انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 420 از 718:  « پیشین  1  ...  419  420  421  ...  717  718  پسین »

Saib Tabrizi | صائب تبریزی


زن

andishmand
 
غزل شماره ۴۲۰۹

آفت ز خودپسند جدایی نمی کند
خلوت علاج زهد ریایی نمی کند

مانع نمی شود ز سفر سیل را حباب
سالک حذر ز آبله پایی نمی کند

هر کس که دید داغ کلف بر جبین ماه
از آفتاب نور گدایی نمی کند

آزادگان ز شکر و شکایت منزهند
عاشق ز درد چهره حنایی نمی کند

بارست همچو ناخنه بر چشم اهل دید
هر ناخنی که عقده گشایی نمی کند

قارون به زیر خاک همان در ترددست
حرص زر از بخیل جدایی نمی کند

گوش سخن پذیر طلب کن که عندلیب
در برگریز نغمه سرایی نمی کند

بر مرغ پر شکسته قفس باغ دلگشاست
جان از بدن ز عجز جدایی نمی کند

صد رخنه در حصار تن افتاد چون قفس
غافل هنوز فکر رهایی نمی کند

هر چند نسبت تو به طوبی است نارسا
زین بیشتر خیال رسایی نمی کند

مزدور کارخانه ابلیس می شود
بی حاصلی که کار خدایی نمی کند

با صد دلیل مرکز پرگار حیرت است
آن را که شوق راهنمایی نمی کند

از آفت است کوتهی بال و پر حصار
شهباز قصد مرغ سرایی نمی کند

تا پنبه اش به لب نگذارند چون جرس
بی مغز ترک هرزه درایی نمی کند

شد بوته گداز تمامی هلال را
الماس کار نان گدایی نمی کند

نور کلام صدق جهانگیر می شود
در پرده صبح چهره گشایی نمی کند

صائب اگر چه در قفس آهنین فتد
از خود گسسته فکر رهایی نمی کند
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
غزل شماره ۴۲۱۰

در موج خیز غم دل آزاد نشکند
جوهر طلسم بیضه فولاد نشکند

تیغ ترا ملاحظه از جان سخت نیست
از کوه قاف بال پریزاد نشکند

تا می توان شکست پرو بال خویش را
مرغ اسیر ما دل صیاد نشکند

گو تخته کن دکان که سرآمد نمی شود
طفلی که تخته بر سر استاد نشکند

این می کشد مرا که مبادا ز لاغری
خونم خمار خنجر جلاد نشکند

گودم مزن ز خشکی سودا که ناقص است
در هر رگی که نشتر فصاد نشکند

این دامنی که زد به کمر کوه بیستون
سخت است تیشه بر سر فرهاد نشکند

بر سرکشی مناز که سروی درین چمن
قامت نکرد راست که آزاد نشکند

دستی نشد دراز بر این گرد خوان که نی
در ناخنش قلمرو ایجاد نشکند

کام از جهان مجو که درین صید گاه نیست
مرغی که بیضه بر سر صیاد نشکند

ایمن نیم ز تنگی دل بر خیال او
از شیشه گر چه بال پریزاد نشکند

صائب جهان فروز نگردد چو آفتاب
رنگی که از تپانچه استاد نشکند
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
غزل شماره ۴۲۱۱

مهر لب مرا می منصور نشکند
زنجیر موج باده پر زور نشکند

از درد عشق چون دل رنجور نشکند
چون زیر کوه قاف پر مور نشکند

از کاسه سر نگون دگران فیض می برند
هرگز خمار نرگس مخمور نشکند

پا چون شراب بر سر مستان نمی نهد
در زیر پا سری که چو انگور نشکند

عاجز نواز باش که در دیده هاشکر
شیرین ازان بود که دل مور نشکند

مرهم چه می کند به دل داغدار ما
این تب ز سردمهری کافور نشکند

آتش ز چوب خشک سرافراز می شود
از دار پشت رایت منصور نشکند

بی مرکزست دایره عیش ناتمام
شان عسل حقارت زنبور نشکند

چون تر شود ز آب گره سختترشود
مهر حجاب را می پر زور نشکند

لاف بزرگی از تو پسندیده است اگر
بر یکدگر ترا دهن گور نشکند

چرخ نشاط کاسه سایل نمی زند
تا سنگ فتنه کاسه فغفور نشکند

آزاده آن رونده که با کوههای درد
در زیر پای او کمر مور نشکند

ما می ز کاسه سر منصور خورده ایم
صائب خمار ما می انگور نشکند
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
غزل شماره ۴۲۱۲

از پختگی است گر نشد آواز ما بلند
کی از سپند سوخته گردد صدا بلند

از هر دوکون همت والای ما گذشت
تا گرد این خدنگ شود از کجا بلند

معراج اعتبار به قدر فتادگی است
از سایه است رتبه بال هما بلند

تختش بود چو کشتی نوح ایمن از خطر
شد پایه شهی که ز دست دعا بلند

همواره می شود به نظر باز کردنی
قصری که چون حباب شود از هوا بلند

رحمی به خاکساری ما هیچ کس نکرد
تا همچو گردباد نشد گرد ما بلند

رعناترست یک سر وگردن ز آفتاب
هر سر که شد ز سجده آن خاک پابلند

سنگین نمی شود اینهمه خواب ستمگران
می شد گر از شکستن دلها صدابلند

درویش هم شکایت از ایام می کند
از خاک نرم اگر شود آواز پابلند

امیدها به عاقبت عمر داشتم
غافل که دست حرص شود از عصا بلند

از دود شد به دیده آتش جهان سیاه
اینش سزا که کرد سر ناسزا بلند

دلهای گرم سلسله جنبان گفتگوست
بی آتش از سپند نگردد صدا بلند

از جوهری نگین به نگین دان شود سوار
از آشنا شود سخن آشنا بلند

فریاد می کند سخنان بلندما
آوازه ما اگر نشود از حیا بلند

از بس رمیده است ز همصحبتان دلم
بیرون روم ز خود چو شد آواز پابلند

احسان بی سوال زبان بند خواهش است
از دست کوته است زبان گدا بلند

بلبل به زیر بال خموشی کشید سر
صائب به گلشنی که شد آواز ما بلند
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
غزل شماره ۴۲۱۳

بعد از فنا ز هستی ما شور شد بلند
از چوب دار رایت منصور شد بلند

نتوان به خاک خون مرا پایمال کرد
شور قیامت زلب گور شد بلند

در دور خط دهان توشیرین کلام شد
گرد شکر ز قافله مور شد بلند

از ترک خانمان به طلبکاری کلیم
دست نوازش شجر طور شد بلند

رازی که سر به مهر ادب بود عمرها
آخر ز کاسه سر منصور شد بلند

پروانه نجات به دست آورد چو شمع
دستی که در دل شب دیجور شد بلند

بلبل نبرد راه ز مستی به وصل گل
چندان که دست شاخ گل از دور شد بلند

فریاد از درازی شبهاست خسته را
از زلف ناله دل رنجور شد بلند

در دیده ستاره نمک ریخت خواب تلخ
از خنده نهان که این شور شد بلند

در هیچ تربتی نبود شمع خانه زاد
از خاک کشتگان تو این نور شد بلند

آزار خلق اگر نبود برق خانمان
آتش چرا ز خانه زنبور شد بلند

چون زلفهای عاریه کوتاه گرد نیست
هر همتی که از می انگور شد بلند

گلبانگ عشق پرده نشین بود سالها
از صائب این ترانه مستور شدبلند
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
غزل شماره ۴۲۱۴

شد چون هدف سر که درین خاکدان بلند
کز شش جهت نگشت صدای کمان بلند

افکند دور ناله ز آتش سپند را
زنهار چون سپند نسازی فغان بلند

همت بلند دار که آسیب کم رسد
آن را که چون عقاب بود آشیان بلند

زان پیشتر که کعبه شود بوسه گاه خلق
گلبانگ بوسه بود ازان آستان بلند

ابرو کشیده ومژه شوخ ونگه رسا
ناوک بلند ودست بلندوکمان بلند

یکباره بستن در انصاف خوب نیست
دیوار باغ را مکن ای باغبان بلند

لاف کرم نتیجه پستی همت است
از دست کوته است که باشد زبان بلند

امروز نیست داغ جنون پرده سوز عقل
پیوسته بود آتش این کاروان بلند

چون لاله داغدار شد پرده های گوش
هر جا شود ز خامه صائب فغان بلند
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

 
چقدر زیبا
دیگه عاشق نمیشم
     
  
زن

andishmand
 
غزل شماره ۴۲۱۵

جمعی که زیر تیغ فنا دست وپا زنند
چون موج پشت دست به آب بقا زنند

دور قدح به مرکز ما می شود تمام
در محفلی که ساغر مرد آزما زنند

هر قطره ایش پرده خواب دگر شود
بر روی بخت خفته گر آب بقا زنند

قرصی اگر به سفره روشندلان بود
ذرات را ز پرتو همت صلا زنند

سنگ ملامتی که به روشندلان رسد
گیرند از هوا در صلح وصفا زنند

جمعی که روی تلخ کنند از قضای حق
غافل که زهر بر دم تیغ قضا زنند

داریم نامه ای ز دل خود سیاهتر
مهر قبول بر ورق ما کجا زنند

صائب به شیشه خانه دل سنگ می زنند
آنان که حرف سخت به روی گدا زنند
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
غزل شماره ۴۲۱۶

آنها که در چمن قدح مل نمی زنند
دست نشاط در کمر گل نمی زنند

رسم است گل به سقف زدن موسم بهار
طفلان چرا به سقف قفس گل نمی زنند

هستند چرب ونرم به هنگام اخذ وجر
تا تیغ می زنند تغافل نمی زنند

در روزگار زلف پریشان نواز او
سبزان باغ شانه به کاکل نمی زنند

بر فرق سرو جای دهند آشیان زاغ
بر سنگ غیر بیضه بلبل نمی زنند

خونش به جوش آمده از روی گرم گل
از خار گل چرا رگ بلبل نمی زنند

زندان بود به طول امل پیشگان حرص
آنجا که حرف عرض تجمل نمی زنند

تیغی کشیده از پی دشمن فتاده ای
آزادگان به خصم تغافل نمی زنند

بی مشورت مباش که سرکردگان راه
یک گام بی صلاح توکل نمی زنند

صائب غنیمت است که این طفل مشربان
آتش به آشیانه بلبل نمی زنند
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
غزل شماره ۴۲۱۷

اول ثنای عشق فصیحان اداکنند
آری طعام را به نمک ابتدا کنند

نقش مراد طرح به اقبال می دهند
جمعی که تکیه گاه خود از بوریا کنند

ظاهر شود که خلق چه دارند در بساط
در کشوری که یوسف ما رابها کنند

زخم دهان شکوه نمایان نمی شود
مردم به قدر حاجت اگر اکتفا کنند

نتوان میان حسن ومحبت دویی فکند
از هم چگونه شیر وشکر را جدا کنند

باشد به از ملایمت مردم خسیس
اهل کرم درشتی اگر با گدا کنند

عالم حریف دشمنی ما نمی شود
ما را اگر به بیکسی ما رهاکنند

صائب جماعتی که به معنی رسیده اند
تسخیر دل به یک سخن آشناکنند
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
صفحه  صفحه 420 از 718:  « پیشین  1  ...  419  420  421  ...  717  718  پسین » 
شعر و ادبیات

Saib Tabrizi | صائب تبریزی


این تاپیک بسته شده. شما نمیتوانید چیزی در اینجا ارسال نمائید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA