انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 393 از 718:  « پیشین  1  ...  392  393  394  ...  717  718  پسین »

Saib Tabrizi | صائب تبریزی


زن

andishmand
 
غزل شماره ۳۹۳۲

جمال را نگه تلخ او جلال کند
حرام را لب میگون او حلال کند

زبان برگ گل از خون گرم بلبل سوخت
نه خون ماست که هر خار پایمال کند

خم سپهر نیاورد تاب باده عشق
دل شکسته چه مقدار احتمال کند

بر آن نهال رعونت به برگ کاهی نیست
گداز غیرت اگر سرو را خلال کند

شکسته است ز بس استخوان من ترسم
که همچو سایه هما را شکسته بال کند

سراب تشنه لبی را غبار منت نیست
فرو رود به زمین به که کس سؤال کند

سماع اختر وچرخ فلک ز ناله ماست
ز جوش فاختگان سرو وجد و حال کند

روان تیره من آب خویش را صائب
مگر به لنگر استادگی زلال کند
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
غزل شماره ۳۹۳۳

اجل چه کار به جانهای با کمال کند
چرا ملاحظه خورشید از زوال کند

ز گل برید چو شبنم به آفتاب رسید
دگر چرا کسی اندیشه مآل کند

جز این که رخنه آزادیش فروبندد
قفس چه رحم به مرغ شکسته بال کند

شده است عام چنان حرص در غنی وفقیر
که بحر با همه گوهر به کف سؤال کند

چهار فصل بهارست عندلیبی را
که برگ عیش سرانجام زیر بال کند

چه حاصل است ز عمر دراز نادان را
سیاستی است که کرکس هزار سال کند

گلی که مست درآید به باغ می باید
که خون خود به تماشاییان حلال کند

شکایت از فلک بی وجود مردی نیست
چرا به سایه خود آدمی جدال کند

ظهور دوزخ ازان شد که عاصی بی شرم
تهیه عرقی بحر انفعال کند

ز پرده پوش کند التماس پرده دری
کسی که کشف توقع ز اهل حال کند

نشد ز عشق شود چرب نرم زاهد خشک
شراب لعل چه تأثیر در سفال کند

تأمل آینه پرداز فکر ناصاف است
ستادن آب گل آلود را زلال کند

خوشا کسی که چو صائب ز صاحبان سخن
تتبع سخن میرزا جلال کند
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
غزل شماره ۳۹۳۴

به هر چمن قد موزون او خرام کند
ز طوق فاختگان سرو چشم وام کند

نوشته نام مرا بر کنار نامه غیر
کس این توجه بیجای را چه نام کند

خط سیاه دل از تیغ رو نگرداند
بگو به غمزه که شمشیر در نیام کند

غزال قابل اقبال نیست مجنون را
مگر به یاد سگ لیلی احترام کند

نگین پیاده نماند به جوهری چو رسید
سخن شناس سخن را بلند نام کند

غرور او ندهد در نماز تن به سلام
مگر ز جانب او دیگری سلام کند

چو شمع در دل هرکس که سوز عشقی هست
به گریه زندگی خویش را تمام کند

چه طرف بندد از ایام عمر تیره دلی
که روز روشن خودشب ز فکر شام کند

هلاک جیفه دنیا نفسهای خسیس
حلال خوار چه اندیشه از حرام کند

چو هست فعل بدو نیک را جزا لازم
چه لازم است کسی فکر انتقام کند

حریص را نگرانی شود ز یاد از مرگ
که خاک سرمه بینش به چشم دام کند

ز موج حادثه سردر کنار حورنهد
اگر خاک کسی به مقام رضا مقام کند

اگر چو تیر قلم پر برآوردصائب
عجب که نامه شوق مرا تمام کند
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
غزل شماره ۳۹۳۵

