ارسالها: 2890
#551
Posted: 2 Jun 2020 00:10
andishmand: من مست می عشقم هشیار نخواهم شد
از خواب خوش مستی بیدار نخواهم شد
دستم به ماه مي رسد امشب، اگر كه عشق
دست مــــــرا دوباره بگيــرد، مگر كه عشــــق
... الله ...
با هر چه عشق نام تو را می توان نوشت
با هر چه رود نام تو را می توان سرود
بیم از حصار نیست که هر قفل کهنه را
با دست های روشن تو می توان گشود
ارسالها: 2134
#552
Posted: 2 Jun 2020 02:46
SARA_2014: دستم به ماه مي رسد امشب، اگر كه عشق
دست مــــــرا دوباره بگيــرد، مگر كه عشــــق
قصد کنی بر تنِ من
شاد شود دشمنِ من
وانگه از این خسته شود
یا دلِ تو یا دلِ من
ﺍﮔﺮ ﺧﺪﺍﯾﯽ هم ﺑﺎﺷﺪ، ﻻﯾﻖ ﻣﺤﺎﮐﻤﻪ ﺷﺪﻥ ﺍﺳﺖ، ﻧﻪ ﻣﺤﺎﮐﻤﻪ ﮐﺮﺩﻥ!
ارسالها: 2134
#553
Posted: 7 Jun 2020 02:19
LouisDeFunes: یا دلِ تو یا دلِ من
نه بستهام به کس دل، نه بسته کس به من دل
چو تخته پاره بر موج، رها رها رها من
ز من هر آن که او دور، چو دل به سينه نزديک
به من هر آنکه نزديک، از او جدا جدا من
نه چشم دل به سويی، نه باده در سبويی
که تر کنم گلويی، به ياد آشنا من
ستاره ها نهفته در آسمان ابری
دلم گرفته ای دوست، هوای گريه با من
همایون شجریان / سیمین بهبهانی / محمدجواد ضرابیان
ﺍﮔﺮ ﺧﺪﺍﯾﯽ هم ﺑﺎﺷﺪ، ﻻﯾﻖ ﻣﺤﺎﮐﻤﻪ ﺷﺪﻥ ﺍﺳﺖ، ﻧﻪ ﻣﺤﺎﮐﻤﻪ ﮐﺮﺩﻥ!
ارسالها: 2134
#554
Posted: 9 Jun 2020 03:34
LouisDeFunes: دلم گرفته ای دوست، هوای گريه با من
نشود فاش کسی آنچه میان من و توست
تا اشارات نظر نامهرسان من و توست
گوش کن با لب خاموش سخن میگویم
پاسخم گو به نگاهی که زبان من و توست
روزگاری شد و کس مرد ره عشق ندید
حالیا چشم جهانی نگران من و توست
گر چه در خلوت راز دل ما کس نرسید
همه جا زمزمهی عشق نهان من و توست
گو بهار دل و جان باش و خزان باش، ار نه
ای بسا باغ و بهاران که خزان من و توست
این همه قصهی فردوس و تمنای بهشت
گفت و گویی و خیالی ز جهان من و توست
نقش ما گو ننگارند به دیباچهی عقل
هر کجا نامهی عشق است نشان من و توست
سایه، ز آتشکدهی ماست فروغ مه و مهر
وه ازین آتش روشن که به جان من و توست
هوشنگ ابتهاج
ﺍﮔﺮ ﺧﺪﺍﯾﯽ هم ﺑﺎﺷﺪ، ﻻﯾﻖ ﻣﺤﺎﮐﻤﻪ ﺷﺪﻥ ﺍﺳﺖ، ﻧﻪ ﻣﺤﺎﮐﻤﻪ ﮐﺮﺩﻥ!
ارسالها: 2890
#555
Posted: 14 Jun 2020 18:55
LouisDeFunes: ت
تـــو را خــــدای ز بهر بقـــا پدید آورد
تو را و خاک و هوا و نبات و حیوان را
... الله ...
با هر چه عشق نام تو را می توان نوشت
با هر چه رود نام تو را می توان سرود
بیم از حصار نیست که هر قفل کهنه را
با دست های روشن تو می توان گشود
ارسالها: 2134
#556
Posted: 15 Jun 2020 00:15
SARA_2014: ا
آه از نفسِ پاکِ تو و صبحِ نشابور
از چشمِ تو و حجرهی فیروزه تراشی
علیرضا بدیع
ﺍﮔﺮ ﺧﺪﺍﯾﯽ هم ﺑﺎﺷﺪ، ﻻﯾﻖ ﻣﺤﺎﮐﻤﻪ ﺷﺪﻥ ﺍﺳﺖ، ﻧﻪ ﻣﺤﺎﮐﻤﻪ ﮐﺮﺩﻥ!
ارسالها: 2134
#557
Posted: 18 Jun 2020 02:15
LouisDeFunes: ی
یاد ایامی که در گلشن فغانی داشتم
در میان لاله و گل آشیانی داشتم
گرد آن شمع طرب میسوختم پروانهوار
پای آن سرو روان اشک روانی داشتم
آتشم بر جان ولی از شکوه لب خاموش بود
عشق را از اشک حسرت ترجمانی داشتم
چون سرشک از شوق بودم خاکبوس درگهی
چون غبار از شکر سر بر آستانی داشتم
در خزان با سرو و نسرینم بهاری تازه بود
در زمین با ماه و پروین آسمانی داشتم
درد بیعشقی ز جانم برده طاقت ورنه من
داشتم آرام تا آرام جانی داشتم
بلبل طبعم رهی باشد ز تنهایی خموش
نغمهها بودی مرا تا همزبانی داشتم
استاد شجریان / رهی معیری / استاد شجریان
ﺍﮔﺮ ﺧﺪﺍﯾﯽ هم ﺑﺎﺷﺪ، ﻻﯾﻖ ﻣﺤﺎﮐﻤﻪ ﺷﺪﻥ ﺍﺳﺖ، ﻧﻪ ﻣﺤﺎﮐﻤﻪ ﮐﺮﺩﻥ!
ارسالها: 2134
#559
Posted: 22 Jun 2020 00:37
realsex_mazyar: باشي
یاری اندر کس نمیبینیم یاران را چه شد
دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد
آب حیوان تیرهگون شد خضر فرخپی کجاست
خون چکید از شاخ گل باد بهاران را چه شد
حضرت حافظ
ﺍﮔﺮ ﺧﺪﺍﯾﯽ هم ﺑﺎﺷﺪ، ﻻﯾﻖ ﻣﺤﺎﮐﻤﻪ ﺷﺪﻥ ﺍﺳﺖ، ﻧﻪ ﻣﺤﺎﮐﻤﻪ ﮐﺮﺩﻥ!
ارسالها: 8967
#560
Posted: 10 Jul 2020 02:45
دل بـه هـجـران تـو عمریست شکیباست ولی
بــار پــیــری شــکــنــد پـشـت شـکـیـبـائـی را
نه دسترسی به یار دارم
نه طاقت انتظار دارم
هر جور که از تو بر من آید
از گردش روزگار دارم