انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 373 از 718:  « پیشین  1  ...  372  373  374  ...  717  718  پسین »

Saib Tabrizi | صائب تبریزی


زن

andishmand
 
غزل شماره ۳۷۲۷

چه وسعت است که این بحر پرگهر دارد
که هر حباب در او عالم دگر دارد

درین محیط به هر موجه ای که می پیچم
دل رمیده ای از ریگ تشنه تر دارد

چه حکمت است که آسوده تر بود در راه
ز دوش راهروان هر که بار بر دارد

بغیر دل که دو عالم بود به فرمانش
کدام خوشه درین خاکدان دو سر دارد؟

همیشه خازن شهدست از حلاوت عیش
کسی که خانه چو زنبور مختصر دارد

به اشک تاک دل باغبان نمی سوزد
سرشک ما به دل چرخ کی اثر دارد؟

نصیب خاک نشینان بود حلاوت عیش
درین مقام نی بوریا شکر دارد

ز گرد تا نفتاده است آسیای فلک
چرا کسی ز غم رزق دیده تر دارد؟

به جانبی رود از شوق هر نفس دل ما
در آشیانه ما بیضه بال و پر دارد

در آن محیط که باد مراد تسلیم است
سفینه از نفس ناخدا خطر دارد

تو گوش چون صدف از سنگ کرده ای، ورنه
زبان موج خبرها ازان گهر دارد

به داغ عشق منه دل که این ستاره شوخ
به هر تجلی خود مشرق دگر دارد

به طوف کعبه رسیدن گذشتن است از خود
خوشا کسی که سرو برگ این سفر دارد

به گرد چشم تو آب حیا نمی گردد
درین زمانه که آیینه چشم تر دارد

مده به اهل سخن عرض، فکر خامی را
که همچو طفل خرابات صد پدر دارد

دل تو قابل تأثیر فکر صائب نیست
وگرنه ناله ما شعله اثر دارد
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
غزل شماره ۳۷۲۸

ز چهره تو بهشت آب و تاب بردارد
ز جلوه تو قیامت حساب بردارد

نصیب سوختگان می رسد ز پرده غیب
همیشه آبله آب از سراب بردارد

چنین که خوی تو کرده است عام ناسازی
عجب که آتش سوزان کباب بردارد

چنان عقیق تو از خون خلق شد سیراب
که از مشاهده اش زخم آب بردارد

بغیر لخت دل و پاره جگر صائب
چه توشه کس ز جهان خراب بردارد؟

بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
غزل شماره ۳۷۲۹

تمام رس نبود باده ای که کف دارد
که عیب دار بود گوهری که تف دارد

بغیر آدم خاکی که گوهری است یتیم
کدام در گرانمایه نه صدف دارد؟

ز چشم زخم حصاری است ناتمامیها
که ماه نو، خط آزادی از کلف دارد

برای قطره دهن پیش ابر باز کند
دل پر آبله ای بحر از صدف دارد

سبک مگیر کف پوچ صبح را زنهار
که بحرهای گهرخیز زیر کف دارد

بلاست صحبت ناجنس، وقت طوطی خوش
که گاه حرف ز تمثال خود طرف دارد

غنی ز مال محال است سیر چشم شود
که بحر هم ز صدف سایل بکف دارد

شده است راه تو دور از کجی، وگرنه خدنگ
ز راستی دو قدم راه تا هدف دارد

ز عشق پیروی عاقلان نمی آید
که جا همیشه جگردار پیش صف دارد

شده است سفله نواز آنچنان فلک که پدر
امید بیش به فرزند ناخلف دارد!

خوش است خال به هرجا فتد، نمی دانم
که این ستاره کجا خانه شرف دارد

شکسته بال ز پیری شده است صائب، لیک
امید جاذبه ای از شه نجف دارد
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
غزل شماره ۳۷۳۰

هنوز نرگس او مستی ازل دارد
هنوز ملک دل از غمزه اش خلل دارد

ز چرب نرمی گفتار می توان دانست
که خاتم لب او موم در بغل دارد

به پاکبازی آن خال اعتماد مکن
که این سیاه درون مهره دغل دارد

مباد شکوه بیجا کنی ز قسمت خویش
که تیغ سر ز پی مرغ بی محل دارد

ز سرکشی بگذر پای بر فلک بگذار
که راه کعبه مقصد همین کتل دارد

چگونه پیله گرفته است کرم را در بر؟
چنان مرا به میان رشته امل دارد

من آن مقامر بی حاصلم درین عالم
که مایه باخته و چشم بر شتل دارد

فلک به کام دل اهل فقر می گردد
پیاده هرکه شد این اسب در کتل دارد

کجا به مرتبه صلح کل رسی صائب؟
که مو بموی تو با یکدگر جدل دارد
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
غزل شماره ۳۷۳۱

ز نقشهای غریب آنچه جام جم دارد
دل شکسته ما بی زیاد و کم دارد

ز صدق و کذب سخن سنج را گزیری نیست
چو صبح تیغ جهانگیر ما دو دم دارد

کدام روز که صد بت نمی تراشد دل؟
خوشا حضور برهمن که یک صنم دارد

کسی که در گره افکنده است کار مرا
هزار ناخن تدبیر دست کم دارد

زبان دراز به خون غوطه می زند آخر
زبان تیغ ز جوهر همین رقم دارد

سبکسری که مدارش بود به پرگویی
همیشه سر به ته تیغ چون قلم دارد

کسی ز سعی به جایی نمی رسد صائب
وگرنه دل ز تردد چه پای کم دارد؟
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
غزل شماره ۳۷۳۲

گلی که از عرق شرم دیده بان دارد
خط امان ز شبیخون بلبلان دارد

به عشق نسبت خاصی است ناتوانان را
گهر علاقه دیگر به ریسمان دارد

فراغ بال ز مرغان این چمن مطلب
که گر همای بود درد استخوان دارد

فغان که آینه رخسار من نمی داند
که آشنایی تردامنان زیان دارد

بجان رساند مرا داغ دوستان دیدن
چه دلخوشی خضر از عمر جاودان دارد؟

چرا ز غیرت، پروانه خویش را نکشد؟
که شمع با همه انجمن زبان دارد

وفا به وعده نکردن خلاف آداب است
وگرنه شکوه ما مهر بر زبان دارد

چه حالت است من خسته را نمی دانم
که هرچه جز دل خود می خورم زیان دارد

لباس ماتم بلبل همیشه آماده است
به هر چمن که در او زاغی آشیان دارد

چگونه دیده صائب گهرفشان نشود؟
که رو ز ملک خراسان به اصفهان دارد
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  ویرایش شده توسط: andishmand   
زن

andishmand
 
غزل شماره ۳۷۳۳

کناره گرد خطرهای بیکران دارد
میانه رو ز دو جانب نگاهبان دارد

شکایتی که ز گردون کنند بی هنران
شکایتی است که تیر کج از کمان دارد

کند چو موم رگ گردن جهان را نرم
چو شمع هرکه زبان شررفشان دارد

ز کدخدایی عقل است آسمان بر پای
وگرنه عشق چه پروای این دکان دارد

ز خود برآمده از خضر بی نیاز بود
به بام رفته چه حاجت به نردبان دارد؟

به نذر داغ تو پیوند می کند باهم
چو قرعه هرکس یک مشت استخوان دارد

ز خواب ناز چرا چشم او شود بیدار؟
شکوه حسن چه حاجت به پاسبان دارد؟

ز درد خویش ندارم خبر، همین دانم
که هرچه جز دل خود می خورم زیان دارد

غبار دیده یعقوب خضر راه بس است
نسیم مصر چه حاجت به کاروان دارد؟

چه نسبت است به صدر آستانه را صائب؟
همیشه صدرنشین رو به آستان دارد
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
غزل شماره ۳۷۳۴

دل رمیده ما شکوه از وطن دارد
عقیق ما دل پرخونی از یمن دارد

یکی است آمدن و رفتن سبکروحان
شکوفه جامه احرام از کفن دارد

چو غنچه هرکه به وحدت سرای دل ره برد
حضور گوشه خلوت در انجمن دارد

دلی که سوخته آن لب چو شکر شد
چو طوطیان ز پر و بال خود چمن دارد

سهیل اگر چه کند سیر لاابالی وار
به هر طرف که رود چشم بر یمن دارد

دلی خزینه گوهر شود که چون دریا
هزار مهر ز گرداب بر دهن دارد

ز نافه باد صبا نامه های سربسته
ز هر غزال به آن زلف پرشکن دارد

چه سرمه ها به سخن چین دهد، نظربازی
که راه حرف به آن چشم خوش سخن دارد

ز ناله ای که کند خامه می توان دانست
که کوه درد به دل صاحب سخن دارد

ز یوسفی که ترا در دل است بیخبری
وگرنه هر نفسی بوی پیرهن دارد

چنان ز بوی تو گردید عام بیهوشی
که شبنم آینه پیش رخ چمن دارد

کسی که گوشه گرفته است از جهان صائب
خبر ز چاشنی کنج آن دهن دارد


بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
غزل شماره ۳۷۳۵

ز خود گسسته چه پروای آن و این دارد؟
به خود رسیده چه حاجت به همنشین دارد؟

ز آسیای فلک بار برده ام بیرون
مرا چگونه تواند فلک غمین دارد؟

امید هست به پروانه نجات رسد
چو شمع هرکه نفسهای آتشین دارد

عجب که بر دل مجروح ما گذاری دست
که آستین تو از زلف بیش چین دارد

ازان زمان که مرا بر گرفته ای از خاک
هنوز سایه من ناز بر زمین دارد

به خرمنی نرسد برق فتنه را آسیب
که حصن عافیت از دست خوشه چین دارد

ز نوش قسمت زنبور نیست غیر از نیش
ازین چه سود که صد خانه انگبین دارد؟

برای پاکی دامان ما بهار از گل
هزار پنجه خونین در آستین دارد

به آب خضر کند تلخ زندگانی را
ز خط عقیق تو زهری که در نگین دارد

ز شرم عارض او آفتاب عالمتاب
به هر طرف که رود چشم بر زمین دارد

تمنعی که به فقر از غنا رسد این است
که شرم فقر دلش را ز غم حزین دارد

به خوردن جگرش در لباس، دندانی است
گهر به ظاهر اگر رشته را سمین دارد

یکی است نقش چپ و راست در نگین صائب
کجا خبر دل حیران ز کفر و دین دارد؟
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
غزل شماره ۳۷۳۶

خوشم به باده گلگون که رنگ او دارد
رگی ز تلخی آن یار تندخو دارد

سر بریده شبنم به آفتاب رسید
همان امید مرا گرم جستجو دارد

چگونه جلوه کند آفتاب یکرنگی؟
درین زمانه که آیینه پشت و رو دارد

همین نه گردن شیطان ز کبر دارد طوق
به هر که بنگری این طوق در گلو دارد

ز بوی یاسمن یأس مغز من تازه است
گل امید ندانسته ام چو بو دارد

ز لاله زار شهادت قدم برون مگذار
بغیر تیغ که آبی دگر به جو دارد؟

مجوی سر خط آزادی از فلک صائب
که خود ز کاهکشان طوق در گلو دارد
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
صفحه  صفحه 373 از 718:  « پیشین  1  ...  372  373  374  ...  717  718  پسین » 
شعر و ادبیات

Saib Tabrizi | صائب تبریزی


این تاپیک بسته شده. شما نمیتوانید چیزی در اینجا ارسال نمائید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA