انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 382 از 718:  « پیشین  1  ...  381  382  383  ...  717  718  پسین »

Saib Tabrizi | صائب تبریزی


زن

andishmand
 
غزل شماره ۳۸۱۸

ز جلوه تو چو سیلاب الامان خیزد
ز پیش راه تو چون گرد آسمان خیزد

ز فکر روی تو روشن شد آنچنان دل من
که همچو صبح مرا نور از دهان خیزد

به کام دل نفس آتشین چگونه کشم؟
مرا کز آتش گل دود از آشیان خیزد

مشو ز پاس دل رام گشته ام غافل
که از رمیدن من گرد از جهان خیزد

نشست گرد یتیمی ز روی گوهر، بحر
چه زنگ از دلم از چشم خونفشان خیزد؟

ز زخم تیر مکافات ظالمان نرهند
که پیشتر ز نشان ناله از کمان خیزد

نه آنچنان ز گرانی نشسته است به گل
سفینه ام، که به امداد بادبان خیزد

بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
غزل شماره ۳۸۱۹

به ناله ای ز دل ما چه درد می خیزد؟
ز یک نسیم چه مقدار گرد می خیزد؟

نگاه نرگس نیلوفری کشنده ترست
که فتنه از فلک لاجورد می خیزد

اگر چو صبح کشم آفتاب را در بر
همان ز سینه من آه سرد می خیزد

چو شمع موی سرم آتشین به چشم آید
ز خاک سوختگان سبزه زرد می خیزد

سپهر سفله که باشد که دست من گیرد؟
ز خاک، مرد به امداد مرد می خیزد

خرابی دل ما لشکری نمی خواهد
ز نام سیل ازین خانه گرد می خیزد

نمی رسند به درد سخن سخن سنجان
وگرنه ناله صائب ز درد می خیزد
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
غزل شماره ۳۸۲۰

همیشه از دل من آه سرد می خیزد
ازین خرابه شب و روز گرد می خیزد

دلیر بر صف افتادگان عشق متاز
که جای گرد ازین خاک مرد می خیزد

ستاره سوختگان فیض صبح دریابند
ز سینه ای که ازو آه سرد می خیزد

دل رمیده من می دود ز سینه برون
ز ملک هستی هرکس که گرد می خیزد

ز تخم سوخته نشو و نما نمی آید
کجا ز سینه من داغ و درد می خیزد؟

زمین بادیه عشق شورشی دارد
که هرکه خیزد ازو هرزه گرد می خیزد

در آن حریم که باشد زبان شمع خموش
ز مصحف پر پروانه گرد می خیزد

سماع اهل دل از روی شادمانی نیست
سپند از سر آتش ز درد می خیزد

به روی خاک کشد تیغ خود چو سایه بید
به من کسی که به قصد نبرد می خیزد

کجا مقید همراه می شود صائب؟
سبکروی که چو خورشید فرد می خیزد
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
غزل شماره ۳۸۲۱

به گریه کی ز دل من غبار می خیزد؟
به آب چشم چه گل از مزار می خیزد؟

کند چه نشو و نما نخل ما در آن گلشن
که العطش ز لب جویبار می خیزد

کسی که همچو صدف دامن از جهان چیند
ز دامنش گهر شاهوار می خیزد

چو صبح هرکه دل از مهر صیقلی کرده است
ز سینه اش نفس بی غبار می خیزد

ز تیغها که شکسته است آه در جگرم
نفس ز سینه من زخمدار می خیزد

علم شود به طراوت کسی که چون نرگس
ز خواب ناز به روی بهار می خیزد

ز آتشی که مرا در دل است همچو سپند
هزار ناله بی اختیار می خیزد

شکایت از ستم عشق اختیاری نیست
به تازیانه آتش شرار می خیزد

سپهر شربت بیمار من کند شیرین
به شیره ای که ز دندان مار می خیزد

سپند آتش حسن ترا شماری نیست
اگر یکی بنشیند هزار می خیزد

اگر به سوختگان گرم برخوری چه شود؟
نه شعله نیز به تعظیم خار می خیزد؟

نشان همت والاست وحشت از دو جهان
که این پلنگ ازین کوهسار می خیزد

که چشم کرد دل داغدار صائب را؟
که دود تلخی ازین لاله زار می خیزد
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
غزل شماره ۳۸۲۲

ز جوش نشأه ز مغزم بهار می خیزد
ز فیض اشک گلم از کنار می خیزد

چنین که گوشه ابروی صیقل است بلند
کجا ز آینه ما غبار می خیزد؟

به هر چمن که چو طاوس جلوه گر گردید
تذرو رنگ ز شاخ بهار می خیزد

به داغ سینه صائب به چشم کم منگر
جنون ز دامن این لاله زار می خیزد




✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ ✿




غزل شماره ۳۸۲۳

به می غم از دل افگار برنمی خیزد
به آب از آینه زنگار برنمی خیزد

ز داغ نیست دل دردمند من خالی
که شمع از سر بیمار برنمی خیزد

مجو ملایمت از مردم خسیس نهاد
که بوی گل ز خس و خار برنمی خیزد

کدام سرد نفس در میان این جمع است؟
که مهرم از لب گفتار برنمی خیزد

شکسته تو عمارت پذیر نیست چو ماه
فتاده تو چو دیوار برنمی خیزد

به آب هرزه درا تهمت است همواری
صدا ز مردم هموار برنمی خیزد

شده است عام ز بس قحط خنده شادی
صدای کبک ز کهسار برنمی خیزد

به محفلی که خوشامد فسانه پردازست
ز خواب، دولت بیدار برنمی خیزد

چگونه پشت لب یار سبز شد از خط؟
گیاه اگر ز نمکزار برنمی خیزد

گذشت حشر و همان خواب خواجه سنگین است
ز خاک زود گرانبار برنمی خیزد

گهر شود چو صدف در زمین قابل تخم
ز خاک میکده هشیار برنمی خیزد

نمی شود به زر و سیم حرص مستغنی
به گنج پیچ و خم از مار برنمی خیزد

اگر نه سرمه خواب است تیرگی صائب
چرا ز خواب، سیه کار برنمی خیزد؟


بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  ویرایش شده توسط: andishmand   
زن

andishmand
 
غزل شماره ۳۸۲۴

لبت ز خنده دندان نما گهر ریزد
تبسم تو در آب گهر شکر ریزد

اگر ز سوز دل خود حکایتی گویم
ز چشم شعله، روان گریه شرر ریزد

نظر ز سوزن مژگان یار می دوزم
به چشم آبله ام چند نیشتر ریزد؟

اگر فتد به غلط راه بر گلستانت
ز شاخ گل به سرت عندلیب زر ریزد

مرا به خلوت شرم و حجاب او مبرید
به جوی شیر چه لازم کسی شکر ریزد؟

صدف نیم که دهن واکنم به ابر بهار
به جای قطره اگر بر لبم گهر ریزد

ستم به قدر هنر می کشند اهل هنر
به شاخ، سنگ به اندازه ثمر ریزد

به روی بحر توکل نه آن سبکسیرم
که شیشه در ره من موجه خطر ریزد

دم مسیح و لب خضر خاک می بوسند
چو زلف جوهر تیغ تو تا کمر ریزد

چنان به درد بگریم ز کاوش مژه اش
که خون مرگ ز مژگان نیشتر ریزد

نظر ز چهره شیرین یار می پوشد
به روی آینه تا کی کسی گهر ریزد؟
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
غزل شماره ۳۸۲۵