نقاب چهره چو آن زلف مشکفام کند
صباح آینه را تیره تر ز شام کند

مرا ز دام رهاکن که آن شکسته پرم
که کار ناخنه بالم به چشم دام کند

ز بال فاخته سرو تو سایبان دارد
به هر طرف که چو آب روان خرام کند

امیدوار چنانم که عشق زخم مرا
رفو به رشته آن زلف مشکفام کند

بلند بخت حریفی که همچو شیشه می
سر اطاعت خود وقف خط جام کند

چو شانه گر دل صد چاک صد زبان گردد
به زلف او نتواند سخن تمام کند

توان به شب رخ راز نهان در او دیدن
جلای آینه خاطری که جام کند

فسون غیر زبان تواضعش بسته است
مگر به گوشه ابروبه من سلام کند

فتاده ام به زبانها چوشعر عام پسند
سزای آن که چو عنقا تلاش نام کند

تن چو سیم ازان چاک پیرهن منما
مباد بوالهوسی آرزوی خام کند

به خوان عفو نه آن شکرین مذاقم من
که تلخ کام مرا زهر انتقام کند

سترد نام مرا صائب از صحیفه دل
خدای را کسی این ظلم را چه نام کند

تلاش نام کند هر که در این جهان صائب
سخن ز مدح ظفرخان نیکنام کند
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
غزل شماره ۳۹۳۶

لبش به خنده دل غنچه را دونیم کن
نگاه را گل رخسار او شمیم کند

من ومضایقه دل به آنچنان چشمی
بخیل را نگه گرم او کریم کند

ز مکر طره شبگرد یار می آید
که در دو هفته در گوش را یتیم کند

نهال طور به آغوش در نمی آید
کسی چرا دل خود را عبث دونیم کند

گرفت روی زمین را تمام گوساله
چگونه گاوفلک را کسی عقیم کند

ز دست سامری روزگار می آید
که جای تنگ ز گوساله بر کلیم کند

به سایه ات کند ای تاک اگر بخیل گذار
به یک مصافحه دست تواش کریم کند

به بزم باده او پسته را شکسته مساز
که زور رشک دل پسته را دونیم کند

به نیم آه ز هم غنچه دلم پاشید
چو شمع صبح که سردرسر نسیم کند

چو صائب آن که به لخت جگر قناعت کرد
عجب نباشد اگر ناز برنعیم کند
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
غزل شماره ۳۹۳۷

نسیم صبح به آن طره دوتا چه کند
به صدهزار گره یک گرهگشا چه کند

ز تیغ برق دل ابر چاک چاک شده است
به حسن شوخ سپرداری حیا چه کند

طلا ز صحبت اکسیر بی نیاز یود
سعادت ازلی سایه هما چه کند

نمی توان به دو بیگانه بود زیر فلک
دل رمیده به یک شهر آشنا چه کند

عنان کشتی دل را به دست غم دادیم
به چار موجه تقدیر ناخدا چه کند

درین زمانه که زاغان شکرشکن شده اند
به استخوان نکند زندگی هما چه کند

ز سنگ ناوک ابرام برنمیگردد
صلابت سخن سخت با گدا چه کند

گره ز غنچه پیکان شود به آتش باز
به عقده دل ماناخن صبا چه کند

نوشت روزی مارا به پاره دل ما
سپهر سفله دگر بیش ازین سخا چه کند

ز چشم منتظران ره سفید گردیده است
نسیم پیرهن مصر رهنما چه کند

نشد حریف فلک چون به دشمنی صائب
نهاد بردل خوددست تاخداچه کند
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
غزل شماره ۳۹۳۸

سخن به مردم افسرده دل اثر چه کند
به خون مرده تقاضای نیشتر چه کند

جز این که خون خورد وبر جگر نهد دندان
به این گهر نشناسان دگر گهر چه کند

نکرد تربیت نوح در پسر تأثیر
به سرنوشت قضا کوشش پدر چه کند

عبث به سوختن ماست چشم دوزخ را
به دامن تر ما عاصیان شرر چه کند

چو پشت پای ز آزادگی به حاصل زد
جز این که دست زند سروبرکمر چه کند

قضا چو دست به تیغ جگر شکاف برد
به روی هم ننهد دست خودسپرچه کند

ز سنگ حادثه شد توتیا سفینه من
دگر به کشتی من موجه خطر چه کند

هدایت من سرگشته نیست کار دلیل
به ریگ هرزه مرس سعی راهبر چه کند

ز آفتاب چه گل می توان به شبنم چید
به دستگاه جمال تو چشم تر چه کند

کم است عمر ابدفکرزادعقبی را
کسی تهیه به این عمر مختصر چه کند

جز این که سر ز خجالت به زیر پا فکند
به طفل خام طمع نخل بی ثمر چه کند

در آن ریاض که صائب نواشناسی نیست
صفیر ما نکشد سر به زیر پر چه کند
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
غزل شماره ۳۹۳۹

بهار و باغ به دلهای آتشین چه کند
به تخم سوخته دلسوزی زمین چه کند

گل پیاده اوسرورا خجل دارد
اگر سوار شود در میان زین چه کند

اگر نه فکر عقیق دهان او باشد
کسی علاج جگرهای آتشین چه کند

چه مرده اید که رحمت به ما چه خواهد کرد
جز این لطف کند یار نازنین چه کند

ز وصف ذره بودبی نیاز پرتومهر
سخن بلند چو افتاد آفرین چه کند

یکی است نسبت برق فنا به آهن و موم
حصار عافیت خودکس آهنین چه کند

خیالش از دل تنگم چه می کشد صائب
به تنگنای صدف گوهر ثمین چه کند
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
غزل شماره ۳۹۴۰

اگر به قامت رعنای او نظاره کند
ز طوق فاخته زنجیر سروپاره کند

من و نظاره ابروی او که چون مه عید
تمام عیش جهان را به یک اشاره کند

نصیب صبح ز خورشید داغ حسرت شد
دگر کسی به چه امید سینه پاره کند

نفس شمرده زند هر که در بساط وجود
چوصبح زندگی خویش را دوباره کند

گرفتم این که بود موج در شنا تردست
چه دست وپای درین بحر بی کناره کند

عجب که فرصت دیدن به عیب خلق رسد
به عیب خویش اگر آدمی نظاره کند

چهابه چشم تماشاییان کند یا رب
رخی که دیده خورشید پرستاره کند

نهان چگونه کنم عشق را که زور شراب
به شیشه های تنک کار سنگ خاره کند

چو شمع گریه هرکس که آتشین باشد
جز این که دست بشوید ز جان چه چاره کند

کسی که چون دل صد پاره مصحفی دارد
چرا به مهره گل صائب استخاره کند
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
غزل شماره ۳۹۴۱

دماغ سوختگان را شراب تازه کند
زمین تشنه جگر را سحاب تازه کند

ستاره سوختگان باغ دلگشای همند
که مغز سوخته بوی کباب تازه کند

اگر بهار کند سبز تخم سوخته را
دماغ خشک مرا هم شراب تازه کند

ازان خموش نگردد چراغ در شب تار
که داغ روشنی آفتاب تازه کند

ز یادگار شود زخم ماتمی ناسور
که داغ رفتن گل را گلاب تازه کند

نقاب تشنه دیدار را کند بیتاب
که داغ تشنه لبان را سراب تازه کند

نسوخته است ز سودای او چنان صائب
که مغز خشک مرا ماهتاب تازه کن
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
صفحه  صفحه 393 از 718:  « پیشین  1  ...  392  393  394  ...  717  718  پسین » 
شعر و ادبیات

Saib Tabrizi | صائب تبریزی


این تاپیک بسته شده. شما نمیتوانید چیزی در اینجا ارسال نمائید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA