ارسالها: 3119
#141
Posted: 17 Jan 2019 09:10
Rezalovly: شد
درشتی ز کس نشنود نرم گوی
به جز نیکویی در زمانه مجوی
مقصر منم که خیال کردم هیچکس باز عاشق نمیشه
حواسم نبود شاه توی دست آخر یا ماته یا کیشه
ارسالها: 24568
#143
Posted: 18 Jan 2019 19:09
bamdad_2014: کیست
تو و چون گل شکفتن ها، تو و تا اوج رفتن ها
من و خار جنون در دل، من و تير خطر در پَر
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 8967
#145
Posted: 18 Jan 2019 21:17
andishmand: پَر
رند عالم سوز را با مصلحت بینی چه کار
کار ملک است آنکه تدبیر و تامل بایدش
نه دسترسی به یار دارم
نه طاقت انتظار دارم
هر جور که از تو بر من آید
از گردش روزگار دارم
ارسالها: 377
#146
Posted: 18 Jan 2019 23:00
راز دلت را مکن فاش به نامحرمان در بر مامحرمان راز گشودن خطاست
ای کاش که جای آرمیدن بودی
یا این ره دور را رسیدن بودی
ارسالها: 24568
#147
Posted: 18 Jan 2019 23:02
Arman06: خطاست
تلخم آری اصل من از خاک بلخ و خون چنگیزست
عاشقم تقدیر من همچون سرشتم گرم و خونریزست
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 377
#148
Posted: 18 Jan 2019 23:04
تا چند بسته ماندن در دام خود فريبي /// با غير آشنايي، با آشنا غريبي؟
ای کاش که جای آرمیدن بودی
یا این ره دور را رسیدن بودی
ارسالها: 7028
#149
Posted: 18 Jan 2019 23:12
Arman06: غريبي
یک دست جام باده و یک دست جعد یار
رقصی چنین میانه میدانم آرزوست
💔تلخم،حقیقت داره این تنها شدن بی عشق
تلخم،دلت میگیره،دنبالم نیا بی عشق
تلخم،حقیقت داره این تنها شدن بی عشق
تلخم،همینه تا همیشه حال من بی عشق...❤️🩹
ارسالها: 24568
#150
Posted: 18 Jan 2019 23:12
Arman06: غريبي
يک طايفه را بهر مکافات سرشتند
يک سلسله را بهر ملاقات گزيدند
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
صفحه 15 از 122