ز جلوه تو دل آسمان فرو ریزد
گل ستاره چو برگ خزان فرو ریزد

حلال باد بر آن شاخ گل خودآرایی
که نقد خود به سر باغبان فرو ریزد

مجوی اختر سعد از فلک که هیهات است
که ارزان از کف این سخت جان فرو ریزد

به آب تیغ اجل شسته باد رخساری
که آبرو به در این خسان فرو ریزد

محیط در شکن ناودان چه جلوه کند؟
کدام شکوه مرا از زبان فرو ریزد؟

چنین که فاصله در کاروان هستی نیست
مگر چنین گهر از ریسمان فرو ریزد

دل فسرده نگیرد به خویش داغ جنون
تنور سرد چو گردید، نان فرو ریزد

خبر نکرده به بالین من قدم مگذار
مباد مغز من از استخوان فرو ریزد

خمار کم کشد آن میکشی که چون صائب
شراب صاف به دردی کشان فرو ریزد
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
غزل شماره ۳۸۲۶

عرق نه از رخ آن گلعذار می ریزد
ستاره از فلک فتنه بار می ریزد

گره به رشته پرواز من گلی زده است
که از نسیم توجه ز بار می ریزد

بنای زندگی خضر هم به آب رسید
هنوز از لب تیغش خمار می ریزد

حذر ز صحبت ناجنس حرز عافیت است
که خون ز سر انگشت خار می ریزد

درین زمانه که رسم گرفتگی عام است
چگونه رنگ ز دست بهار می ریزد؟

چو تاک سر زده، هرجا که حرف می گذرد
سرشکم از مژه بی اختیار می ریزد

لبی که تنگ شکر شد دهان ساغر ازو
به چشم من نمک انتظار می ریزد

مرا به زخم زبان خصم می دهد تهدید
به چاک پیرهن شعله خار می ریزد

صفیر خامه صائب بلند چون گردد
ز آبگینه دلها غبار می ریزد
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
غزل شماره ۳۸۲۷

ز جلوه تو دل روزگار می ریزد
بنای صبر و شکیب و قرار می ریزد

دوام حسن ترا نیست نسبتی با گل
به پای سرو تو خون بهار می ریزد

به خاکساری من نیست هیچ کس در عشق
به چشم آینه عکسم غبار می ریزد

چه غم ز رفتن چشم است پیر کنعان را؟
شکوفه برگ خود از بهر بار می ریزد

چه نسبت است به فرهاد، ذوق کار مرا؟
عرق ز جبهه من چون شرار می ریزد

گل بهار تمناست داغ نومیدی
به قدر خار و خس آتش شرار می ریزد

چو گردباد ز بس زخم خار و خس خوردم
ز جنبش نفس من غبار می ریزد

کدام دیده بد در کمین این باغ است؟
که بی نسیم، گل از شاخسار می ریزد

به اهل صبر فلک بیش می کند کاوش
که تیر بر هدف پایدار می ریزد

رگ کدام محیط است خامه صائب؟
که اینقدر گهر شاهوار می ریزد
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
غزل شماره ۳۸۲۸

به عارض تو که رنگ نگاه می ریزد؟
که زهر ازان مژه های سیاه می ریزد

ستاره در قدم صبح آفتاب شود
خوشا دلی که در آن جلوه گاه می ریزد

مرا ز خار ملامت کسی که ترساند
به راه کاهربا برگ کاه می ریزد

توان ز دست و دل سرد یافت حال مرا
ز برگهای خزان دیده آه می ریزد

شکسته ای که گرفتار خط مشکین است
چو خامه از مژه خون سیاه می ریزد

نفس دریغ مدار از نفس گداختگان
ترا که تا به کمر زلف آه می ریزد

طمع مدار ز دندان ثبات در پیری
که این ستاره درین صبحگاه می ریزد

خطای اهل هوس را صواب می داند
همان که خون مرا بی گناه می ریزد

نفس درازی صائب ز سینه چاک است
به قدر شق ز قلم مد آه می ریزد
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
صفحه  صفحه 382 از 718:  « پیشین  1  ...  381  382  383  ...  717  718  پسین » 
شعر و ادبیات

Saib Tabrizi | صائب تبریزی


این تاپیک بسته شده. شما نمیتوانید چیزی در اینجا ارسال نمائید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA