انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 377 از 718:  « پیشین  1  ...  376  377  378  ...  717  718  پسین »

Saib Tabrizi | صائب تبریزی


زن

andishmand
 
غزل شماره ۳۷۶۷

همین نه چشم مرا روشن آن دلارا کرد
که ذره ذره خاک مرا سویدا کرد

امید هست کند رحم بر غریبی ما
همان که قطره ما را جدا ز دریا کرد

ز ذره ذره کشد ناز مهر عالمتاب
نظر کسی که به آن حسن عالم آرا کرد

چو نقش پای، زمین گیر بود دیده من
مرا بلند نظر آن بلند بالا کرد

کسی که راه به تنگ دهان جانان برد
در آفتاب قیامت ستاره پیدا کرد

نرفت زنگ غم از دل به باده، حیرانم
که در چه ساعت سنگین مرا به دل جا کرد

همان به دامن او ریخت ز انفعال سؤال
به ابر قطره چندی که بحر اعطا کرد

ز پیروان شریعت درین سرای سپنج
دو شش زد آن که به اثناعشر تولا کرد

نمی شود نکشند انتقام، عشق غیور
ز سرکشی مه مصر آنچه با زلیخا کرد

به آفتاب جهانتاب می رسد صائب
چو شبنم آن که دل خویش را مصفا کرد
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
غزل شماره ۳۷۶۸

ز خط صفای دگر روی یار پیدا کرد
ز داغ، حسن دگر لاله زار پیدا کرد

ز خط کشید رخش گرد خویش دایره ای
فغان که رهزن دلها حصار پیدا کرد

مباد روز خوش آن خط بی مروت را!
که در میان من و او غبار پیدا کرد

اگرچه حکم بیاضی بلند رتبه نبود
به دور گردن او اعتبار پیدا کرد

غریب بود محبت درین جهان خراب
مرا به خون جگر، روزگار پیدا کرد

اگر به آب رسانند خاک عالم را
نمی توان چو من خاکسار پیدا کرد

چه دامهای رمیدن به خاک کرد آهو
که چشم شوخ تو ذوق شکار پیدا کرد

چو زلف روز من آن روز تیره شد صائب
که راه حرف، خط مشکبار پیدا کرد
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
غزل شماره ۳۷۶۹

قدح به حوصله ما چه می تواند کرد؟
سفینه با دل دریا چه می تواند کرد؟

اگر دو یار موافق زبان یکی سازند
فلک به یک تن تنها چه می تواند کرد؟

علاج درد خداداد صبر و تسلیم است
به درد عشق مداوا چه می تواند کرد؟

حصار عافیت روزگار همواری است
هجوم سیل به صحرا چه می تواند کرد؟

کمند جذبه کوتاه خانه یعقوب
به اشتیاق زلیخا چه می تواند کرد؟

بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
غزل شماره ۳۷۷۰

به اهل عشق نصیحت چه می تواند کرد؟
نمک به شور قیامت چه می تواند کرد؟

به آفتاب جهانسوز اوج یکتایی
هجوم شبنم کثرت چه می تواند کرد؟

نمی شود دل روشن سیه ز گرد گناه
به آب حیوان ظلمت چه می تواند کرد؟

هزار پیرهن از گرد خاکسار ترم
به من غبار مذلت چه می تواند کرد؟

درازدستی حرص و فراخ گامی سعی
به تنگ گیری قسمت چه می تواند کرد؟

متاع خوب به هر جا رود عزیز بود
به ماه کنعان غربت چه می تواند کرد؟

ز سخت جانی من سنگ پا به کوه نهاد
به من زبان ملامت چه می تواند کرد؟

ز یار شکوه بیجا چه می کنی صائب؟
به آن غرور شکایت چه می تواند کرد؟


بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
غزل شماره ۳۷۷۱

حساب زخم دل ما که می تواند کرد؟
شمار موجه دریا که می تواند کرد؟

ستاره های فلک را شمردن آسان است
حساب داغ دل ما که می تواند کرد؟

اگر نه سبحه ریگ روان به دست افتد
شمار آبله پا که می تواند کرد؟

خمار من لب میگون یار می شکند
مرا شکفته به صهبا که می تواند کرد؟

توان به دیده خورشید رفت چون شبنم
نظر بر آن رخ زیبا که می تواند کرد؟

نگاه حوصله سوزست و خنده هوش ربا
ترا دلیر تماشا که می تواند کرد؟

مگر ز چشم غزالان سواد برداریم
نظر به نرگس لیلی که می تواند کرد؟

عنان سیر تو چون می به دست خودرایی است
ترا به وعده تقاضا که می تواند کرد؟

اگر به شیشه کند خون من سپهر کبود
میانجی می و مینا که می تواند کرد؟

مگر کرشمه توفیق خضر راه شود
وگرنه توبه ز صهبا که می تواند کرد؟

توان به آتش خورشید آب زد صائب
علاج آتش سودا که می تواند کرد؟

گذاشتیم چمن را به بلبلان صائب
به این گروه مدارا که می تواند کرد؟
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  ویرایش شده توسط: andishmand   
زن

andishmand
 
غزل شماره ۳۷۷۲

سبکروی که ز سرپا نمی تواند کرد
سفر چو قطره به دریا نمی تواند کرد

ز بس که منفعل از کرده های خویشتن است
فلک نگاه به بالا نمی تواند کرد

کسی که سیر پریخانه قناعت کرد
نظر به شاهد دنیا نمی تواند کرد

کسی که در دل ما جای خویش وا نکند
دگر به هیچ دلی جا نمی تواند کرد

چنان ز ناله بلبل فضای باغ پرست
که غنچه بند قبا وا نمی تواند کرد

به کام هرکه کشیدند شهد خاموشی
لب از حلاوت آن وا نمی تواند کرد

مسیح اگرچه کند زنده مرده را صائب
علاج درد دل ما نمی تواند کرد
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
غزل شماره ۳۷۷۳

وصال با من خونین جگر چه خواهد کرد؟
به تلخکامی دریا شکر چه خواهد کرد؟

ازان فسرده ترم کز ملامت اندیشم
به خون مرده من نیشتر چه خواهد کرد؟

به من که پای به دامن کشیده ام چون کوه
درازدستی موج خطر چه خواهد کرد؟

چه صرفه می برد از انتقام من دوزخ؟
به دامن تر من یک شرر چه خواهد کرد؟

نشد ز بی پر و بالی گشاد کار مرا
به من مساعدت بال و پر چه خواهد کرد؟

ز آفتاب قیامت کباب بود دلم
فروغ عشق به این بوم و بر چه خواهد کرد؟

مرا ز یاد تو برد و ترا ز خاطر من
ستم زمانه ازین بیشتر چه خواهد کرد؟

ز پای تا به سرش ناز و عشوه می جوشد
به آن نهال هجوم ثمر چه خواهد کرد!

به ابر همت من چشم و دل نکرد وفا
به باد دستی من بحر و بر چه خواهد کرد؟

به غنچه ای که ز پیکان فسرده تر شده است
گرهگشایی باد سحر چه خواهد کرد؟

به طوطیی که ز زهر فراق سبز شده است
ز دور دیدن تنگ شکر چه خواهد کرد؟

ز خشکسال نگردد دهان گوهر خشک
فلک به مردم روشن گهر چه خواهد کرد؟

گرفتم این که شود روزگار رویین تن
به تیغ بازی آه سحر چه خواهد کرد؟

نشسته است به مرگ امید، خواهش من
شکست با من بی بال و پر چه خواهد کرد؟

چو برق پیرهن ابر را قبا می کرد
به تنگنای صدف این گهر چه خواهد کرد؟

ز عقل یک تنه صائب دلم شکایت داشت
سپاه عشق به این بوم و بر چه خواهد کرد!
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
غزل شماره ۳۷۷۴

دمید صبح، هوای شراب باید کرد
سری برون ز گریبان خواب باید کرد

ز هر نسیم نگردد چو غنچه خندان دل
نفس ز سینه صبح انتخاب باید کرد

برای کسب هوا، گرچه یک نفس باشد
سری ز بحر برون چون حباب باید کرد

ز باده شفقی، رنگ ماهتابی را
جهان فروزتر از آفتاب باید کرد

چو گل گلاب شود ایمن از خزان گردد
به آه گرم دل خویش آب باید کرد

میان شبنم و گل نیست پرده ای در کار
چرا ز چشم تر ما حجاب باید کرد؟

به آه سرد شود هرچه صرف چون دم صبح
ز عمر خویش همان را حساب باید کرد

چو مو سفید شد استادگی گرانجانی است
سفر به روشنی ماهتاب باید کرد

چو نافه صائب اگر خون کنند در جگرت
به کیمیای رضا مشک ناب باید کرد
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
غزل شماره ۳۷۷۵

رسید موسم گل ترک کار باید کرد
نظاره گل روی بهار باید کرد

شکوفه وار اگر خرده زری داری
نکرده سکه نثار بهار باید کرد

اگر ضرور شود صید بهر دفع ملال
تذرو جام و بط می شکار باید کرد

به یاد عمر سبکرو که همچو آب گذشت
نظر در آینه جویبار باید کرد

وصال سوختگان تازه می کند دل را
شبی به روز درین لاله زار باید کرد

شمار مهره گل نیست کار زنده دلان
به جای سبحه نفس را شمار باید کرد

می است قافله سالار عیشهای جهان
به می ز عیش جهان اختصار باید کرد

چو هیچ کار به اندیشه بر نمی آید
چه بر دل اینهمه اندیشه بار باید کرد؟

کجاست فرصت تعمیر این جهان خراب؟
مرا که رخنه دل استوار باید کرد

جنون و عقل مکرر شده است، راه دگر
میان عقل و جنون اختیار باید کرد

ز دوستان موافق جدا شدن سخت است
مشایعت به نسیم بهار باید کرد

چو خصم سفله ز نرمی درشت می گردد
ملایمت ز چه با روزگار باید کرد؟

غزال عیش اگر سرکشی کند صائب
کمندش از سر زلف نگار باید کرد
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
غزل شماره ۳۷۷۶

ز بس که سنگ ملامت فلک به کارم کرد
نهفته در جگر سنگ چون شرارم کرد

برس به داد من ای ساقی گران تمکین
که توبه منفعل از روی نوبهارم کرد

ز آب من جگر تشنه ای نشد سیراب
چه سود ازین که فلک لعل آبدارم کرد؟

ز برگریز مرا چون شکوفه باکی نیست
که پیشتر ز خزان خرج نوبهارم کرد

چه کرده بود دل شیشه جان من، که قضا
ز روی سخت فلک آهنین حصارم کرد

ازان محیط گرامی همین خبر دارم
که همچو سیل سبکسیر بیقرارم کرد

دویده بود به عالم سبک عنانی من
گران رکابی درد تو پایدارم کرد

لبش به یک سخن تلخ ساخت بیدارم
ز تلخی این می پر زور هوشیارم کرد

ز حرف شکوه لبم بود تیغ زهرآلود
به یک تبسم دزدیده شرمسارم کرد

ز کم عیاری من سکه روی می تابید
گداز بوته عشق تو خوش عیارم کرد

مرا به حال خود ای عشق بیش ازین مگذار
که بیغمی یکی از اهل روزگارم کرد!

همان ز پرده دل گشت جلوه گر صائب
کسی که خون به دل از درد انتظارم کرد
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
صفحه  صفحه 377 از 718:  « پیشین  1  ...  376  377  378  ...  717  718  پسین » 
شعر و ادبیات

Saib Tabrizi | صائب تبریزی


این تاپیک بسته شده. شما نمیتوانید چیزی در اینجا ارسال نمائید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA