخن آن به که به سامان نرسد

بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
غزل شماره ۳۴۱۹

دل به مطلب اگر از راه تپیدن نرسد
گو مکن سعی که هرگز به دویدن نرسد

بهترین پایه صاحب نظران حیرانی است
دیده هرگز به مقامی ز پریدن نرسد

پای فهمیده در آن سلسله زلف گذار
که در آن کوچه به خورشید دویدن نرسد

از دل پخته مزن لاف که این میوه خام
نرسد تا به لبت جان، به رسیدن نرسد

وحشتی قسمت مجنون من از عشق شده است
که به من هیچ غزالی به رمیدن نرسد

گرچه چون لاله نگونسار بود کاسه من
از دل سوخته خونم به چکیدن نرسد

نرسد زان به تو از چشم بدان آسیبی
کز لطافت گل روی تو به دیدن نرسد

نه چنان رفته ام از خود که دگر بازآیم
دامن رفته ز دستم به کشیدن نرسد

می دود در پی آن چشم دل خام طمع
طفل هرچند به آهو به دویدن نرسد

از لطافت به تماشایی آن سیب ذقن
بجز از دست و لب خویش گزیدن نرسد

آنچنان محو تو شد دیده نظار گیان
که به گلهای چمن نوبت چیدن نرسد

دل سودا زده و حرف شکایت، هیهات
دانه سوخته هرگز به دمیدن نرسد

مهربان گر به یتیمان نشود دایه لطف
هوش اطفال به انگشت مکیدن نرسد

چه کند با دل سنگین طبیبان صائب؟
ناتوانی که فغانش به شنیدن نرسد
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
غزل شماره ۳۴۲۰

چشم عاشق پی جانان به پریدن نرسد
دل صیاد به آهو به تپیدن نرسد

اختر عاشق و امید ترقی، هیهات
دانه سوخته هرگز به دمیدن نرسد

بهر گلگونه ربایند ز هم حورانش
کشته تیغ ترا خون به چکیدن نرسد

ما قدم بر قدم جاذبه دل داریم
خبر قافله ما به شنیدن نرسد

به تماشا ز بهشت رخ او قانع باش
که گل و میوه این باغ به چیدن نرسد

قسمت این بود که از دفتر پرواز بلند
به من خسته بجز چشم پریدن نرسد

پرده صبح امیدست شب نومیدی
تا نسوزد نفس اینجا به کشیدن نرسد

دورتر می شود از قطع مسافت راهش
رهنوردی که به منزل به رمیدن نرسد

تو ز لعل لب خود، کام مکیدن بردار
که به ما جز لب خمیازه مکیدن نرسد

در حریمی که من از درد کشانم صائب
بحر را دعوی پیمانه کشیدن نرسد
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
غزل شماره ۳۴۲۱

بی تب و تاب به مخمور شرابی نرسد
تا به آتش نرود کوزه به آبی نرسد

به چه امید به گرد دل خوبان گردد؟
ناله ای را که ز کهسار جوابی نرسد

طمع بوسه و امید شکرخند کراست؟
که به ما زان لب شیرین شکرابی نرسد

زندگی چون شرر از سوختگان است مرا
آه اگر از جگری بوی کبابی نرسد

گل مگر بست ز شرم تو دکان را، کامروز
به دماغم ز چمن بوی گلابی نرسد

عمر چون سیل به این سرعت اگر خواهد رفت
فرصت چشم گشودن به حبابی نرسد

تو به ویرانی دل کوش که آن گنج گهر
نیست ممکن که به هر خانه خرابی نرسد

نیست انصاف که از بحر تو با این وسعت
صائب تشنه جگر را دم آبی نرسد
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
غزل شماره ۳۴۲۲

دل تهی ناشده از خویش به جایی نرسد
تا بود پر ز شکر نی به نوایی نرسد

تیر را شهپر پرواز بود پاکی شست
آه با دامن آلوده به جایی نرسد

نیست در سینه هرکس که ز غفلت آهی
همچو کوری است که دستش به عصایی نرسد

در شفاخانه ایجاد بجز بیدردی
هیچ دردی نشنیدم به دوایی نرسد

پنبه زاری است ترا گوش ز غفلت، ورنه
نفسی نیست که از غیب ندایی نرسد

قیمت گوهر نادیده که می داند چیست؟
چه عجب گر سخن ما به بهایی نرسد

گر مرا نیست چو خار سر دیوار گلی
گلم این بس که ز من زخم به پایی نرسد

نشود زشتی دنیا به تو روشن چون آب
تا ترا آینه دل به جلایی نرسد

کیست از اهل مروت که کند سیرابش؟
بر سر خار اگر آبله پایی نرسد

خرج ره می شود این خرده جانی که مراست
گر به فریاد من آواز درایی نرسد

چه گل از برگ خود آن خونی احسان چیند؟
که ازو دست یتیمی به حنایی نرسد

دل هرکس که شود آب چو شبنم صائب
نیست ممکن که به خورشید لقایی نرسد
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
غزل شماره ۳۴۲۳

پیش مژگان درازت که هدف خواهد شد؟
چون تو بر یک طرف افتی که طرف خواهد شد؟

آن ترنج ذقنی را که به آن می نازی
از خط سبز، چو نارنج هدف خواهد شد

خرق عادت اگر از خرقه تنها خیزد
صاحب کشف و کرامات، کشف خواهد شد

روی بازار اگر این است که من می بینم
گوهر از پرده نشینان صدف خواهد شد

صائب از هند جگرخوار برون می آیم
دستگیر من اگر شاه نجف خواهد شد


بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
غزل شماره ۳۴۲۴

خط شبرنگ ز روی تو عیان خواهد شد
علم زلف درین گرد نهان خواهد شد

گرچه دست ستم زلف درازست، خطش
چون شب قدر شفیع رمضان خواهد شد

خط زبان بند بتان بود، نمی دانستم
که ترا جوهر شمشیر زبان خواهد شد

گرگ در پیرهن جلوه یوسف دارد
نوبهاری که مبدل به خزان خواهد شد

هر که چون دام گرفتار تهی چشمی گشت
در ته خاک به چشم نگران خواهد شد

شوق خواهد تن افسرده ما را جان کرد
با قفس طایر ما بال فشان خواهد شد

دل چو اطفال مبندید بر این نقش و نگار
کاین بهاری است که یکدست خزان خواهد شد

بحر از موج شود گر لب دریوزه تمام
در نصیب صدف پاک دهان خواهد شد

رهرو صادق و سامان اقامت، هیهات
صبح چون کرد نفس راست، روان خواهد شد

نیست در سایه اقبال هما آرامش
استخوانی که به تیر تو نشان خواهد شد

هست اگر لنگر تسلیم درین بحر ترا
عاقبت موج خطر خط امان خواهد شد

چشم نرگس نشود باز ز مستی، غافل
که سرش در سر این خواب گران خواهد شد

قامت هرکه شود خم ز عبادت صائب
خاتم دست سلیمان زمان خواهد شد
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
صفحه  صفحه 342 از 718:  « پیشین  1  ...  341  342  343  ...  717  718  پسین » 
شعر و ادبیات

Saib Tabrizi | صائب تبریزی


این تاپیک بسته شده. شما نمیتوانید چیزی در اینجا ارسال نمائید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA