انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 10 از 98:  « پیشین  1  ...  9  10  11  ...  97  98  پسین »

Feyz Kashani | فیض کاشانی



 
»غزل شماره 89«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
نه زلفست آن که دلها را کمندست
هزاران دل بهر موئیش بند است
نه اندامست و قد سرویست آزاد
نه گفتار است و لب قندست قندست
نه چشمست آنکه بیماریست یا مست
نه ابرو آن کمانی یا کمند است
نه حالست آنکه بینی بر عذارش
برای چشم بر آتش سپند است
نه مجنونست آنکو دل باو داد
که هر کو شد اسیرش هوشمند است
نه بیماری بود بیماری عشق
شفای سینهٔ هر دردمندست
ز زلفش تار موئی فیض را بس
از آنشب عمر جاویدان بلند است
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 90«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
کعبهٔ وصل تو پناه منست
طاق ابروت قبله گاه منست
چشم فتان مست خونریزت
خود زبیداد خود پناه منست
خود ره لشگر غمت دادم
غارت خان و مان گناه منست
بنگاهی اگر خراب شدم
چشم مست تو عذرخواه منست
شد دلم خون زروی گلگونت
اشک خونین من گواه من است
روی و راه دگر نمیدانم
لطف و قهر روی و راه منست
فیض روز تو هم تیره از آنست
بخت من هم سیه ز آه منس
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 91«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
گر کشی و گر بخشی هر چه میکنی خوبست
کشتن از تو میزیبد بخشش از تو محبوبست
گر نوازی از لطفم ور کدازی از قهرم
هر چه میکنی نیکوست التفات مطلوبست
گر وفا کنی شاید ورجفا کنی باید
قهرهات مستحسن لطفهات محبوبست
جلوه های تو موزون غمزهای تو شیرین
نازها بجای خود شیوهات مرغوبست
غمزه را چو سردادی هر چه میکند نیکوست
ناز را چوره دادی هر چه میکند نیکوست
دم بدم زنی بر هم آن دو زلف خم در خم
عالم کنی ویران شیوهٔ ترا شوبست
یوسف زمانی تو زبدهٔ جهانی تو
هر که قدرتو دانست در غم تو یعقوبست
دل بعشق ده زاهد دلفسردگی عیبست
حق بهیچ نستاند آن دلی که معیوبست
وه چه میکند با دل نالهای درد آلود
در غمش بنال ای فیض ناله تو مرغوبست
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 92«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
لب برلبم نه ساقیا تا جان فشانم مست مست
این باقی جان گوبرو آن جان باقی هست هست
چشمان مستت را مدام مستان چشم توغلام
چشمان مستت می بدست مستان چشمش می پرست
هم چشم مستت فتنه جوهم مست چشمت فتنه خو
در هند و در ایران فتد بس فتنه ها زآنترک مست
گرچشم بیمارت بلاست بیمار چشمت را دواست
هم از بلا یابد شفا آنکش بلای عشق خست
در پیش خورشید رخت باشد رخ خورشید سهل
در پیش شمشاد قدت باشد قد شمشاد پست
موئی شدم زاندیشهٔ تنگ آمدم از فکرتی
آیا میانی هست نیست آیا دهانی نیست هست
خواهی خلاصی از بلا در عشق گم شوعاشقا
هر کوشد اندرعشق گم جست از بلا و غصه دست
گرفیض بودی یارعشق گم گشتی اندرعشق یار
در عشق یار ارگم شدی یارآمدی او را بدست
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 93«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
شوریدگان عشق را ای مطرب آهنگ فناست
برگ نوا را ساز کن ساز ره مستان نواست
بیخ طرب در چنک ما اندوه و غم دلتنگ ما
لذات دنیا ننگ ما ما را ببزم دوست جاست
زاهدزجنت دم زندسلطان زتاج وتخت وملک
مارانه این زیبدنه آن فوق دوعالم جای ماست
جا درزمین گوتنگ باش ماراکه درعرش است دل
در زیر سرگوسنگ باش ما را چو برافلاک پاست
بیگانه‌ای ای مشتری ما را تو ارزانمیخری
کی میشناسد جنس ما الا کسی کو آشناست
گوهر شناسد مشتری کی داندش هر گوهری
آنرا که باشد معرفت داند که این درّ پر بهاست
پروردهٔ عشقیم ما دادیم در دل عیشها
ما را زمعشوق ازل در جان و دل پیغامهاست
گو غیرما باجنگ باش از عاشقی درننگ باش
آن یار با ما آشتی زین عشق ما را فخرهاست
هر درد در عالم بود این فیض میدارد دوا
هم درد من از عشق خواست هم عشق دردم را دواست
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 94«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
نگارا در غمت جانم حزین است
بهر جزو دلم در وی دفین است
ترا رحمی بباید یا مرا صبر
چه سازم چون نه آنست و نه اینست
امیر حسن را خوی آنچنانست
اسیر خلق را عشق اینچنین است
تقاضای جناب حسن آنست
تمنای خیال عشق این است
دلم تا خستهٔ ابرو کمانیست
بهر جایم بلائی در کمین است
چه سازم با دل سودا پرستی
که بهر بیغمان دایم غمین است
چه سازم با جفای بیوفائی
که آئین شکست و عقل و دین است
همانا رأی و حکم او همانست
همانا سرنوشت من همین است
بلی دلدار با من آنچنانست
از آنحال دل فیض اینچنین است
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 95«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
صحرا وباغ و خانه ندانم کجا خوش است
هرجا خیال روی تو باشد مرا خوش است
در دوزخ ار خیال توام همنشین بود
یاد بهشت می نکنم بس که جا خوشست
غمخوار گومباش غمین از بلای ما
ما عاشقان غمزده را در بلا خوشست
با آب چشم و آتش دل گشته ام مقیم
برخاک کوی دوست که آب وهوا خوش است
مقصود مازدیدن خوبان لقای تست
زاهد ترا بقا خوش و ما را لقا خوش است
خوبست دلبری و جفا و ستمگری
گه گه زمهوشان و گهی هم وفا خوش است
خوبان این زمانه زکس دل نمیبرند
حسن ارچه در کمال بود با حیا خوش است
از دلیران وفا نکند فیض کس طمع
الحق زخوبرویان رسم جفا خوش است
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 96«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
گفتم که روی خوبت از من چرا نهانست
گفتا تو خود حجابی ورنه رخم عیانست
گفتم که از که پرسم جانا نشان کویت
گفتا نشان چه پرسی آن کوی بی نشانست
گفتم مرا غم تو خوشتر زشادمانی
گفتا که در ره ما غم نیز شادمانیست
گفتم که سوخت جانم از آتش نهانم
گفت آنکه سوخت او را کی ناله یا فغانست
گفتم فراق تا کی گفتا که تا توهستی
گفتم نفس همین است گفتا سخن همانست
گفتم که حاجتی هست گفتا بخواه از ما
گفتم غمم بیفزا گفتا که رایگانست
گفتم زفیض بپذیر این نیم جان که دارد
گفتا نگاه دارش غمخانهٔ تو جانست
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 97«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
سبزهٔ خط تو دیدن چه خوش است
در بهار تو چریدن چه خوش است
در جمالت نگرستن چه نکوست
گل زگلزار تو چیدن چه خوشست
از دهان تو گرفتن کامی
شکر از تنک کشیدن چه خوش است
جای در سایهٔ زلفت کردی
مو بموی تو رسیدن چه خوش است
در تمنای وصالت تا حشر
تلخی مرگ چشیدن چه خوشست
گلهٔ دوست شمردن بر دوست
زان دهان عذر شنیدن چه خوش است
در مجاز تو حقیقت گفتن
پرده در پرده دریدن چه خوش است
شکر از مصر معانی بیان
زنی خامه کشیدن چهٔ خوشست
فیض شوری بجهان افکندی
سخنان تو شنیدن چه خوشست
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  

 
»غزل شماره 98«
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
سوی تو بی تاب دویدن خوشست
برقع از آن روی کشیدن خوشست
می زدهان تو کشیدن نکوست
جان زلبان تو مکیدن خوش است
در هوس بوسه لعل لبت
جان بلب کام رسیدن خوش است
گوشهٔ ابروی تو آن ماه نو
بر رخ خورشیدن تو دیدن حوشست
نیست به از باغ رخت روضهٔ
سیب زنخدان تو چیدن خوش است
فیض زمیخانه لعل لبش
ساغر سرشار کشیدن خوش است
قصه شیرین لبش دم بدم
از نی کلک توشنیدن خوشست
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
     
  
صفحه  صفحه 10 از 98:  « پیشین  1  ...  9  10  11  ...  97  98  پسین » 
شعر و ادبیات

Feyz Kashani | فیض کاشانی


این تاپیک بسته شده. شما نمیتوانید چیزی در اینجا ارسال نمائید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA